توران ولی مراد

  مریم بهروزی به عنوان هویتی روشن با تاریخی شفاف از زندگی و کار و تلاش شاخصی است از نقش زنان در نیم قرن تلاش برای ساختن نظامی در شکل مردمسالاری دینی و نقش و جایگاهی که برای زنان در آن دیده شده. مریم بهروزی تا سال 57 در بعدی فرهنگی در مسیر دستیابی به نظامی اسلامی تلاش می کند. کارنامه عملی او نشان از حضور فعال تشکیلاتی و تلاش برای رفع مشکلات زنان و راهیابی زنان بیشتر به سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی دارد. در دهه سوم به وضوح درمی یابد که با تکیه به نیروهای مردمی و کمک خواستن از نیروهای در قدرت، راهی در مقابل زنان نیست جز ائتلاف و اتحاد فارغ از سلیقه سیاسی و دست به دست هم دادن برای دستیابی به رفع مشکلات زنان که جدا از اهداف انقلاب اسلامی نیست. این گونه بود که ائتلاف اسلامی زنان متشکل از زنان اصولگرا و اصلاح طلب شکل گرفت. مریم بهروزی با هویت یک زن مسلمان، شاخصی است از یک زن انقلابی و اسلامی فعال و تلاشگر و مقاوم و تحلیگر و مدیر و مدبر که نتوانست رضایت دهد که اسلام و اسلام خواهی را قربانی حفظ یک صندلی قدرت برای خود کند.

انحصارگرایی مردان در قدرت و چرخش نگرش ها و عملکردها نسبت به زنان از مسیر اولیه انقلاب اسلامی اتئلاف اسلامی را پیش پای زنان گذاشت. دستاورد ائتلاف اسلامی زنان همدلی، همفکری و همگرایی بود که زنان مسلمان در پیش گرفتند. در این سی و چند ساله بعد از پیروزی انقلاب شاهد بوده ایم که مردان چه گونه مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی و صندلی های مدیریتی و ریاست را در انحصار خود گرفتند و زنان را از دستیابی به آن ها محروم کردند. نه این که زنان مدیریت نمی دانسته یا از علم و تخصص بی بهره بوده اند که تحقیقات و مشاهدات و آمارها نشان می دهد زنان هم در توان مدیریتی و هم در تحصیلات از مردان هم پیش افتاده اند، این انحصارطلبی از جهت خودبرتربینی و انحصارگرایی بوده است. حضور تعداد انگشت شمار زن که آن هم اکثریت آن ها نه به دلیل کارآیی و کارآمدی بلکه به واسطه اتصال با مردانشان بوده کار حل مسائل و رفع مشکلات و پی گیری مطالبات زنان را نکرده و نمی کند. وقتی مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز در انحصار مردان شد آسیب ها و صدمات و لطمات آن هم به جامعه سرازیر می شود که یکی از آن ها هم می تواند چرخش از نگرش انقلاب اسلامی به زن باشد.

اما چرا؟ زنان در پست های مدیریت قرار بوده چه بکنند که مردان نتوانند آن را انجام دهند؟ این سوال را شاید بتوان این گونه پاسخ داد:

1- مگر مسائل جامعه فقط مربوط به مردان است که فقط مردان مراکز تصمیم گیری و امکانات را در اختیار داشته باشند؟ حتی اگر قرار بر این باشد که طرح ها و برنامه ها کارشناسی شده باشند و هیچ حرفی غیرکارشناسی زده نشود باز همین که تحقیقات در چه موضوعاتی انجام شوند و کدام تحقیقات برای چه کاری به کار گرفته شوند و از کدام زاویه به مسائل نگاه شود خودش موضوع قابل توجه است. زن و مرد بودن در زاویه ورود و طرح و پی گیری موضوعاتی که به انسان و خانواده و جامعه و مسائل مربوطه برمی گردد ربط دارد. اشکال عدم حضور زنان در مراکز تصمیم گیری تک بعدی شدن طرح ها و برنامه ها است به دلیل محروم شدن جامعه از نگاه زنان به موضوعات هم در سیاستگذاری و هم برنامه ریزی و هم پیشگیری و هم راه حل ها. این مهم به دو دلیل است:

