۱۳ نفر
۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۶

جنگ به خانه های ما راه پیدا کرده

سید عبدالجواد موسوی
جنگ به خانه های ما راه پیدا کرده

این بازی خیلی وقت است که شروع شده.بازی کثیفی که تمام شئون زندگی ما را به یک دوقطبی احمقانه بی پایان بدل کرده است.ظاهرا کاریش هم نمی توان کرد.از مسابقه فوتبال که غیر سیاسی ترین اتفاق زندگی ما ایرانیان بود و حزب اللهی دوآتشه تا برانداز سوگند خورده را کنار هم گرد می آورد تا ایران ایران سر دهند و در کنار هم، فارغ از غوغای دونان بر سر هیچ جهان دست افشانی کنند تا کشته شدن جمعی از مردم کوچه و بازار که احساسات همه ایرانیان را برمی انگیخت و آن ها را وا می داشت برای مظلومیت برادران و خواهران تنی خود سوگواری کنند دیگر خبری نیست.

هر خبری قابلیت تبدیل شدن به یک بازی چندش آور دوقطبی را دارد.آخرینش ماجرای اسرائیل و غزه بود. وقتی جمعی از هم وطنانمان برای صهیونیست ها دل سوزاندند و بر مظلومیت آن ها پستان به تنور حقوق بشر و آزادی و محکومیت تروریسم چسباندند با خودم گفتم این دیگر آخرش هست. از این فجیع تر دیگر نمی تواند وجود داشته باشد.ته دلم هم حاکمیت را در این موقعیت به وجود آمده بیش از همه مقصر می دانستم.می گفتم اگر آن ها حکمرانی درست و حسابی بلد بودند کار به این جاها نمی رسید که مردم در ماجرای فوتبال ملی و جنگ بین صهیونیست ها و مردم بی پناه غزه طرفی را بگیرند که نباید بگیرند.اما این آخری را چه؟این را دیگر چه طور می توان توجیه کرد؟این ماجرا دیگر شوخی بردار نیست.لج و لج بازی است؟ لج بازی تا کجا؟ تا شادی کردن در تکه تکه شدن کودک دوساله؟تا پایکوبی برای کشته شدن نه تن از اعضای یک خانواده؟تا هلهله کردن برای جزغاله شدن یک پرستار جوان؟که چی؟که این ها طرف جمهوری اسلامی بودند؟و یا این که احتمالا همه آن ها با جنبش زن زندگی آزادی مخالف بودند؟

می شود گفت همه آن ها که در کشتار هم وطنانشان به رقص و شادمانی برخاستند وطن فروشند و تکلیف ما با آن ها از این به بعد روشن است.می شود گفت به حکمِ حکیمانه امام علی علیه السلام:ولتغربلن غربله،روز بروز تعارف از میان برمی خیزد و تکلیف ما با دیگران روشن تر می شود.اما دقت کنیم که تعارف با چه کسی از میان برمی خیزد و تکلیف ما با چه کسانی روشن می شود؟آن ها که امروز از کشتار وحشیانه و بی رحمانه کرمان خوشنود می شوند هم وطن من و شمایند.شما می توانید بگویید آن ها خائنند و حیفِ نامِ هم وطن، اما مسئله به همین سادگی نیست. جنگ به خانه های ما راه پیدا کرده. برادران و خواهرانمان امروز روبرویمان ایستاده اند.چرا؟نمی دانم.کین توزی؟لج بازی؟علتش هرچه باشد نمی توان از کنارش بی اعتنا گذشت و یا با حواله دادن دشنامی خیال خود را آسوده کرد.اگر عده ای به این مرحله از کین توزی رسیده اند که حاضرند از کشته شدن هم وطنانشان خوشحال شوند باید تامل کرد چه چیزی آن ها را به این مرحله رسانده و چگونه می توان یک ایرانی را به این مرحله رساند که از تکه پاره شدن همسایه و دوست و فامیل و آشنا و همزبان و همکیش غریو شادی سر دهد؟چگونه می توان عده ای از شهروندان را به درجه ای از لج بازی رساند که حاضر باشند به استقبال دشمنان قسم خورده این آب و خاک و مردمانش بروند؟آیا آنان نمی دانند اگر فردا روزی آمریکایی ها یا اسرائیلی ها و یا هر خر دیگری تصمیم بگیرد با بمب و موشک، تهران و شیراز و اصفهان و مشهد و تبریز را شخم بزند هنوز به سلاحی دست نیافته که طرفداران جمهوری اسلامی را از دشمنان جمهوری اسلامی تمیز دهد؟نمی دانند اگر دوزخ به سراغمان بیاید کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند؟ قطعا می دانند.برخی از آن ها آدم حسابی اند. تحصیلکرده اند. اهل خواندن و تامل اند.بعضی از آن ها تا چندی پیش این قدر خشمگین نبودند. این همه خشم و کینه فعلا در حد و حدود حرف زدن و دشنام دادن و توئیت زدن است اما فردا روز که بر من و تو بوزد باد مهرگان می تواند صورت عملی به خود پیدا کند. فاجعه ای که پیش از این ها در تاریخ خونین این سرزمین کم رخ نداده است. عده ای خشمگین که در و دروازه بر لشگر مهاجم گشوده اند تا منجی آن ها شوند.

