داشتن انعطاف در فرآیند تصمیم گیری ها یا تجدید نظردر آنها نه امرمذموم و ناپسندیست،سهل باشد اگربگوییم که پسندیده هم هست ونه نشانی از بی ثباتی و مزبزبی و بی تدبیری فرد یا افراد در ارزیابی شرایط تلقی میشود . انسانها بر همه امور خود تسلط ندارند وچه خوب که ندارند .
به نیکی و سعادتمندی ، ابناء بشر از تسلط بر همه شئونات مرتبط با خود (چه رسد به دیگران) محرومند و آنرا بطور کامل در اختیار ندارند.لذا وقتی منطقا و شاکرا ،چنین تسلطی وجود ندارد پس به طریق اولی حق این است ، در آنچه زمانی درست تصور میشد یا فکر میکردیم آنرا تحت کنترل داریم و بر آن مسلط هستیم ، اینک که به دلیل عوامل بیرونی خارج از اراده یا تاثیرات جدید و ناخواسته، تسلط و احتیار موضوع را از دست داده یا اشتباه تصور کرده ایم تجدید نظر نموده و متناسب با شرایط بوجود آمده تصمیم یا مواضع جدید و عاقلانه ای اتخاذ کرد. این کار هیچ عیب واشکالی ندارد و قاعده ای عقلی و بدیهی ست.
نظام عقل به ما حکم میدهد و فرمان میراند در هریا ارزیابی پدیده ای محکوم به رعایت 4 قاعده کلی باشیم:
1- پدیده ها همانگونه هستند منطبق با ساختار ملکولی آنها دیده شوند . نه آنگونه که آرزو یا آرمانگرایانه است.(واقع بینی)
2- ازامر قابل مشاهده وپدیده روبرو صورت وتعریفی منطقی و مستند تنظیم ،آماده و ارائه کنیم و دقت نماییم گزارش بالینی وارونه و برعکس نوشته نشود.(تعریف وتدوین استراتژی راهبردی ).
3- متناسب با شرایط زمانی، حصول امکانات ، میزان نفوذ در عوامل واقعی ونیز روند تاثیر گذاری و تاثیر پذیری در موضوع متد ها تعیین و پایش شوند .(اتخاذ تاکتیک های عمل )
4- در کنار عاقبت اندیشی که شرط بلامنازع حاکم بر هر پدیده عملیاتی تلقی میشود ضروریست به اندازه کافی فضا و مکان برای اعمال مانور،جابجایی و انعطاف تاکتیک ها در نظر گرفته شود. البته مشروط به اینکه استراتژی به درستی تعریف و تعیین شده باشد، در غیر اینصورت برای آن نیز باید چنین فضایی در نظر گرفته شود.(واقع گرایی).
آیا استراتژی تهران در قبال تحولات منطقه بر گرفته از این مولفه هاست؟
بحران تقریبا سه ساله سوریه یک طرف، وقایع یک هفته اخیر این کشور یک طرف. به نظرم هیچگاه تا بدین حد شرایط خطرناک وانفجاری بر منطقه حاکم نبوده حتی در اوج مناقشات و بحران های اعراب و اسرائیل . از دیگر سو منافع و امنیت ملی ایران نیز کمتر (اگر نگویم اصلا)تا به این اندازه به چالش های امنیتی وحیاتی کشیده شده بود. وضعیت به گونه ای شده که دیگر نمیتوان ونباید در خوانش نقشه تحولات منطقه و در شرایط امروزآنچه مربوط به سوریه میشود از خط کش فلزی و متعین های معمول غیر قابل انعطاف استفاده کرد . به همین دلیل دقیقا ضرورت دارد متناسب با وضع موجود ، دستگاه دیپلماسی ایران به یک باز نگری اساسی و منطقی قابل دفاع در مناسبات فرا مرزی خود اقدام نماید . خوشبختانه آثار و علائم این باز نگری از نحوه کلام و منطق دیپلماسی مواضع آقای ظریف (در مقیاس وسیع تر دولت) و یا اظهارات عضو کمیسیون امنیت ملی و سیلست خارجی مجلس در پاسخ به اظهارات معاون وزیر خارجه سوریه در حال مشاهده شدن است به ویژه آنجا که آقای ظریف میگوید، بشار اسد مرتکب اشتباهات گسترده و غیر قابل جبرانی شده (قرین به مضمون) یا سخنان آقای احمد شوهانی که میگوید انتظار مقامات سوری انتظار درستی نیست.. موضع گیری ها از این مهم حکایت دارد که رویکردی قابل تامل ،واقع بینانه و آینده نگر بر امرسیاست خارجی از نوع ایرانی در حال شکل گرفتن و حاکم شدن است.