اول آن که مردان به موضوعات نگاه مردانه دارند و زنان نگاه زنانه و این دو با هم متفاوت است. نگاه تک بعدی محدود به مردان و ورود به موضوع از یک زاویه و آن هم فقط زاویه نگاه مردان، راه حل های تک بعدی را با خود می آورد که خودش مشکل زا می شود.
مثال بسیار ملموس و همه گیر آن مهریه است که همه ملت از بالا بودن آن بیزارند و به شدت می خواهند که مشکلی به نام مهریه حل شود. مهریه همچنان بختکی شده که دور سر این ملت می چرخد و قربانی می گیرد و مهمترین قربانی آن ازدواج جوانان است و آرامش در خانه ها. مشکل کجاست؟ اشکال اصلی این است که زنان به لحاظ قانونی در زندگی مشترک امنیت اقتصادی ندارند و در قانون سهم زنان از پس اندازهای زندگی مشترک دیده نشده. چاره چیست؟ قانونی لازم است تا سهم مالی زنان را از همراهی و همکاری در خانه ها و در زندگی مشترک تعیین کند. تا این مشکل حل نشود این سیکل معیوب همچنان این ملت را دور خودش می چرخاند و این مشکل درد بی درمانی است برای جوانان این ملت و آتشی به جان زندگی های مشترک از پیر و جوان.

مشکل از این جا ناشی می شود که کسی مطالبات زنان را نمایندگی نمی کند. تصمیم گیری ها و مدیریت ها و طرح های اجرایی و قانونگذاری و بلندگوها همه در انحصار مردان است. زنانی هم که در صندلی های قدرت هستند همان را می گویند که مردان در قدرت می پسندند. کسی صدای زنان این ملت نیست. همین کافی است که در همه گفته های رسمی انگشت اتهام به سوی دختران باشد که مهریه را بالا می گیرند و در نتیجه همه طرح ها هم به سمت نفی آن. همان مثل معروف که "خودگویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی". این است که مشکل نه تنها حل نمی شود بلکه خود این مشکل عامل و باعث بسیاری از مشکلات خانوادگی و مشکلات اولیه بر سر راه ازدواج جوان ها و بسیاری از کدورت ها و به هم خوردن ازدواج هایی که هنوز پانگرفته و درگیری ها و تنش های خانوادگی است. مهریه شده اژدهایی هفت سر که از هر دهانش آتشی بیرون می زند که به شکل های مختلف زندگی جوانان اعم از دختر و پسر را تباه می کند. بار مسولیت این آتش هم به عهده مسولینی است که نمی توانند مشکل را واقع بینانه، کارشناسانه و منصفانه و عادلانه حل کنند.

نکته دوم این که مردان توجه و درک و حسی از مشکلات زنان و خواسته های آن ها ندارند. این حرف معنی خاصی را نمی رساند فقط این که مردان مشکلات زنان را نه می دانند، نه می بینند، نه قبول می کنند. حتی وقتی زنان و تحقیقات دانشگاهی این دردها و مشکلات را نشان می دهند همچنان آن ها را جدی نمی گیرند. برای هر کس فقط موضوعات و مشکلاتی جدی و واقعی و مهم است که برای خودش جدی و واقعی و مهم است. به همین دلیل راه حل ها و طرح ها و برنامه هایی که مردان در قدرت می دهند مشکلی از مشکلات جامعه که نیمی از این جامعه زنان هستند حل نمی کند چرا که زنان همان نیمی هستند که تاثیرعمیقی بر زندگی نیم دیگر دارند. وقتی مشکل حل نشد درد کهنه و عمیق و زخم عفونی می شود. مشکلات دیگر در پس آن می آیند و راه حل ها هم شخصی و غیرکارشناسی می شود که خود عامل ایجاد و بروز مشکلات دیگر خواهند بود.
2- زنان توانمند همانند مردان توانمند سرمایه های ملی اند و بهره نبردن از آن ها محروم کردن ملت است. به کار نگرفتن گنجینه ها با نداشتن آن ها تفاوتی نمی کند. محبوس کردن نیروهای توانمند انسانی زنده به گور کردن آن هاست. نبستن راه بر حضور توانمند زنان به معنی مدیریت درست همه توانایی هاست و نه محروم ماندن از توانایی های حبس شده.