حقیقت ماجرا این است که پشت این همه نفرت و خشم و خشونت یک تئوری غیرانسانی نهفته است.وقتی مردم را به دو قسمت خوب و بد،آزادی خواه و سرکوبگر،بی دین و بادین تقسیم کنید خواه ناخواه به همین جاها خواهیم رسید.این تقسیم بندی صرفا از سوی یک گروه صورت نمی گیرد.البته می توان بر سر این که چه کسانی ابتدا این بازی کثیف را راه انداختند بحث کرد و یا این که سهم چه کسانی در این تقسیم بندی غلط بیشتر بوده چند و چون راه انداخت اما این حرف ها مسئله ای را حل نمی کند و شاید به تعبیر اهل سیاست در موقعیت حساس کنونی! اوضاع را بدتر از این کند.چیزی که عیان است و حاجت به بیان نیست این که تا دیروز اگر عده ای حتی از کشته شدن کسانی که مثل آن ها فکر نمی کردند خوشحال می شدند آن را به زبان نمی آوردند.در فرهنگ ما همیشه آرزوی مرگ حتی برای دشمنان امری مذموم بوده و یا طلب خیر و آمرزش برای اموات همیشه امری نیکو به شمار می آمده،امروزه اما مرگ کسانی که حدس می زنیم شاید مثل ما فکر نمی کردند شادمانی و شعف عده ای را در پی دارد.حتی مرگ کودکان.حتی مرگ بی گناهان و این وضعیت خوفناک است.این حرف ها تکراری است.خودم بهتر از هرکس دیگری می دانم اما این وضعیت تکراری نیست و روز بروز دارد صورت های مهیب تری را از خود به نمایش می گذارد.چاره کار چیست؟اول از همه جدی گرفتن موضوع. جدی گرفتن موضوع هم به معنای امنیتی کردن موضوع نیست.گیرم چند نفر را هم به دلیل چند توئیت توهین آمیز بازداشت کردید آیا این جریان برای همیشه از جامعه ما رخت برخواهد بست و یا این که شدیدتر خواهد شد و به شکل های دیگر بروز خواهد کرد؟دیگر این که اولین و شاید ضروری ترین نیاز جامعه ما آشتی ملی است و دست برداشتن و دامن نزدن به این دوقطبی های خطرناک.مردم باید باور کنند به چشم دیگری به آن ها نگریسته نمی شود.هر حرکتی که مردم را به حاشیه براند و وضعیت خودی و غیرخودی را تشدید کند به این آتش که دیگر زیر خاکستر هم نیست و با چشم غیر مسلح هم می توان شعله ور شدن آن را دید دامن خواهد زد.طبق معمول و با علم این که این حرف ها به گوش هیچ کس نمی رسد این چند خط را نوشتم و از اعماق جانم آرزو می کنم که خداوند این سرزمین را از دروغ و خشکسالی در امان بداراد.ایدون باد!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1857316

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 18
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • BR ۰۵:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    13 15
    شماها باید پاسخگو باشید ،که با مردم چه کردید ک از اتفاق تروریستی کرمان خوشحال شدن
    • IR ۱۶:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
      7 4
      برعکس ادعاها، بخشی از جامعه ما به کلی قدرت تحلیل و درک شرایط کلان و اساسی رو از دست دادن، فقط به بلندگوی صفحات مجازی تبدیل شدن و بدون درک و شناخت درست، حرفهایی که با اهداف مغرضانه به خوردشون داده شده رو تکرار میکنن. ایران یک تنه سالها در برابر تغییر ژئوپلتیک و سیاسی منطقه ایستاد و بسیاری از برنامه‌های ابرقدرت‌ها رو خنثی کرد. داعشی که یک تیر به سمت سرزمین اشغالی شلیک نکرده، مشخصه از کجا خط میگیره. بچه‌های از جون گذشته، بدون اینکه ما خبر داشته باشیم سالهای سال هستش برای امنیت مجاهدت میکنن. اما مردم ما طلبکارانه تا اتفاقی رخ میده به متلک انداختن و نداشتن امنیت اشاره میکنن. جالبه که بنشینی و از زیر لحاف خطابه بخونی و رای بدی اما یک خار به پات نره. مشکل به فرهنگ معیوب و سطح توقع بالا و نداشتن دید کافی بر میگرده. همیشه مدعی هستن اما در عمل صرفا تبدیل به یک تایپیست بدون آگاهی شدن.
