۰ نفر
۲۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۱

یزدان سلحشور

اگر قرار باشد از فیلمسازان مطرح قرن بیست و یکم یک فهرست دلخواه ده نفره شخصی تهیه کنم که برای اقامت اجباری-تفریحی در زندان آلکاتراز، فیلم‌هایشان را برای دوباره دیدن سفارش بدهم، حتما گای ریچی یکی از آن‌هاست و محتملاً دوتا شرلوک هلمزش هم یکی از ماندگار‌ترین سریال‌های سینمایی از نگاه من!
 
شرلوک هلمز تازه گای ریچی به نظر من نسبت به فیلم اول فیلم بهتری نیست، اما موفق شده به ترجمه «هیجان زمانهٔ کانن دویل» به «هیجان زمانه ما»؛ در واقع ریچی مشکل اساسی تبدیل و تطبیق «شگفت‌رفتاری اوایل دوران مدرن» را با اوایل قرن بیست و یکم، حل کرده ‌است. به زبان ساده‌تر، ما اکنون به‌‌ همان اندازه که خوانندگانِ [اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم] داستان‌های کوتاه و رمان‌های دویل از رفتار و هوش هلمز متعجب می‌شدند، اکنون از دیدن فیلم ریچی، شگفت‌زده می‌شویم!

زمانی بود که ریچی را به عنوان همتای اروپایی تارانتینو می‌شناختیم و به گمانم آن موقعی که فیلم محشر «اسنچ» را دیدیم حتی فکر می‌کردیم که تا حدی کپی‌کار است! [البته الان این فیلم را می‌شود برای بار پانزدهم هم دید و لذت برد و تا آنجا که می‌دانم کپی‌ها قابلیت بالایی برای چند باره دیدن ندارند!]


رابرت داونی جونیر و جود لاو در صحنه‌ای از «شرلوک هلمز: بازی سایه‌ها» 

زمانی بود که زندگی خانوادگی ریچی آن قدر رسانه‌ای شده بود که تنها مرگ ناگهانی مایکل جکسون توانست به سلطه خبری کمابیش یک ساله آن پایان دهد.

زمانی بود که ریچی، فیلمسازی کمابیش مستقل محسوب می‌شد، اما الان به نظر می‌رسد که حمایت کمپانی‌های بزرگ را با خود دارد با این همه به نظر من در پیمودن این راه از سودربرگ عاقبت به خیر‌تر شده است! [ریتم در کارهای ریچی، فیلم به فیلم بهتر شده و وسعت دید او نسبت به جهان و پدیده‌های‌اش سیر صعودی دارد یعنی درست عکس مسیری که سودربرگ از «کافکا» تا اکنون پیموده و بیشتر متمایل شده به اینکه سرگرمی‌ساز خبره‌ای باشد تا هنرمندی پیشرو و آشنا با شگردهای روز!]

شرلوک هلمز جدید که با نام «بازی سایه‌ها» به نمایش درآمده در متن خود چندان وامدار خرده‌روایات داستان‌های دویل نیست [هلمز قبلی ریچی هم همین خصوصیت را داشت با این تفاوت که جهان قرن نوزدهمی آن قرابت‌های بیشتری داشت با اصل قصه‌ها؛] با این همه این هلمز، از لحاظ خلق و خو و تمایل به جلو زدن از زمانه، شباهت بیشتری دارد با شخصیت خلق شده توسط دویل تا هلمز فیلم پیشین ریچی.
 

رابرت داونی جونیر البته نسبت به «جرمی برت» بزرگ، بازیگر «مؤلفی» نیست، اما بازیگری‌ست با توانایی‌های منحصر به فرد در تغییر شخصیت مورد نظر و آمیختن آن با شخصیت خودش. واقعیت این است که احتمال تکرار موفقیت «برت» در نقش شرلوک هلمز [آن هم در یک سریال تلویزیونی کم هزینه یا پر هزینه یا فیلمی کوچک یا بزرگ و لااقل تا دهه‌های 2050 و 2060!] بسیار اندک است و داونی و ریچی هم به این واقعیت وقوف کافی دارند به همین دلیل به نظر می‌رسد زحمت خلق دوباره شخصیت هلمز و قدرت‌بخشی به آن، بین ریچی و لئونل ویگرام [فیلمنامه‌نویس] و داونی و حتی جود لاو در نقش دکتر واتسون تقسیم شده است.

ریچی در این فیلم توانسته به دنیای ذهنی هلمز که دویل در داستان‌های‌اش به روشنی تصویر کرده نزدیک شود، اما این هلمز، هلمز ریچی‌ست‌‌ همان طور که بتمن برتون و نولان متعلق به آن‌هاست و دراکولای کاپولا متعلق به اوست نه برام استوکر. می‌شود این فیلم را بار‌ها و بار‌ها دید حتی اگر به شیوه فیلم صخره در آلکاتراز گیر افتاده باشی و منتظر، که شون کانری به دادت برسد!
 

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 220918

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی IR ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۶
    4 0
    باز هم خوبه با این همه تعریف از این فیلم که شخصیت هولمز رو به کلی عوض کرده کردید یه یادی هم از جرمی برت کردید