3- عمری است که در سخنرانی ها و بر سر منابر و 33 سال است در نشست های داخلی و بین المللی می گوییم که نگاه اسلام به زن عالی و متعالی است. اسلام به زن با کرامت انسانی نگاه می کند و حقوق انسانی او را به تمام و کمال در نظر دارد. در حقوق و مسولیت های انسانی بین زن و مرد تفاوتی نیست. وقتی اسلام این گونه می خواهد ما چرا نخواهیم؟ آیا غیر از این است که می خواهیم اسلام در صحنه جامعه عمل شود؟ مگر نه این که اسلام دین عدالت است و با تبعیض در ستیز؟ عمری است قران خوانده ایم که "گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست" که در آن هم قاضی فقط خداست (حجرات:13). کسی را بر کسی مزیتی نیست جز با تقوا و عمل. قرآن خوانده ایم که زنان و مردان مومن بعضی "اولیاء" یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند به این که نماز به پا دارند و زکات بدهند. (توبه: 71) و این ها خود یعنی نظارت بر مسولین. سوال این است که زنان چه گونه باید بتوانند این نقش نظارتی خود را در صحنه اجتماعی عمل کنند و با کدام ابزار باید بتوانند مراقب مسولین باشند که بتوانند امر به معروف و نهی از منکر کنند؟ آیا غیر از حضور تاثیرگذار در مراکز قدرت و در اختیار داشتن امکانات و فرصت ها راه دیگری هم هست؟

4- می گوییم هویت زنان دچار مشکل شده و هویت اسلامی می خواهیم از زنانمان. می دانیم هویت دخترانمان آسیب دیده و می خواهیم این گونه نباشد. آیا هرگز فکر کرده ایم که این دختران کسی را بالای قله ندارند به کدام سمت باید صعود کنند و وقتی آسمانشان خالی از خورشید و ماه و ستاره هاست به کدام آسمان باید نگاه کنند؟ ائمه معصومین (ع) الگو هستند برای همه ما انسان ها، ولی نمونه هایی اقتدا کرده به همین الگوها لازم است تا در مقابل چشم باشد و از جنس خودشان که به آن ها اقتدا کنند. وقتی دنیا شد دنیای مردانه و همه بزرگان جامعه شدند مردان دختران یا باید به مادر و عمه و خاله خود بسنده کنند یا به هنرپیشگان داخلی و خارجی اقتدا. محروم کردن دختران نوجوان و جوان یک ملت از زنان شاخص کمترین خیانتی است که بستن راه ورود زنان به صحنه و درخشیدن آنان در وادی های مختلف به این ملت می شود. زنانی که هم نخبه هستند و هم مدیر و مدبر و هم توانمند و هم در مسیر اسلامی بر ائمه معصومین (ع) اقتدا کرده اند.

5- واقعیت های جامعه نشان دهنده نگرش های حاکم بر جامعه است. وقتی نگرش به زن مبتنی بر ماهیت انسانی است که تفاوتی بین زن و مرد نیست، مبتنی بر واژه نفس در قرآن که هم برای زن اطلاق شده و هم برای مرد، همین نگرش در واقعیت هم خودش را نشان می دهد. آن وقت است که در همه ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حقوقی و سیاسی همین نگرش جاری است. شان جمهوری اسلامی این نیست که بر مبنای نگرش اسلامی بنا نشود و به پیش نرود که آن گاه هم خیانت به اسلام است و هم خیانت به انسان ها.

