۰ نفر
۱۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۶:۰۸

ادوین اشلوسبرگ‌ با نوآوری خودش در ساخت موزه‌های تعاملی،‌ به بازدیدکنندگان فرصت می‌دهد تجربه‌های دست اول علمی داشته باشند: از راه‌اندازی شاتل‌های فضایی گرفته تا تماشای جهان از دریچه چشم حیوانات!

ادوین اشلوسبرگ‌ با نوآوری خودش در ساخت موزه‌های تعاملی،‌ به بازدیدکنندگان کم‌سن موزه علوم این فرصت را می‌دهد که تجربه‌های دست اول علمی داشته باشند: از راه‌اندازی شاتل‌های فضایی گرفته تا تماشای جهان از دریچه چشم حیوانات! این ماه، نقاشی‌های او که از علم عصب‌شناسی الهام گرفته‌اند، در نیویورک به نمایش درآمده است. وی در گفتگو با خبرنگار نیچر، پیرامون چگونگی استفاده از علم شناختی برای جهت‌دادن به کنجکاوی‌های کودکان می‌گوید.

چه طور بچه‌ها را با علم درگیر می‌کنی؟
اگر یک لیوان آب جلوی یک بچه 2،‌ 5 یا حتی 8 ساله بگذاری، می‌تواند مدت‌ها با آن بازی کند. آن‌ها با ترکیب دنیاهای حسی و فیزیکی‌شان،‌ چیزهای زیادی یاد می‌گیرند. من سعی کردم بر همین اساس طرح بزنم. بیشتر موزه‌های علمی می‌خواهند دانشمندان آینده را آموزش دهند یا به نحوی نشان بدهند که علم چه‌قدر خوب است! اما من می‌خواهم تجربه‌هایی خلق کنم تا شما بتوانید چیزی متفاوت ببینید،‌ طوری که شما را تشویق کند با سایرین وارد بحث شوید. موضوع بیشتر ایجاد سوال است تا جواب دادن.

موزه‌های علم چه مشکلاتی در پیش رو دارند؟
والدین از این که فرزندانشان باهوش‌تر از آن‌ها رشد می‌کنند،‌ ترس دارند. وقتی قلعه سزامی (SesamePlace) در اوایل دهه 1980/ 1360 در تگزاس افتتاح شد، ‌مطالعه‌ای نشان داد که اکثریت زیادی از والدین کودکانشان را به این پارک نمی‌برند، چون می‌ترسند بچه‌ها سوالاتی بپرسند که آن‌ها نتوانند جواب بدهند. آن‌ها از کنجکاوی فرزندانشان می‌ترسیدند. ما می‌خواهیم ده‌ها هزار کتاب تصویری چاپ کنیم که به همه سوال‌های بچه‌ها جواب بدهند و این موضوع را اعلام هم کرده‌ایم.

ادوین اشلوسبرگچه‌طور از علم شناختی استفاده می‌کنی؟
من می‌خواهم نمایشگاه‌هایی برپا کنم که همه حواس را درگیر خواهد کرد. به همین دلیل به کسانی نگاه می‌کنم که بهترین فهم را از عصب‌شناسی و یادگیری دارند. مثلا من برای طراحی موزه کودکان بروکلین در نیویورک،‌ با روانشناس کودک،‌ ژان پیاژه صحبت کردم. بعد نظر گافمن جامعه‌شناس را خواندم که معتقد است افراد مثل بازیگرها عمل می‌کنند:‌ نقش‌هایی را می‌گیرند که روی پاسخ‌دهی آن‌ها به محیط و اطرافیانشان تاثیر می‌گذارد. با دانشمندان علوم رایانه‌ای و هوش مصنوعی هم مشورت کرده‌ام. اغلب دانشمندان معتقدند یادگیری از طریق عمل خیلی بهتر صورت می‌گیرد تا از راه نگاه‌کردن یا شنیدن.

عموم مردم،‌ علوم عصب‌شناختی را چه‌طور می‌بینند؟
سراسر دنیا اکتشافات جالبی در آزمایشگاه‌ها اتفاق می‌افتند که مردم نمی‌بینند. من هیچ نمایشگاه مهم عصب‌شناسی در آمریکا یا کشورهای دیگر سراغ ندارم. برای غرفه‌ای که در نمایشگاه دنیای 2005 در ژاپن داشتیم، ‌پیشنهاد کردم که نمایشگاهی از تصور مردم از شکل نورون‌ها ترتیب دهیم. اما رییس‌جمهور جورج بوش از این ایده خوشش نیامد.

شما موزه‌ای برای ناسا در می‌سی‌سی‌پی طراحی کرده‌ای؟
بله. اولین موزه علمی کشور است که به نوعی محل استراحت هم هست. قرار است که سال آینده راه‌اندازی شود، زیرا طوفان کاترینا تمام تاسیساتی را که ساخته بودیم، از بین برد. این یک موزه فضایی است، اما تمرکز اصلی بر هواشناسی خواهد بود. در آن‌جا شما با عینک‌های سه‌بعدی درون تالاری کروی قدم می‌زنید و می‌توانید حس کنید که وسط یک گردباد قرار دارید. بعد دیوارهای تالار کنار می‌روند و می‌توانید آزمایشگاه‌هایی را ببینید که به شما امکان می‌دهد بین ابزارهایی بگردید که هواشناسی را برایتان ملموس می‌سازد. می‌توانید گیرنده‌ها را روشن کنید و آب‌وهوای بیرون را با هر نقطه از دنیا که می‌خواهید، مقایسه کنید.

روی چه نمایشگاه‌های دیگری کار می‌کنی؟
تاماگوچی را دیده‌ای، همان عروسک دیجیتالی که اگر به آن توجه نکنی، می‌میرد؟ با این‌که ایده‌اش غیرعادی است، اما فوق‌العاده است. قرار است در موزه کودکان لس‌آنجلس،‌ فضایی مثل یک اکوسیستم درست کنیم که کودکان باید با دست خودشان از آن مراقبت کنند. آن‌جا درخت‌ها و حیواناتی هستند که به نظر خواب می‌رسند، اگر کودکان به آن‌ها هوا برسانند یا روی آن‌ها نور بتابانند، ‌بیدار می‌شوند و بچه‌ها می‌توانند به آن‌ها غذا بدهند یا از آن‌ها مراقبت کنند.

چیزی هست که همیشه می‌خواستی بسازی؟
یک بازی به شکل مدلی عظیم از بدن انسان،‌ به اندازه یک زمین راگبی که صد نفر، همه کارهایی را که انسان انجام می‌دهد، با همکاری هم در آن ایجاد کنند و بدین ترتیب آن بدن را زنده کنند. این کار به ما کمک می‌کند خودمان را نه یک فرد، که مجموعه عظیمی از سلول‌ها ببینیم.

نقاش هم که هستی. چه شد برای آثار هنری‌ات به سراغ مغز رفتی؟
مجموعه جدید نقاشی‌های من، تصوراتم را از الگوهای نورونی مربوط به فکر کردن به یک عبارت نشان می‌دهد: تمرکز کردن،‌ سکوت کردن، مطمئن شدن. این‌که دانشمندان می‌توانند نورون‌ها را ببینند،‌ مرا می‌لرزاند. هنر من آن چیزی را نشان می‌دهد که اگر می‌توانستیم شاهد فرایند فکر کردن باشیم،‌ می‌دیدیم.

نیچر، شماره 7245- ترجمه: بهنوش خرم‌روز

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 10158

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 7 =