ابوالحسن نواب در طول گفت و گو سر حال است، صریح اظهار نظر می کند.حتی انتقادهای تند درباره چرایی ورودش به انتخابات ریاست جمهوری را دوستانه پاسخ می دهد.

 محمود عزیزی: آخر مصاحبه می خواهد بداند قانع شدیم یا نه. به رسم احترام به مهمان نظرمان را محترمانه به او می گوییم تا جواب صادقانه پاسخ دادنش را داده باشیم.
حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب روحانی است که شاید در بین هم لباسی هایش، یک تفاوت مهم داشته باشد؛ کل دنیا را دیده است و به قول خودش از تجربه ملل آگاه است. اهل کار اجرایی است و تجربه مسکن مهر را قبل از شروع آن، با ساختن 20 هزار خانه برای طلاب حوزه علمیه دارد. در عرصه های مختلف آدم فعالی بوده و در حوزه علمیه قم به عنوان معاون اجرایی از سوی رهبری انقلاب حکم دارد. حالا هم نامزد ریاست جمهوری شده است. می گوید نظر شورای نگهبان را هر چه باشد قبول دارد و بعد هم حرفهایی درباره نظراتش برای ریاست جمهوری دارد و به تفضیل صحبت می کند تا قانعمان کند که به مسائل کشور اشراف دارد. مشروح  گفت وگو با ابوالحسن نواب در یک کافه خبر اردیبهشتی به شرح زیر است:
***
پیش بینی می کردید آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات شود؟
 غیر محتمل نبود.
 و تاثیر این حضور در آرایش سیاسی انتخابات چیست؟
 آرایش سیاسی را خیلی تغییر خواهد داد.
فکر می کنید چه تعداد از کاندیداهای فعلی عرصه را ترک می کنند؟
بعید می دانم قبل از تائید صلاحیت کسی قدمی در این زمینه بردارد؛ بالاخره تائید صلاحیت شدن توسط شورای نگهبان، خودش یک امتیاز برای افراد است. برای کنار رفتن به نفع کسی، دیر نمی شود و در همه مقاطع حتی تا هفته آخر یا روز آخر، وقت هست.
آقای هاشمی بعد از 4 سال امروز در بخشی از مردم اقبال دارد، فکر می کنید می تواند رای هم بیاورد؟
 باید صبر کرد. خود ایشان قاطع نیست که رای بیاورد.
 فکر می کنید نگاه جامعه به آقای هاشمی برگشته یا اینکه ایشان دست به یک قمار سیاسی زده؟
نظر جامعه به آقای هاشمی تا حدودی برگشته است. اصولا تندروی در فضای جامعه، نفوذش کم شده است. آقای احمدی نژاد هم امروز،خودش قربانی تندروی است. ما باید امروز جلوی کسانی را بگیریم که تا قبل از این، حامیان تفکر آقای احمدی نژاد بودند، ولی امروز تندروی می کنند.اینکه از آقای احمدی نژاد توقع برخی از کارها را نداشتند که دلیل اهانت نمی شود.اهانت یعنی فردا اگر اسلحه به دست گرفتید، روی هم شلیک کنند. این چه منطقی است؟ خوب حداقل بگو ما از این آقا حمایت کردیم، حالا فکر می کنیم که شناختمان کم بوده است و اشتباه کردیم. اگر هم اشتباه کسی خیلی خطرناک شد، خوب مراجع قانونی هستند. مگرکشور جنگل است؟
 
گفتید اقبال به آقای هاشمی افزایش یافته است. این اقبال را چقدر به مشی خود آقای هاشمی ارتباط می دهید. چقدر به مشکلات اقتصادی جامعه در یک سال اخیر و چه میزانش را به روش اداره کشور توسط دولت مرتبط می دانید؟
 از حرفهای کیلویی خیلی بدم می آید. من در این زمینه تامل نکردم.
 کدام عامل را بیشتر موثر می دانید؟
 مردم از بی اخلاقی ها بیشتر ناراحت هستند.