مریم بهروزی هویتی روشن از زن مسلمان و شاخصی از نیم قرن تلاش زنان مسلمان برای ساختن جامعه ای اسلامی. اگر نگوییم بیشتر، به یقین کمتر هم بنوده نقش زنان در ساختن جمهوری اسلامی. نظامی که با دست سخاوتمند زنان مسیرش هموار و ساختمانش به همت بالای زنانش ساخته شد اما دست مردان است که کلیدهای این خانه را دست به دست کرده. زنان بی بهره ماندند و مانده اند از دست یابی به امکانات و اختیارات و راه یابی به مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی و فرصت ها تقسیم می شود بین مردان. در این سال ها زنان هم اگر کاری کرده اند به همت والای خودشان بوده است. حتی تصویب قوانین در جهت رفع خلاء های قانونی و تلاش در جهت رفع مشکلات زنان در همین اندک سطحی هم که انجام شده نتیجه تلاش مستمر و پی گیر زنانی انجام شده که از همان فرصت های اندک سعی کرده اند بهترین بهره را ببرند و راه ها را برای زنان باز کنند.

دو دهه انتظار و انتقاد و گفتن در اتاق های دربسته، و دو دهه تلاش در جهت متوجه کردن مردان که این رسم رسم مروت و انصاف و عدالت نیست، درها را باز کنید تا زنان به طور گسترده و فراگیر در مناصب عالی راه یابند نه دیده شد و نه شنیده. زنان بعد از دو دهه صبوری و حضوری فعال و همراهی و همکاری و تلاش برای دستیابی به فرصت ها با هدف رفع مشکلات زنان، مشکل برزگتری بر سر راه خود دیدند و آن چیزی نبود جز آشکار شدن نگرش های پشت پرده به زن به عنوان عنصری منفعل، محتاج قیم و ابزاری به زن. چرخش از نگرش انقلاب اسلامی به زن به عنوان نیرویی انتخابگر، توانمند، فعال، تصمیم گیر، تصمیم ساز، مستقل و تاثیرگذار به نگرش دوران جاهلی مسیری دیگری را پیش پای زنان باز کرد واین جا بود که ائتلاف اسلامی زنان شکل گرفت.

ائتلاف اسلامی زنان یعنی حفظ نگرش انقلاب اسلامی به زن با وحدت و اتحاد و یکپارچگی زنان با هم. محو خشونت و رفع تبعیض ها و مشکلات از زنان و ایجاد فرصت ها و امکانات برای آنان با پی گیری مطالبات زنان، و تلاش در جهت رفع نگرش مردسالار. ائتلاف اسلامی زنان یعنی جمع کردن همه نیروهای موجود و نه منها کردن آن ها از هم. به معنی احترام به همه انسان ها و دیدن همه یاران انقلاب حتی اگر سلیقه و نظرشان سلیقه و نظری مخالف باشد و نه فقط دیدن خود و خود را مسلمان و دوستدار نظام خواندن. ائتلاف اسلامی یعنی به معنی توان بهره بردن از همه زاویه دیدها به یک موضوع و دوست خواندن هر که با نظام اسلامی است و نه دشمن خواندن هر که با من نیست.

این گونه بود که ائتلاف اسلامی زنان صدای زنان شد که به دلیل عدم دستیابی به فرصت ها و به دلیل محروم گذاشته شدن از حضور در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی مسائل و مشکلاتشان هم روی زمین مانده. همین امر باعث شده نه صدایشان شنیده شود و نه دردشان درمان و نه کسی باشد که به خواسته هایشان جواب دهد. ائتلاف اسلامی زنان پی گیر مطالبات زنان شد که نگرش غیر اسلامی نسبت به زن و انحصارطلبی و خودبرتربینی مردانه فرصت ها را از آنان گرفته و درها را به روی زنان بسته.