    • فرید IR ۰۳:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
      0 0
      فرمایش جنابعالی کاملا درست است
  • سید CA ۰۶:۴۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    10 0
    غم عالم همه کردی به بارم
  • یعقوب IR ۰۶:۵۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    28 4
    اطلاق مردم به افراد متدین. سند زدن مملکت به نام حزب اللهی ها. برچسب معاند زدن به هر منتقد. ایجاد حاشیه امن برای اختلاسگر و غارتگر . رهاسازی قیمتها و ادعای مهار تورم. ادعای موفقیت و پیشرفت در حالی که مردم زیر آوار گرانی له میشوند و.....نتیجه اش می شود هلهله و شادی کنار دشمن برای ریخته شدن خون برادر و خواهر بی گناهمان.
    • ناشناس . IR ۱۳:۵۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
      6 14
      اکثریت قاطبه ملت ایران که در چهل وپنج سال گذشته سختی های جنگ و تحریم و ترور و نفوذ را متحمل شده اند و همچنان در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و امواج ناامیدی هستند حزب اللهی هستند و این مملکت به اسمشان . ببینیم و ببنید آن روزی را که از حلقه های دشوار این وضعیت رها شده ایم . ولی کسانیکه دنده معکوس عمل می کنند و در کنار دشمنان شادی و هلهله می کنند قطعا جزو مردم نمی توانند باشند و بر گره های این مردم بیش از پیش می افزایند . و مدام از چاله به چاهی دیگر می افتند . هیچ دشمنی به ما رحم نخواهد کرد .
    • IR ۱۴:۲۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
      5 2
      آقای ناشناس، اونها که فرمودی بیشتر به حذب شیطان نزدیکند تا حذب اله. آدم حذب الهی، نفرت پراکنی نمی کنه. همون کاری که تو می کنی.
  • سعید ترک IR ۰۷:۴۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    10 3
    خصلت دشمن دوستی و ابراز ارادت و محبت به دشمنان در ما ایرانی ها هست !! جلوه گری هموطنان ما در شبکه های معاند و تشویق کاخ سفید به جنگ با ایران و تشویق به تشدید تحریم ها علیه کشورمان را در این چهاردهه دیدیم فقط و فقط در ایرانی جماعت مشاهده شده !! ولی راه حل این مسئله خطرزا و بنیان کن روی کار آوردن تمام و کمال عناصر هوشیار و فراجناحی و دلسوز و جان بر کفی است که طی چند دهه اخیر بی ادعا و بی ریا برای امنیت کشورمان از هیچ تلاشی فروگذار نبودند . صراحتا باید گفت تا اصول گرایان خوش خیال خود قاسم سلیمانی پندار و اصلاح طلبان خواب زده و ریش پرفسوری دشمن دوست خط مقدم کارزار به اهلش واگذار نکرده اند از این بی سامانی به این سادگی ها عبور نخواهیم کرد . هزینه ها خواهیم پرداخت و شهید ها خواهیم داد و الی آخر . با عرض معذرت از تمامی کسانی که در چاه دوقطبی ها به زمین و زمان فحش می دهند !!!!
  • IR ۰۸:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    15 5
    واقعا نمي فهميد ؟!!لج و لج باز ي؟!! انگار صدايتان از جاي گرم بلند مي شود كه وضعيت بغرنج جامعه از هر نظر را نمي بينيد و واكنش مردم را به لج و لج بازي و خاله بازي تخفيف مي دهيد!!!!