این روزها موضوع حضور آقای احمدی نژاد در وزارت کشور در کنار مشایی محل بحث های موافق و مخالف است. فکر می کنید این کار تاثیری در صلاحیت ها خواهد داشت؟
نمی دانم.ولی در گذشته برخی از آقایان رد صلاحیت شدند به این دلیل که در دور قبلی، تخلف انتخاباتی کردند. آدم نباید وقتی نوبت خودش می شود، تخلفات و بی قانونی هایش را به گردن قانون بیندازد. چرا قبل از این نگفتی که قانون مشکل دارد و باید اصلاح شود. ما مامور هستیم قانون را درست اجرا کنیم، نمی شود به بهانه نقص قانون، قانون شکنی کرد.
به نظرتان رقابت اصلی  این دوره ریاست جمهوری بین چند نفر است؟
 الان بلوک های انتخاباتی شکل گرفته است، ولی تا تائید صلاحیت ها نمی شود با قاطعیت سخن گفت.
جمع بندی در فضای سیاسی کشور این است که رقابت اصلی بین آقایان هاشمی، مشایی و جلیلی است.
فکر می کنید مشایی تائید صلاحیت می شود؟
 یعنی فرض شما این است که مشایی تائید صلاحیت نمی شود؟
 نه، فرض من این نیست. یک چهره سیاسی هیچ وقت نباید این طور حرف بزند. باید صبور بود. چند روز صبر کنید.آنچه می توان گفت این است که برای فهم رقابت اصلی انتخابات،شما بلوک رای و سبد رای را در کشور شناسایی کنید؛ باید جناح بندی کشور را مشخص کرد و بعد گفت چه کسی متعلق به کدام جناح و دسته است. مردم ما یا اصلاح طلب اند یا اصولگرا. در خود اصولگرا ها باز دو دسته اصولگرا داریم . این دوره، بخشی از مردم هم معتقد به جناح دولتی هستند. شما فکر می کنید الان سال 84 است؟ مشایی به عنوان نامزد حامیان دولت می خواهد از سبد چه کسی رای داشته باشد؟
هم سبدمردم متمایل به طیف اصلاح طلب و هم حامیان دولت آقای احمدی نژاد در شهرهای کوچک.
 من درباره خود آقای احمدی نژاد با شما موافقم و فکر می کنم، سبد رای آقای احمدی نژاد بالا است، ولی مردم متدین ملاحظاتی درباره نامزد جانشین آقای احمدی نژاد دارند. فراموش نکنید آقای احمدی نژاد، با یک مجموعه خاصیت هایی در سال 84 و 88 رای آورد. اگر مواضع آقای احمدی نژاد در سال 89 و 90 در سال 86 یا 87 بروز می کرد،آیا آقای احمدی نژاد در سال 88 رای می آورد؟
ببینید!آقای احمدی نژاد با عنصر تدین، زیارت عاشورا و اعتقاد به ارزشهای انقلاب اسلامی رئیس جمهور شد.اما آیا باورهای مردم امروز، همان باورهای 8 سال قبل درباره آقای احمدی نژاد است؟
اگرتحلیل ما این باشد که جامعه به فضای دو قطبی سال 84 بازگشته است. شما این فرض را قبول دارید؟
نه،تا کسی تائید صلاحیت نشود، نمی توان این گونه پیش بینی ها را درست دانست.
 فکر می کنید اگر آقای مشایی رد صلاحیت شود، رئیس جمهور واکنش خاصی خواهند داشت؟
 نمی دانم. این گونه حرف زدن، پیش داوری و نسبت دادن هایی است که با اخلاق نمی خواند. بنده 35 سال است که تلاش کردم در مدار اخلاق حرکت کردن کنم. چرا باید این حرفها را بزنیم؟
 فرض کنیم آقای احمدی نژاد خواست به رد صلاحیت آقای مشایی اعتراض کند و مثل سفر استانی اخیرش گفت که حرفهایی دارد که می خواهد بیان کند. واکنش مردم چه خواهد بود؟
 من فقط این را می دانم که شرایط متفاوت شده است و خود آقای احمدی نژاد هم این را می داند. برگ زیرین انقلاب مان رهبری انقلاب است. امروز صلابت و استقامت کشور ما به دلیل وجود حضرت آقا است. این نزاع هایی که در کشور بین مسئولان ما هست، در هر جای دیگری بود، تا حالا کشور را چند بار متلاشی کرده بود. این کشور صاحب دارد.
یکی از اتفاقاتی که بعد از دوره اصلاحات افتاد این بود که مراجعی روحانی مثل جامعه روحانیت و جامعه مدرسین احساس کردند باید نقش بیشتری در انتخابات ایفا کنند. نمود آن سال 84 بود. امروز بعد از 8 سال، چه شده که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام می کند به صورت مصداقی درباره نامزدها اظهار نظر نمی کند؟
 هنوز تکلیف صلاحیت کاندیداها مشخص نشده است. شاید آقایان مصلحت بدانند که درباره انتخابات، معیارها را به مردم بدهند.
فکر نمی کنید این عدم ورود مصداقی به تجربه آنها از دولت دهم بر می گردد؟
 ریشه سیاسی ندارد. بیشتر، ارتباط با وظایفی که آقایان برای خودشان قائلند هستند دارد.
 تجربه حمایت از آقای احمدی نژاد نبود که...
 نه، جامعه مدرسین که به آقای احمدی نژاد رای نداد.
بالاخره حمایت که کردند.
 حمایت کردند ولی رای مسئولیت آور که ندادند.
آیت الله یزدی سال 88 رسما بیانیه دادند.
 آیت الله یزدی فرمودند که اکثریت این نظر را دارند ولی به نظر نهایی جامعه مدرسین نرسید.
 بیانیه رسمی جامعه مدرسین منتشر شد.
 ایشان بیانیه دادند، ولی این موضوع به رای نهایی جامعه مدرسین نرسید.
 
شما در روز پایانی انتخابات، ثبت نام کردید. بهتر از من می دانید که انتخابات ریاست جمهوری عرصه رقابت بزرگان است. در این فضا شما چرا ثبت نام کردید؟
بزرگ یعنی کی؟ در میان نامزدهای فعلی فقط آقای هاشمی یک سر و گردن بال تر است و الا بنده که با آقای ولایتی در مجمع جهانی اهل بیت همکار بودم. با آقای متکی که رفیق 30 ساله هستیم. اگر شما یک دانشگاهی داشتید که مصاحبه علمی از نامزد ها بگیرید، معلوم می شود که وزن من چقدر است.
من قانع نشدم. چه شد که احساس کردید باید نامزد ریاست جمهوری شوید؟
 یک تفکر باید به مردم بیان شود. مگر نباید اندیشه های مختلف خودشان را عرضه کنند؟ یا کسی بدون تجربه و دنیا دیدگی می رود برای ریاست جمهوری ثبت نام می کند تا دیده شود،یا اینکه نه واقعا شخصیتی است که پخته است.در این 35 سال هر کس این ویژگی های من را دارد به صحنه بیاید.
شما چه ویژگی دارید؟
 حدود 300 سفر خارجی کردم وتمام دنیا را چند بار گشتم.از تجربه ملل آگاه هستم. درس طلبه گی ام را خوب خواندم، درس دانشگاه را هم خوب خواندم. هم در صحنه حوزوی موفق بودم و هم در صحنه دانشگاهی. این موفق بودن را من خودم نمی گویم. این را باید از اهل فن پرسید. خوب اگر من آدم قلابی و جعلی باشم چرا در همه این سالها در خدمت رهبری بودم و با حکم ایشان به مسئولیتی گمارده شدم. بنده یک طلبه کوچکی هستم که در همه صحنه های انقلاب حضور داشتم.در بوسنی و هرزگوین و میانمار از سوی رهبر انقلاب نمایندگی داشتم. در لبنان برای رفع درگیری های حزب الله و جنبش امل به این کشور سفر کردم؛ به افغانستان رفتم. کدام یک از این دوستان این تجربه ها را دارند. بعد هم حضور در این صحنه نباید فقط به کسانی محدود شود که سابقه مسندنشینی دارند. وزارت یک حکم است. بنده هر کاری کرده ام، خودم از صفر تا صد آن را انجام دادم.
بنده بزرگترین مرکز خدمات رفاهی را برای طلاب ایجاد کردم که اغلب روحانیون ایران زیر پوشش همه خدمات درمانی هستند. از صفر تا صد آن را ایجاد کرده ام. دانشگاه ادیان را از یک اتاق کوچولو شروع کردم که الان به یک مرکز بین الملی تبدیل شده که همه هیات های خارجی به آن سفر می کنند.اتفاقا بنده مخالف مسند نشینی هستم.اصلا این آقایانی که ازپست های دولتی کنار رفتند نتوانستند یک خانه سه در چهار برای خودشان بگیرند!
یعنی قائل به این هستید که شانیت ریاست جمهوری مختص چند نفر خاص در کشور نیست؟
قطعا نیست. ببینید! مهم است که این چند نفر چه امتحانی پس دادند. اینکه به شما حکمی دهند و وزیر شوید که اتفاق مهمی نیست.کسی هوش عادی داشته باشد، می تواند امور را رتق و فتق می کند. از 300 وزیری که در این 35 سال سر کاربودند، چند تا شان توانستند موسسات اقتصادی قدرتمند ایجاد کنند؟ ما اتفاقا به قدرت ذاتی اشخاص کار نداریم .باید دید رئیس جمهور خودش چه کاری را تولید کرده است.
 می گوئید احساس تکلیف کردید و وارد عرصه شدید؟
احساس تکلیف، کلمه ای است که این روزها خیلی دستمالی شده است؛ من از بیانش وحشت ندارم، ولی حضورم بحث احساس تکلیف نبود، بیشتر فکر کردم توانایی این عرصه را دارم.
 در این زمینه با اعضای جامعه روحانیت مشورت کردید؟
نه، بنده یک سال است که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کنم.
 تلفنی هم با کسی مشورت نکردید؟
 هیچکس.
فکر می کنید چقدر رای می آورید؟
مهم نیست؛ خودم به خودم، مثل مرحوم مدرس یک رای می دهم.حرف من این است که شما در میان روحانیون عملکرد 30 ساله ام را بررسی کنید. 5 نفر دیگر را هم بررسی کنید.
 حرفتان با کسانی که می خواهند رای بدهند چیست؟
 شعار اول تا آخرم گفت وگو است. مملکت را از تهمت و اختلافات پر کرده ایم. باید با داخل و خارج گفت وگو کنیم.معتقدم با گفت وگو همه چیز حل می شود.
 دلیل خلاء موجود در فضای سیاسی را نبود گفت وگو می بینید؟
 بله، با همدیگر قهریم. گروه های سیاسی با هم قهر هستند. این وضعیتی است که در کشور اتفاق افتاده است؟ برخی از تندروی ها ما را به جایی رسانده است که اگراسلحه داشته باشیم به روی هم اسلحه هم می کشیم! اگر این اتفاق نمی افتد فقط به دلیل فضل وجود رهبری انقلاب است. معتقدم باید برگردیم.
 لازمه این برگشت چیست؟
 لازمه اش این است که وقتی دهانمان را باز می کنیم، نگوییم که بزرگترین سرمایه ایران نفت و گازاست. بزرگترین سرمایه ما نیروی انسانی است. چند هفته قبل هم سازمان ملل در زمینه توسعه انسانی از ایران تقدیر کرد. امام و رهبری ما هم روی انسان کار کردند.
 حرف هایتان شعاری نیست؟
 اصلا؛بگوئید کجایش شعاری است؟ وقتی شهید طهرانی مقدم شهید شد، چقدر غصه خوردیم؟ من شعار می دهم یا دیگران. چرا تشکیلات حزب الله لبنان با آن همه یال و کوپال، چقدرشهادت عماد مغنیه برایش سخت بود؟ چرا؟ برای اینکه انسانها تعیین کننده هستند. یعنی چه این حرفها شعاری است؟!
  مساله امروز ما بیکاری، گرانی، تورم است، نه تلاش برای گفت وگو.
 احسنت! دست گذاشتید روی اصل مساله. این مشکل، از آنجا پیش آمده است که آدم های بزرگ، اقتصاد کشور را اداره نمی کنند. این امر از فقدان نیروی انسانی است، که اقتصاد را به این وضع رسانده است.من نمی خواهم به کسی توهین کنم وبگویم آدم های کوچک در عرصه هستند. منقتد این ادبیاتی هستم که مسئولین کشور  را این طور زیر سوال می برند، اما 700 میلیون دلار که در این دو دولت درآمد به دست آمده است، در کدام دولت بوده است؟ دلار که قیمتش در دنیا تغییر نکرده است و دچار تورم نیست.
گفتید که شعار اصلی تان گفت وگو است که لازمه آن آشتی ملی در فضای سیاسی است.
 من سه شعار دارم: « تکیه بر اخلاق اسلامی ومعنویت قرآنی»،« گفت و گو با همه» و «رفاه برای همه » البته بیت الغزل شعارم گفت و گو است. این گفت وگو هم رفاه می آورد و هم اخلاق.
اگر توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شوید، چه واکنشی دارید؟
شورای نگهبان یک نهاد قانونی است.فکر می کنم همه باید به تشخیص شورای نگهبان گردن بگذاریم.من هیچ وقت در طول سالهایی که از خدا عمر گرفتم، یک آدم نِق نِقو و قانون شکن به حساب نیامدم. وقتی از اخلاق حرف می زنیم خوب شما می توانید این را بررسی کنید. اگر شما یک بی ادبی و اهانت نسبت به یکی از روسای جمهور دیدید می توانید از من توضیح بخواهید.
 البته در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مصاحبه های تند و تیز هم داشتید؟
 انتقاد دارم، ولی تحقیر نکرده ام و نمی کنم. بی ادبی نمی کنم. اگر از اخلاق حرف می زنم ، مقتضایش این نیست که انتقاد تعطیل شود؟اصلا انقلاب کردیم که آزادنه حرف بزنیم. من حرف زدم، نمی گویم حرف نزدم.مگرارزشها در دوران آقای خاتمی توسط برخی ها زیر پا گذاشته می شد، مگر ما ساکت بودم؟ حتی در دوران سازندگی، وقتی گرانی ها رخ داد، در یک جلسه به آقای هاشمی گفتم: « آقای هاشمی آیا صدای خرد شدن استخوان مستغضفین را می شنوید؟» این انتقاد هست یا نه؟
هزینه های انتخاباتی تان را چطور می خواهید تامین کنید؟
بالاخره در هر دوره کسانی هستند که از تفکری حمایت می کنند و برای هزینه ها هم کمک می کنند.
آقای سبحانی از نامزد های ریاست جمهوری گفته بودند 37 میلیون برای ریاست جمهوری کنار گذاشتند، شما چقدر کنار گذاشتید؟
 من پولی کنار نگذاشتم. من اگر لازم باشد، قرض می گیریم و بعد هم پولشان را بر می گردانم. 
قبول دارید که دیر وارد عرصه شدید، سفر تبلیغاتی نرفتید و...
این کارها غیر قانونی بوده است. اگر کسی می گوید خلاف قانون رفتار نمی کند، این را باید نشان هم بدهد یا نه؟ من حتی برای مصاحبه از دوستان سوال کردم که این کار اشکال قانونی دارد یا نه.
فکر می کنم شما هم با من هم عقیده باشید که قانون تبلیغات ریاست جمهوری ما مشکل دارددر آمریکا از ماهها قبل از شروع انتخابات سفرهای تبلیغاتی نامزدها شروع می شود. در سالهای قبل از زمستان سال قبل کم کم شور انتخاباتی در کشور شکل می گرفت ولی الان که کمتر از یک ماه به انتخابات داریم، تازه کمی فضا انتخاباتی شده است.
 اینکه شیوه ها در قانون انتخابات ریاست جمهوری را باید عوض کنیم، معنی اش این نیست که به خاطر هدف خودمان، قانون را زیر پا بگذاریم. همه قبول دارند که قوانین انتخاباتی ما یک اصلاحات کلی می خواهد.
اگر ورود شما به عرصه با اقبال گروه های سیاسی روبرو نشود، می توانید ایده اصلی تان را با مردم طرح کنید؟
ما یک مشکل اساسی داریم و آن این است که حزب نداریم. در حالی که حزب قاعده پایه دموکراسی است که براساس آن یک حزب می آید و رئیس جمهور خودش را معرفی می کند و مسئولیت شکست یا موفقیت یک رئیس جمهور را می پذیرد.اینکه نمی شود که 8 سال  کسی هر کار می خواهد بکند و بعد هم بگوید: کی بود کی بود من نبودم!
 الان حامیان دولت می گویند ما نبودیم. در حالی که آنها بودند. یک حزب بیاید و مسئولیت رفتار های منتخب خودش را قبول کند. بعد اگر موفق بود، مردم قبولش می کنند، اما اگر موفق نبود به حزب مقابل مردم رای می دهند و این حزب،خودش را بازسازی می کند.
مطمئنم هستم ده سال بعد هم که ما با هم صحبت کنیم هنوز همه می گویند حزب قوی در کشور نداریم!
 من معتقدم ده سال بعد این گونه نیست. ببینید! ما علی رغم همه ضایعات، پیشرفت داشتیم. یک نمونه عرض کنم تهاجمی که الان نسبت به بی اخلاقی وجود دارد، 8 سال قبل هم بود؟
کمتر بود.
نبود.
اما بنده می گویم ده سال بعد هم که با هم حرف بزنیم ، وضعیت حزب در ایران مثل همین امروز است.
 من این ناامیدی را ندارم. مجلس نهم شروع کرده به احیای اصول تعطیل شده قانون اساسی، منتها مشکلات روزمره و معیشتی باعث شد از آن غفلت شود. الان خیلی از اصول قانون اساسی ما تعطیل است.
منظورتان از اصول تعطیل مانده چیست؟
خیلی چیزها است؛ این اصول، عمدتا در فصل حقوق مردم متمرکز است؛ فصل هایی که مربوط به حقوق مردم در قانون اساسی است، کمتر مورد توجه ما قرار گرفته است. این هم دلیلش، گرفتاری های روزمره در اداره است. امروز مساله معیشت مردم، مساله اول کشور است. چرا باید یک کشور فرهنگی و ثروتمند مساله اصلی اش معیشت مردم باشد؟الان در اروپا اجازه نمی دهند مواد غذایی گران شود. در کشوری مثل فرانسه یارانه می دهند تا اشتغال در صحنه دامداری و کشاورزی نهادینه شده باشد.یک بار یک دولت سر کار بیاید و تصمیم بگیرد که اجازه ندهد قیمت مواد غذایی گران شود. این که کار سختی نیست. 
اشاره کردید که اخلاق شعار انتخاباتی شما است. در این سالها، درست یا غلط حرکت عمومی جامعه ما سمت و سوی خوبی نداشت و حتی سیاسیون ما قواعد بازی سیاسی را رعایت نکردند. به نظر شما در این حوزه ما در یک جاده بدون برگشت افتاده ایم یا اینکه این وضعیت قابل ترمیم است؟
بله؛ نفرت عمومی ازحوادث 22 بهمن قم، یک نمونه است.این قبیل حوادث قبلا هم بوده است . چرا کسی اعلام نفرت نکرد؟ همه احساس کردند اگر این روند ادامه پیدا کند، وضعیت کشور خیلی خطرناک می شود؛ تندروی عاقبتی در کشور ندارد؛ به قولی فواره چون بلند شود، سرنگون شود.
نسخه شما برای رسیدن به بازگشت به اخلاق چیست؟
 معتقدم برای رسیدن به یک جایگاه باید یک برنامه ده ساله راهبری تدوین کرد. مسئولان ارشد کشور در این برنامه نقش دارند، ائمه جمعه نقش زیادی دارند. خود رسانه ها در این زمینه نقش دارند.حل این مساله به حوزه فرهنگ باز می گردد.
قبول دارید این بد اخلاقی ها در جامعه در سطح عمومی به اشکال در معیشت مردم باز می گردد؟ وقتی کسی گرسنه باشد، اعتقادات دینی اش را هم ممکن است زیر پا بگذارد.
 نه، مگر کمونیست شدیم که بگوییم اقتصاد اصل است.اتفاقا وقتی رفاه افزایش می یابد، شکم پرها بیشتر فحش می دهند.در این 8 سال فقط مشکلات اقتصادی دلیل این مسائل بوده است؟
در شرایطی که مردم مساله اصلی شان معیشت و تورم است صحبت کردن درباره اخلاقی شدن جامعه برای خیلی ها فانتزی است. قبول دارید؟
اتفاقا پیشرفت اخلاقی مردم ما در ماه رمضان است که مردم گرسنه هستند. فکر می کنید مردم هند با جمعیت یک میلیاردی اش خیلی سیرتر از ما هستند؟ نفت دارند؟ برای اینکه بفهمید مردم ایران چقدر اخلاقی هستید به این نکته توجه کنید بعد از سقوط صدام و باز شدن راه کربلا و نجف، چقدر از مردم ما انتقام جویانه به شهروندان عراقی نگاه کردند؟چه کسی رفت عراق و نالید و به مردم این کشور فحاشی کرد؟ هیچکس! الان حدود یک و نیم میلیون عراقی به ایران می آیند، چرا این رقم هر سال بیشتر می شود؟
 مردم ما اصلا اهل انتقام گیری نیستند. شما از گردشگرانی که به ایران می آیند می شنوید که چقدر از سفرشان به ایران تعریف می کنند. بنابراین ایرانی ها ،ملتی اخلاقی هستند، یک سری از غفلت ها بر ما حاکم شده است. این غفلت ها را باید تذکر داد.
 
شما برنامه تان برای اصلاح معیشت مردم، کاهش تورم، افزایش اشتغال و... چیست؟
 تکیه به فکر امام. همه بد بختی ما مربوط به اقتصاد دولتی است. امام فرمود کار مردم را به خود مردم واگذار کنید.این نسخه اصلی حل مشکلات اقتصادی است.
 اما شما بهتر از من می دانید که ما اصل 44 را هم مجددا تفسیر کردیم ولی باز هم به نتایجی که به دنبالش بودیم، نرسیدیم.
 مشکل اصل 44 این بود که ما مراکز اقتصادی را به جای بخش خصوصی به بخش شبه دولتی دادیم. فروش کارخانه دولتی به مراکز شبه دولتی، مگر مشکل را حل می کند؟ معتقدم دولت باید به این باور برسد که اگر بخشی را مردم می توانند مدیریت کنند،خودش نباید وارد عرصه شود. در مورد یارانه ها معتقدم این برنامه یکی از بهترین برنامه های اقتصادی بود، ولی نسبت به شکل اجرایش معترض هستیم.
یعنی مدل مد نظرتان بیشتر اعطای خدمات اجتماعی است به جای پول. مثل طرح هاشمی رفسنجانی در سال 84
در مورد خدمات درمانی رایگان برای همه که حرفی نیست و باید حتما در کشور اجرایی شود ولی به جز آن، همین یارانه هم بین همه طبقات نباید تقسیم شود. چرا کسی که سالها میلیارد ها تومان درآمد داشته باید یارانه بگیرد؟
 قبول دارید کم کردن افراد دریافت کننده یارانه ممکن است تنش اجتماعی ایجاد کند؟
الان من یک پیشنهاد دارم. باید یارانه مردم محروم افزایش یابد.
 اما یکی از تبعات همین هدفمندی این بود که مردم در شهر های کوچک و روستاها دیگر کار نمی کنند؟
  قبول ندارم مردم در روستا ها کار نمی کنند. روستایی ها با هدفمندی معقول برخورد کردند. با پس انداز یارانه هایشان موتور چاه خودشان را تعمیر کردند. دخترشان را شوهر دادند و... دلیل دیگر هم این است مگر تولیدات کشاورزی ما بعد از اجرای این طرح کم شد؟ اتفاقا رشد هم کرد.
 ما در گندم مشکل پیدا کردیم.
نه، مشکل گندم خشکسالی در برخی از مناطق بود. اینها همان سیاه نمایی هایی است که می شود. مساله گندم در کشور ما چند دلیل داشت. یکی اش عرصه و تقاضا است و اینکه دولت قیمت خرید تضمینی اش شاید مورد اقبال کشاورزان نبود و همین باعث شد مردم گندم خود را به بخش خصوصی و برخی از کشورهای همسایه گندم بفروشند.
/27212
 
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 293030

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام EU ۰۷:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    26 4
    نتيجه برگشتن نظر مردم را در انتخابات مي بينيد دوستان
  • بدون نام IR ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    51 4
    هاشمی اختمال بسیار زیاد رای خواهد اورد هم اصلاخ طلبان و هم میانه رو های اصول گرا به شدت طرفدارش هستند و نیمی از اعضای بسیج و دیگر نهادها باهاشمی هستند رقابت با هاشمی باید بسیار هوشمندانه باشد
  • بدون نام IR ۰۹:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    40 4
    فکر هاشمی مثل دور اول ریاست جمهوری خودش رای خواهد اورد افراد ناراضی از شرایط معیشتی موجود بیش از 70 درصد هستند
  • بدون نام IR ۰۹:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    15 3
    فکر هاشمی مثل دور اول ریاست جمهوری خودش رای خواهد اورد افراد ناراضی از شرایط معیشتی موجود بیش از 70 درصد هستند
  • بدون نام IR ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    5 21
    ایشون(هاشمی رفسنجانی) دراین سن وسال کاندیدانشده مگراینکه فتنه ای گسترده تررابه پا کندوگرنه خودش هم می داندکه مردم داناتر وعاقلتر ازآنندکه دوباره به وی اعتمادکنندوبهش رای دهند.
  • م IR ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    3 24
    رأی به هاشمی یعنی رأی به فتنه 88 – رأی به تضعیف ولایت – رأی به آزادی فتنه گران - هاشمی همان رئیس جمهور دوره پنجم و ششم است ولی ضعیف تر ؛ رأی به هاشمی یعنی برگشت به عقب.
  • بدون نام IR ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    4 48
    یلطف خدای بزرگ ویاورمظلومان ،نه اقای رفسنجانی رای خواهدآورد ونه همفکرانش.
  • علی IR ۲۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
    12 0
    ایشون برای من بسیار قابل احترامند اما اول اینکه بنظرم تورم را خیلی ساده میگیرند اگر در اروپا به مواد غذایی یارانه میدهند بقیه عوامل اقتصادی نیز کنترل میشوند که هزینه تولید بالانرود وقتی هزینه تولید بالا رفت باید مرتب یارانه پرداختی به تولید افزایش پیدا کند که شدنی نیست یا دلیل گرانیهای اخیر فقط افزایش قیمت دلار نیست که بگوییم درامد ارزی بالایی داشتیم ارزش جهانی دلار هم که بالا نرفته پس نباید گرانی داشته باشیم مثلا افزایش نقدینگی با مبلغ بالای یارانه یا پرداخت بیش ازاندازه وام مهر هم تورم زاست دوم اصل اقتصاد نیست ولی تاثیرات فرهنگی اقتصاد قابل انکار نیست من یک معلمم از بین 4 نفر فوق العاده مسئله دار هرکلاس سه نفر ازکسانی هستند که مشکل اقتصادی دارند در ضمن هندیها از نظر اخلاق از ما بدترن
  • بدون نام IR ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
    9 1
    مخالفان اقای هاشمی نگاهی به نظر سنجی بکنند بعد نظر بدهند