زنان همان کسانی هستند که سربازان نهضت اسلامی سال 57 را از سال 1342 تربیت کردند. مریم بهروزی هم یکی از همین زنان است که سعی کرد تا بهترین تلاش خود را در این مسیر انجام دهد. زنان علاوه بر خود فرزندانشان را هم به خدمت انقلاب اسلامی گرفتند. آن پسران که در جبهه ها شهید شدند فرزندان همین زنان بودند. مردانی که در جبهه ها شهید شدند مسولیت خانه و زندگی و فرزندانشان به دوش همین زنان بوده است. همراهی و همکاری زنان در زندگی خانوادگی و اجتماعی خانه ها را پابرجا نگهداشته و جامعه را زنده و پویا. نگرش اسلام به زن به عنوان انسانی مستقل، انتخابگر، مقتدر، تصمیم گیر و تصمیم ساز بود که زن مسلمان را در آن مقام نشاند و این گونه به صحنه مبارزه و ایستادگی و صبور کشاند. انقلاب اسلامی ایران مردانه نبوده که راه ها فقط برای مردان باز باشد و به روی زنان بسته. ائتلاف اسلامی زنان وظیفه خود دانست که حافظ نگرش اسلام به زن باشد و پرچم مطالبات زنان را به دوش گیرد تا در مقابل ظلم و تبعیض بایستد، تا به اسلام عزیز جفا نشود و به نام اسلام به زنان جفا نشود.

جامعه اسلامی شاهد است که در چند سال گذشته به عوض این که فرصت ها برای زنان بیشتر شود و راه ها برای آنان بازتر و حضور زنان تصمیم گیر و تصمیم ساز پررنگ تر، سیاست ها و طرح ها در ارتباط با زنان ناکارآمد و غیرواقعی است و مسیر عقب گرد در پیش گرفته شده. نطق ها و نگرش ها، طرح ها و برنامه ها، سیاست ها و هدفگذاری ها، عملکردها و "نا" عملکردها حکایت از نفوذ و رشد نگاهی ناموزون و نامتعادل نسبت به زنان داشت که راهی جز ایستادگی در مقابل آن نیست. زن مسلمان به خصوص در نیم قرن گذشته که به حرکت بازیابی هویتی خود شتاب بخشیده به خوبی می دانسته در کدام راه قدم می گذارد. می دانسته چه می کند، چه می خواهد، چه نمی خواهد و از همه بالاتر بهای این راه چیست. حقا هم که در این راه خوش درخشیده و خوب ایستاده و حتی فرزندانش را هم برای راه پرورش داده و هم خودش را به صحنه آورده و هم خانواده اش را.

مریم بهروزی یکی از شاخص هایی است که زن مسلمان در پیش گرفته و انقلابی را بنا نهاده که اثرش نه فقط کشورهای اسلامی بلکه تاریخ و جغرافیا را درنوردیده. زنی که می داند چه کرده و چه می کند، می داند چه می خواهد و چه نمی خواهد. این گونه بود که ائتلاف اسلامی زنان شکل گرفت تا الگویی برای مردان و سیاستمداران و دوستداران انقلاب باشد از سعه صدر و احترام به دیگران. این گونه است که مریم بهروی می شود یک شاخص همراه و همگام با سایر اعضای ائتلاف اسلامی زنان برای این که در این شرایط چه باید کرد و چه گونه عمل باید کرد. کلید راه این است که دیدن دیگران و نه فقط دیدن خود، شنیدن حرف دیگران و نه فقط زدن حرف های خود، دلسوزی برای اسلام و نه پیروی از امیال شخصی با نگاهی فراجناحی و نه نگاهی بسته و تنگ نظر. ائتلاف اسلامی زنان شکل گرفت از زنان مسلمان همراه انقلاب اسلامی، زنان صاحب تحلیل و نخبه، فعال، مدیر و تاثیر گذار که به این نقطه رسیدند که فارغ از جناح و سلیقه سیاسی همدلی کنند، به این امید که هم اندیشی بیاید و همگرایی، و همین هم شد.