  • سيد محسن IR ۰۸:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    11 6
    هر وقت سر را از زير برف بيرون آوردي و ديدي كه اكثريت مردم مثل شما فكر نمي كنند آن وقت دليل رفتار مردم را ميفهمي
  • علی گیج IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    9 1
    خدا رحم کند که انسانیت خویش را از دست ندهیم
  • متفکر IR ۱۱:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    14 1
    لطفا در مورد جنگ بوسنی و ماجرای کوزوو بیشتر بنویسد ...بنویسید چگونه مردمی که شب قبل سر یک میز شام خورده بودند روز بعد به روی هم آتش گشودند .....بنویسید که چگونه ملیت پرستان صرب به جنگ مذهبیان مسلمان رفتند و کشتار شروع شد .....بنویسید که دمیشود مذهب و ملیت را دشمن یکدیگر کرد چون نتیجه مانند جنگ بوسنی و کوزوو وحشتناک خواهد شد .
  • مهجور مانده IR ۱۲:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    19 2
    جناب موسوی عزیز قلمتان مانا باد،آنچه بر شما و خوانندگان پر واضح و مبرهن است همین دو پاره کردن مردم جامعه توسط بانیان قانون گذار در مجلس های مختلف این مملکت است وگرنه کیست که نداند مردم ایران همیشه و در هر بزنگاهی یار و یاور یکدیگر بوده اند و بروز این وضعیت کنونی مانند فرق گذاشتن والدین بین فرزندان است و هیچ تفاوتی با دو پاره کردن جامعه از هم ندارد.این دو گانگی خطرناک ایجاد شده در مجلسهایی رقم میخورد که هیچ فکر سازنده ای پشت آن نیست جز رسیدن به هدفشان در کوتاه ترین زمان ممکن بدون در نظر گرفتن رأی مردم و بی آنکه به آثار سوء بلند مدت آن اندیشه ای کرده باشند.چون قوانین یک طرفه وضع و شامل حال اکثریت جامعه نمی شوند و مبداء این دوگانگی از همینجا نشأت گرفته و پر و بال می یابند پس ایراد اساسی مشخص و سرچشمه ای که دنبال آن می گردید،بر میگردد به واضعان قوانین یکطرفه و بس! نگریستن به آحاد مردم یک جامعه دید و نگرشی فرا قانونی را می طلبد که در این جماعت قانون گذار یافت نمی شود و به والدینی بر می گردد که در سطوح بالای حکومتی مابین فرزندان خود تفاوت قائل شده و موجب لجاجت دیگر فرزندان می شود! یا حق
  • علی FR ۱۴:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
    8 1
    به نظرشما کسی که هر ساعت بیشتر در پست و مقام بودن چند تا صفر به حسابش اضافه میکنه و حفظ صندلی ه خدمتش هم در گرو حفظ وضع موجود!!!هست ،به حرف منطقی یا مصلحت جمعی فکر میکنه ؟ به نظر منکه خودشون از همه بهتر این بدیهیات و میبینن ولی منافعشون اقتضا میکنه شرایط همین بمونه تنها راه هم این بود که صندلیها و مناسب اهدا نمیشدن ،مردم براساس شایستگی برای مدتی که عملکرد اشخاص قابل دفاع بود به اشخاص میدادن که فعلا خیلی تا اون نقطه فاصله هست
  • ح IR ۲۳:۵۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
    1 0
    متاسفانه شاهد افول کشور و ملت در هر زمینه‌ای هستیم. سیاسی. اقتصادی. فرهنگی. آموزشی و ..... تمام این موارد در عین جدا بودن دارای رابطه‌ای عمیق در جامعه هستند و هرکدام بر دیگری اثرگذار. وقتی در سیاست داخلی و خارجی دچار بی‌سیاستی شدیم و تن سیاست به زخم کوتوله‌های سیاسی مجروح شود بالطبع اقتصاد در سراشیبی سقوط غلت میخورد و موریانه فساد درخت جامعه را پوسیده میکند. فساد که خود از دروغ و تزویر و ریا سرچشمه گرفته باعث آغشته شدن فرهنگ به تباهی میشود. و نرم نرمک مملکت به ورطه‌ی رادیکال کشیده میشود و در این حال رادیکال‌ترین مردم که سودای قدرت هم دارند سعی میکنند افکار مسموم خود را در اذهان ملت فرو کنند. افکاری که از هر دو سر رادیکالیسم جان میگیرد. یا از جانب تندروترین اقشار متعصب و متحجر که به رنگ مذهب هم آغشته میکنند یا از سمت سلطنت‌طلبان ورشکسته و دیکتاتور‌منش که در عین حمایت از استبداد ژست دموکراسی گرفتند. این دو گروه چنان افرادی که دراری اذهان خالی از تاریخ و فرهنگ ایران را دارند به بازی واژه آلوده میکنند که شخص بدون اینکه بداند تبدیل میشود به نیروی بی جیره و مواجب آنها.
  • ح IR ۰۰:۰۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
    0 0
    هر دو گروه با مسموم کردن اذهان نقش مخربی در فرو غلطیدن افراد در دام بی‌انصافی بازی میکنند و حاضرند تا درجه‌ای در این ورطه پیش بروند و خود را در پیش طرفدارانشان بالا ببرند که به جای حرف و عمل رو به دشنام و ایراد بیاورند. در این جنگ بازی، که میدان مبارزه خیالی افراد بی‌مایه از فهم سیاسی تاریخی اجتماعی ایران عظیم هست، دو طرف از هیچ چیز دریغ ندارند حتی اگر مرزهای انسانیت را جابجا کنند. یک روز از این سر هوار میزنند که مملکت مال ماست و یک روز آن طرف در روز غم پاره پاره شدن فرزندان این مرزوبوم هلهله از حلقومشان میکشند. این‌گونه ذره ذره اخلاق جامعه را به تباهی میکشند. هر دو طرف آلوده‌اند. به دروغ. به تهمت. به دشنام. به ریا. و حیف از جوانان مملکت. نسلی که بیشتر از نسلهای قبل خود امکانات دارد برای فهم بیشتر. برای درک بهتر. افسوس که سرگرم این امکانات شدند. و بیشترشان فارغ از نیاز به تدبر در این احوال خودشان را میدانند. افکار در اذهان خالی راحتتر جای میگیرند. مصیبت آنجاست که هر دوسمت رادیکالیسم افکار خود را به جامعه پمپاژ میکند و خیلی‌ها طوطی‌وار بازگو.
  • US ۰۶:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
    0 0
    امیدوارم چنین روزی هیچ وقت نیاید اما مطمئنم اگر روزی شهرهای ایران هم بمباران شود، جمعیت قابل توجهی در داخل و خارج کشور هستند که جشن و سرور راه میاندازند و احتمالا تازه زمانی به خود میایند که آتش، دامان خودشان را هم بگیرد. به نظرم هر کشور یا تمدنی که به انحطاط می رسد، کم و بیش چنین چیزی را تجربه می کند. اختلاف سلیقه بین مردم طبیعی است اما به نظرم این تفاوت ها دیگر در سلیقه نیست. اختلافات ما ایرانی ها به حدی رسیده که حتی اگر جمهوری اسلامی هم نباشد، بعید است که بتوانیم به این سادگی ها زیر یک پرچم جمع شویم چون به نظر می آید الان دیگر چند ملت هستیم نه یک ملت. شاید فقط یک حادثه بزرگ یا یک تهدید وجودی مثل یک جنگ خانمانسوز بتواند قلوب ایرانیان را دوباره به هم پیوند بزند، اما خدا کند که سرنوشت اینطور نباشد. از افراد که ناامید شده ایم، امیدوارم خدا تلنگری به ما بزند که همه ایرانیان متوجه شوند آب و خاکشان یکیست. باید دوباره یادمان بیاید که می توانیم با هم اختلاف سلیقه داشته باشیم، از قوم های مختلف باشیم و در عین حال همچنان یک ملت باشیم.
  • محمد IR ۱۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
    1 0
    آقای موسوی تا الان نظرم نسبت به شما منفی نبود. با خوندن این نوشته، نظرم منفی شد. توجه‌کنید که دوست دوست من، دشمن من است. و دشمن دشمن من، دوست من. حدیث از امام علی ع هم بگم‌دکه‌مصداق شرایط فعلی هست: الملک علی دین‌ملوکهم. سالها به مردم آموزش دشمن سازی و دوست سازی داده شده. در آتش این دوست سازی و دشمن سازی سوختن. حالا کمی هم با نتایج اجتماعیش روبرو شدن، چیز عجیبی نیست. به‌کار بردن واژه‌وطن‌فروش را، از شخص شما بعید میدونستم ولی متاسفم که شما هم این چرخه اشتباه وارد شدید و در تله کلمات گیر‌کردین. ولی هنوز فکر میکنم فرصتی برای تصحیح این نوشته داشته باشید