نمیدانم در انتظار چه شرایطی هستیم اما این را میدانم در آرام نگه داشتن کشور در شرایط بسیار حساس و شکننده کنونی ، دستپاچه نکردن متولیان امر دیپلماسی مقیم خیابان باغ ملی تهران امری حیاتی و ضروریست. به ویژه از سوی کسانی که سیاست خارجی ، ایران را به دلیل عدم تندروی یا درگیری مستقیم و حضور رسمی درمناقشات منطقه ای بدهکار خود دانسته و دولت را متهم به انفعال میکنند. اما آقایان بیدارید؟حواستان هست؟ صدای طبل جنگ بلندونائره های آتش زبانه میکشد.بگذارید عقلا کار خود را بکنند.
بیائئد صحنه را مناقشه با حضور عوامل بازی یک بار دیگر مرور کنیم.
چین را فراموش کنید!!! آنها در قبال تحولات سوریه تابع روسها هستند، ادعایی هم ندارند . در این سو کرملین قرار دارد که بنا به دلایل خود بازیرکی و روحیه سنتی روسی کماکان مشغول عملیات اکروباتیک و رقص پاست، در طرف دیگر فرانسه اعلام آمادگی جنگی کرده .، بریتانیا هم زیرکانه خود را از تیررس گلوله ها در امان نگه داشته است.اما مسلما به همکاریهای اطلاعاتی و جاسوسی با ائتلاف ضد سوری مبادرت خواهد ورزید.(تا پایان جنگ که به موقع واشنگتن به حساب کامرون خواهد رسید و به قول تحلیل گر فارن پالیسی تلافی کبودی زیر چشم را سر او خالی خواهد کرد) ودر نهایت ایالات متحده سر صحنه حاضر است ،به همراه متحدانش از عرب و اروپایی گرفته تا ترک و بالکانی وغیره که سرگرم تمرین عملیات راپل هستند . در نهایت صحنه گردان اصلی یعنی گاوصنوق منطقه عربستان چهار زانو نشسته و سخاوتمندانه کلیه صندلی های صحنه نمایش را تا روز آخر پیش خرید و رزرو کرده است.
پس میبینیم شرایط آنگونه که ما تصور یا آرزو میکنیم نیست و باید مطابق با منافع ملی فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم. راه آنهم تولید و ارائه محصولات جدید و قابل رقابت در بازار رقابت دیپلماسی است. در این شرایط برای کارخانه دیپلماسی تهران راهی جزارائه محصولی با کیفیت مطابق استانداردهای 4گانه باقی نمانده است. محصولاتی که متضمن کسب سهم واقعی بازار سیاست ومتقابلا تامین و محافظت از منافع و امنیت ملی در برابر واردن آمدن ضربه ای جبران ناپذیرواساسی به آن باشد.
اما از همه مهمتر تلاش دستگاه دیپلماسی باید "تاکید میکنم باید" معطوف و مصروف تلاش برای بر کشیدن دامن کشور از آتش رو به اشتعال باشد.تحرکات دیپلماتیکی فراگیر ونه یکجانبه مهمترین قدم و ارایه محصولات باکیفیت و بازاریابی برای آن بلندترین گام است. ،چه راهی جز این باقی ماند است؟ تولید محصول خوب در دنیای دیپلماسی و بازاریابی برای آن گرانتر تمام میشود اما تولید انبوه، ارزش افزوده آتی و مشتریان کیفی تر در نهایت قیمت تمام شده را کاهش خواهد داد. آقای ظریف کارخانه دیپلماسی را 3شیفته فعال کنید و زیر بار ببرید این کار از شما ساخته است.
این مطلب با اندکی تصرفات و تغییرات جزیی با عنوان تهران میان تاکتیک و دیپلماسی در روزنامه بهار 13-6-1392صفحه 3 چاپ و منتشر شده است.
matinmos@gmail.com
نظر شما