اقتراح گروه اندیشه خبرانلاین در مجله نوروزی: بررسی وضعیت فکری و موقعیت نخبگان در جامعه ایران در دهه هشتاد/ 5

دکترعلی مرشدی زاد، استاد علوم سیاسی دانشگاه شاهد و نویسنده کتاب «روشنفکران آذری و هویت ملی و قومی» است.
او در پاسخ به خبرنگار گروه اندیشه خبرآنلاین درباره وضعیت فکری و موقعیت نخبگان در جامعه ایران در دهه هشتاد چنین گفت:

" برای بررسی وضعیت نخبگان در دهه 1380، باید این دهه را به دو دوره آغازین و پایانی اش تقسیم کنیم. البته ما آمار دقیقی از مهاجرت نخبگان و فرار مغزها نداریم ولی این طوری که از ظواهر امر به ویژه در این یکی دو سال اخیر پیداست، جامعه ما موج جدیدی از مهاجرت به خارج از کشور داشته است که نسل سوم مهاجرت کنندگان به خارج از کشور محسوب می شوند.

ما در آخر دهه 80 شاهد افزایش فشار بر نخبگان بودیم و به نظر می رسد که هر چه به سال های پایانی دهه 80 نزدیکتر شدیم، وضعیت نخبگان در جامعه ما نامطلوب تر شد.

نخبگان نیازمند فضایی آزاد برای تفکر، تولید و بیان یافته های فکری خویش هستند. اگر چنین وضعیتی محقق نشود، نخبگان فکری و سیاسی جامعه دچار احساس از خود بیگانگی می شوند. مثل کسی که هنری در چنته دارد ولی دست و پای او را بسته اند و به او اجازه نمی دهند که هنر خود را متجلی کند.

چنین فردی ناچار است از محل زندگی خود نقل مکان کند و به جایی برود که راحت تر بتواند حرف خودش را بیان کند. به نظر من، مهمترین فشار بر نخبگان ما از این ناحیه بوده است. اتفاقاتی چون بازنشستگی-های اجباری، فضا را برای نخبگان ما تنگ کرده است. ما الان بیشترین فشار را در حوزه علوم انسانی داریم. علوم انسانی به تمامی سیاسی نیست، ولی اگر ما نگاهی سخت گیرانه داشته باشیم، تمام شاخه های علوم انسانی را می توانیم سیاسی قلمداد کنیم. یعنی هر چه را که بر اخذ اندیشه ای از غرب دلالت داشته باشد، می توانیم سیاسی تلقی کنیم؛ ولو سبک ها روش های هنری.

وقتی که چنین نگاهی وجود داشته باشد، علیرغم اینکه آن شخص یا آن هنرمند در اصل فعال سیاسی نیست، ولی در اثر سخت گیری ها احساس می کند سیاست به حوزه فعالیت او تعدی می کند. یعنی بسیاری از حوزه ها که ذاتاً سیاسی نیستند، فضایی سیاسی پیدا می کنند. با توجه به آنچه که در دهه 80 گذشت، اگر این وضعیت در دهه 90 نیز ادامه پیدا کند، نخبگان جامعه ما همچنان وضعیت دشواری را تجربه خواهند کرد. اما اگر روند فعلی کمی به سمت پایین شیب پیدا کند، اوضاع اندکی بهتر می شود. من امیدوارم این روند تداوم نیابد زیرا واقعاً برای علم و اندیشه ضرر دارد.

اندیشه را نمی توان محدود کرد بلکه باید آزادش گذاشت تا رشد کند. اندیشه مثل یک گیاه است. اگر محل نگهداری یک گیاه را تاریک و عاری از نور کنیم، قطعاً رشد نخواهد کرد. البته درباره وضعیت نخبگان این نکته هم قابل ذکر است که بر خلاف فضای تنگ علوم انسانی، فضا برای رشته های فنی و علوم دقیقه نسبتاً مطلوب است؛ زیرا جنبه های سخت افزاری در حال حاضر مهمتر از تفکر و فلسفه ورزی و اندیشیدن در حوزه علوم انسانی دارد.

الان در کشور مبالغ قابل توجهی برای این علوم هزینه می شود در حالی که علوم انسانی روز به روز نحیف تر می شوند. با اینکه ما از علوم انسانی بومی دم می زنیم، ولی علوم انسانی فعلی را محدود کرده ایم بدون اینکه جایگزینی برای آنها دست و پا کرده باشیم. اگر بخواهیم وضعیت نخبگان در دهه 80 را با دهه های قبل مقایسه کنیم، می توان گفت که دهه 70 برای نخبگان ما دهه امیدواری بود. در دهه 60 موج مهاجرت ها را داشتیم اما در دهه 70 تعداد مجلات، روزنامه ها و نشریات علمی نسبت به دهه 60 افزایش می یابد.

تعداد این نشریات در دهه 70 حتی از دهه 80 هم بیشتر بود. در دهه 70، نخبگان و روشنفکران به دولت هم نزدیک تر بودند؛ چه در دوره سازندگی و چه در دوره اصلاحات. در هر دو دوره، طیفی از روشنفکران به دولت نزدیک می شوند. در دوره هاشمی رفسنجانی، گروهی از روشنفکران و نخبگان با دولت همکاری کردند و برنامه تعدیل ساختاری را طراحی نمودند.

در دوره خاتمی هم اوضاع به همین منوال بود؛ یعنی روشنفکران در طراحی پروژه توسعه سیاسی نقش بارزی داشتند. اما در این دوره، ما شاهد نامه انتقادی صد اقتصاددان و نامه هایی مشابه این نامه هستیم که همگی از گسست بین دولت و روشنفکران و نخبگان حکایت می کنند."

 /62

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 139375

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =