مقدمه:
ترسیم نقاشیهای مذهبی آنهم توسط کودکان و نوجوانان، از پدیدههای زیبای زندگی اجتماعی است که جریان جاری معنوی و دینی را در بطن گروههای سنی پایینتر جامعه که کمتر دیده و تبلیغ میشود، نمایان میسازد.
دستیابی به کنه مفاهیم موجود در چنین آثاری زحمت و مرارت فراوانی میطلبد. زیرا کودکان و نوجوانان به جز استفاده از رنگ، حجم، خط، نور و... قادر نیستند احساسات و عواطف عمیق معنوی خود را به وسیلهی دیگری به سایرین منتقل نمایند.
توسل مربیان و والدین به متد و شیوههای تقریباً استاندارد و مورد تایید کارشناسان هنر و روانشناسان هنر و کودک، از مناسبترین ابزارهایی است که میتوان با آن آثار آفریده شده توسط کودکان و نوجوانان را تجزیه و تحلیل کرد. تاکید میکنم که "تجزیه و تحلیل" و نه "نقد". زیرا حوزهی نقد حوزهای است متعلق به عالم بزرگسالان که در برخی موارد بیرحمانه و با تندی و قضاوتهای خاصی همراه است که دنیای کودکان و نوجوانان، نه نیازی به چنین ابزارهایی دارد و نه ثمرهای را برای ورود به آن در پی خواهد داشت.
لزوم پرورش و ارتقای سطح دانش بصری مربیان و والدین در درک و دریافت آفرینشهای بصری فرزندان، کمتر مورد تردید و دودلی است. با این امکان میتوان به آنچه که کودک به دلیل شرایط محیطی و تربیتی، قادر به بروز و بیان آن نیست، پی برد.
قصد من از این نوشتار ارائه نمونهای از تجزیه و تحلیل نقاشیهای معنوی کودکان است. نقاشی منتخب این نوشتار شامل اثری است برگزیدهی جشنواره نامها و نشانههای رضوی که در سال 1390 توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
· نقاش
این نقاشی متعلق است به خانم عاطفه محمودی 15 ساله از مشهد. نوجوانی که در شهر مشهد زندگی میکند، بیشتر از سایر همسالان خود از نعمت حضور و زیارت بارگاه مطهر امام رضا(ع) برخوردار است. این ویژگی خود را در پرداخت هوشمندانهی جزئیات مراسم زیارت به خوبی نشان میدهد. چنین پرداختی اغلب برای فردی که قادر است در زمانهای گوناگون و در خلوت و شلوغی حرم، به زیارت برود، امکانپذیر میباشد.
سن 15 سالگی نیز، سن بلوغ اجتماعی نوجوانان است و دقت در اعمال و رفتار آدمهای پیرامون، تعاملات آنها با یکدیگر و بروز احساسات و عواطفشان نسبت به محیط، از نکات مورد توجه و نیاز نوجوانان برای جامعهپذیری است.
در تحلیل این اثر، درمییابیم که خانم عاطفه محمودی واجد خصوصیات ذکر شده بوده و توانسته توان هنری و روحیهی لطیف و پراحساس خود را در نقاشی حرم مطهر امام رضا(ع)، به نمایش گذارد.
· توصیف اثر:
چون از قبل آگاهیم که نقاش، با هدف شرکت در جشنوارهای مرتبط با امام هشتم(ع)، این اثر را کشیده است، پس درمییابیم که ضریح رسم شده در اثر، متعلق است به امام رضا(ع).
نقاش، دختر خانمی است که آشنایی بیشتری با محیط زیارت بانوان حرم دارد، لذا شخصیتهای مورد نظر وی را، زنان، دختران و کودکان تشکیل میدهند. انبوهی از این افراد به گرد ضریح امام مشغول زیارتند و عدهای نیز در گذر از کنار حرم و یا در حال ورود و خروج به چشم میخورند.
سعی شده تا جزئیات ضریح به خوبی نقاشی شود و حتی به لوسترهای آویخته از سقف و خطوط اسلیمی دیوارها نیز اشاره شده است.
کف زمین حرم و خطوط آن نیز از دید نقاش پنهان نمانده و در دورنمای نقاشی و پس از دیوارهی جدا کنندهی مردان از زنان، شاهد تجمع مردانی هستیم که در تلاش برای دستیابی به ضریح مطهرند. پرداختن به نقشهای دیوار آن سوی ضریح، نشان میدهد که عاطفه خانم، خود را در پرداختی دقیق از همه اجزای محیط متعهد میداند.
در ضمن، هیچ قسمتی از صفحهی نقاشی خالی نمانده و دارای پرداخت و رنگآمیزی خاص خود است.
· تحلیل فرم اثر
نقطه دید بیننده: اگر اثر را با خطی افقی از نیمه به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم، بالای آن ضریح امام و زائرین گرد آن؛ و در پایین، جمعی از زنان، دختران و کودکان در حال گذر و یا توجه به کودکی بیمار، به چشم میخورد.
در نگاه نخست، توجه بیننده به دو نقطه مرکزی در نقاشی جلب میشود: یکی ضریح امام و دیگری خانوادهی همراه کودک بیمار. این نگاه توسط زمین ما بین آنها که با رنگی روشن پر شده است توازن مییابد.
قاب تصویر: قاب تصویر عمودی است و نه افقی. این حالت ایستایی و پایایی کلیت اثر را به نمایش میگذارد. ترسیم ضریح مربع شکل در کنار دیوار پسزمینهی حرم، آنهم به شکل مستطیلی افقی، تعادل اثر را فراهم ساخته است. حضور زائرین به یک اندازه در دو طرف ضریح و فاصلهی برابر لبههای چپ و راست تابلو با ضریح، به تقارن و توازن آن کمک میکند.
خطوط: اغلب خطوط اطراف اشیا و دیوارها و ضریح، مستقیم و استوار رسم شدهاند، که در داخل آن خطوط نیمدایرههای متعلق به ضریح و دیوار پسزمینه، نرمی لازم را به فضا بخشیده است. به علاوه، پیکرهی زنان با خطهای منحنی و گرد، حال و هوای محیط زنانه را حفظ کرده است. حتی خمیدگی اندام پیرزنِ عصا به دست، زمخت و خشن به نظر نمیرسد.
خط ابروان مورب اعضای خانوادهی کودک بیمار، حس اضطراب و نگرانی از آیندهی نامعلوم کودک را منتقل میکند.
خطوط مستقیم و غیرمنعطف کف حرم بر پایداری محیط و درک مفهوم سهل و دشوار بودن مسیرِ رسیدن به شفای حقیقی را القا میکند.
نور: با وجود رسم دو لوستر آویزان از سقف حرم، نقاش سعی ندارد آن را به عنوان منبع نور معرفی نماید. در عین حال منبع نور داخل حرم مشخص نیست، ولی محیط حرم کاملاً مملو از نور و روشنایی است و از ظهور هر گونه سایهای امتناع کرده است. حتی چهرهی تمامی زوار، بدون اندک سایهای سرشار از نور است.
رنگ: از ویژگیهای بارز این نقاشی، استفاده از انواع رنگها و ترکیبات همگون رنگهای گرم و سرد است. توازن و تعادل در استفاده از رنگها، محیطی دلنشین و به دور از تنش را به بیننده منتقل میکند.
رنگ پیکرههای گوناگون زنان و حتی بکارگیری رنگهای متنوع در ترسیم لباسهای زیر چادر، و رنگ قرمز و صورتی لباس زن و کودک بلوچ، هوشمندانه رنگآمیزی شده است.
چنین تنوع رنگی، در لباس مردان زائر حاضر در پسزمینه نیز به خوبی آشکار بوده و حتی امکان تشخیص ازدحام و تعدد جمعیت آنها را هم فراهم میسازد.
رنگهای خاکستری، زرد و سبز استفاده شده در ضریح امام، ضریح را کاملاً از محیط پیرامونی جدا ساخته و حالتی غیرمادی و روحانی بدان بخشیده است. در عین حال، یکپارچگی و هماهنگی سایر اجزا با ضریح نادیده گرفته نشده و بافت کلی اثر را بدون اضافات، شکل داده است.
رنگ روشن کف زمین حرم و رنگآمیزی غیریکنواخت آن، روشنایی و لطافت لازم را بر محیط حاکم کرده و ما را به آرامش و تامل وامیدارد.
· تفسیر و تحلیل
آشنایی نقاش به جزئیات حضور زائرین در حرم مطهر امام رضا(ع) و دقت نظر وی به آنها به دلیل حضور متواتر خود در چنین محیطی، آفرینش اثری را باعث شده که حس معنویت جاری بر محیط را منتقل میکند.
شاید نقاش آگاهانه محیط حرم را کمجمعیتتر از همیشه نقاشی کرده باشد، اما این خود امکانی است تا جزئیات مربوط به خانوادهای که حامل کودک بیمار و نیازمند شفاست، به خوبی پرداخت گردد تا در پیشزمینه قاب تصویر نظر بیننده را به خود جلب کند.
ابروان خمیدهی دخترکان و مادر نگران کودک بیمار و زنی که متفاوتتر از بقیه به کودک مینگرد، به روشنی آغاز سفری متوسلانه را برای تقاضای شفای کودک از خداوند به واسطهی امام(ع)، بیان میدارد.
چرا آغاز سفر؟ زیرا به درستی شاهدیم که ترسیم اعضای خانواده در ابتدا و پایین تابلو و ترسیم حرم امام در بالا و انتهای آن، به همراه محیط خالی بین آن دو، مسیری که باید برای رسیدن به مقصود از ابتدا تا انتها طی کنند را، نشان میدهد.
خطوط عمودی کف زمین با عمق میدانی ظریف، به مثابهی جادهای است که در انتهای آن خورشید حرم برای پاسخگویی به حاجت نیازمندان میدرخشد.
حادثهی مهم شفاخواهی و طلب نعمت خانواده، نقاش را از پرداختن به سایر حوادث فرعی غافل نکرده است. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: حضور زن و کودک بلوچ با لباسهایی خوش رنگ، نزدیک شدن خانمی با لباسی محلی به ضریح آنهم از سمت راست تصویر، زیارتخوانی زنی در سمت چپ قاب، خروج زنی که در حال مرتب کردن چادرش است و دارای مقنهي قهوهای و پیراهنی سبزرنگ میباشد، تجمع مردان دور ضریح در انتهای تصویر و...
این نقاشی با رفت و آمدهای گوناگون و آغاز سفر توسل خانواده برای شفایابی کودک بیمار، داستان و حوادث آن را پویا، جاری و زنده ثبت کرده و از هرگونه رکود و سکون مبراست. حرکت ماندگار، از ویژگیهای بارز نقاشی خانم محمودی است. چنین سیالیتی، از عمق توجه و اندیشه معنوی نقاش نشات گرفته و مخاطبین را هم در لذت و درک آن به مشارکت دعوت میکند.
نظر شما