ائتلاف اسلامی زنان فکری بود که به عمل درآمد و ندایی لازم که لبیک گفته شد. مریم بهروزی زنان هم طیف خود را دعوت کرد از دبیرهای احزاب زنان اصولگرا و از مسولین واحدهای مربوط به زنان در احزاب، مدیران و مدیرکل ها و معاونین و مشاورین وزرا و نهادها و موسسات مختلف و نمایندگان حال و گذشته مجلس و شورای شهر، همین طور که در طیف زنان اصلاح طلب این کار انجام شد. این حرکت نه حرکتی بود که یک شبه حاصل شده باشد بلکه ضرورتی که در نشست های کوچک تر و حتی برنامه هایی رسانه ای، زنان به آن رسیدند که برای پی گیری مطالبات زنان باید مسیر ائتلاف نیروها را در پیش گرفت. این زنان خود هستند که باید دست به دست هم دهند و توان خود را هماهنگ و هم جهت به صحنه بیاورند تا شاید بتوانند خدمتی کنند به اسلام وزنان و جوانان و خانواده ها و جامعه.

تاریخ زندگی مریم بهروزی هم در زندگی او ثبت است و هم در تاریخ این نظام. با این حال سوال این است که مردان در قدرت چه گونه مرگ بهروزی را ندیدند و یا خواستند که نشنیده از کنار آن بگذرند؟ چه گونه است که مرگ "مریم بهروزی" را ندیدند؟ کدام یک از مردان در قدرت سهمی از تلاش های مریم بهروزی نبرده اند؟ اگر کسی گمان می کنند که هیچ، یا تحلیل نمی تواند و یا حساب و تاریخ نمی داند. این نظام با آجرهایی ساخته شده که دست همه در ساختن آن نقش داشته و مریم بهروزی را در تمام بخش های این ساختن می توان دید و همین طور حضور پررنگ زنان را. این ندیدن را چه گونه می توان تحلیل کرد؟ آیا این برخورد نشان از غضب و خشم است یا از سرفراموشی؟

خشم برای چه؟ مریم بهروزی ایستاد و در مقابل مردان در قدرت از حق و حقوق زنان و خانواده دفاع کرد و از عملکردها انتقاد. آیا پی گیری های او و پاسخ خواستن از آنان که در قدرت بودند می تواند خشم را برانگیزد به آن گونه که در فوت خود را نشان دهد؟ مریم بهروزی سخنگوی زنان شده بود و زنان را نمایندگی می کرد. می توانستند به حرمت 33 سال عضویت موثر و پی گیر و مشاوره و حضور تشکیلاتی و فعال در صحنه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و قانونگذاری و تلاش در جهت ثبیت نظام جمهوری اسلامی یک بیانیه ترحیم و تسلیت و قدردانی نه برای مریم بهروزی که برای خودشان به ثبت برسانند. پیام تسلیت آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و دکتر علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی تنها پیام هایی بود که رسانه ها منعکس کردند. این پیام هایی که نیامد بیشتر از این که نشان از فعال نبودن مریم بهروزی در صحنه سیاسی باشد نشان از جریمه ای بود برای مریم بهروزی که در مقابل مردان در قدرت سخن گفته بود. او مطالبات زنان را پی گیری کرد، قدرتمندان را به چالش کشید و سوال کرد و پاسخ خواست.

جرم مریم بهروزی این بود که گفت چند زنی را به اسم اسلام به قانون تبدیل نکنید و گفت اگر کار خودتان را پیش ببرید به مجلس می آییم. وقتی که قرار شد لایحه موسوم به حمایت از خانواده برای بار دوم از کمسیون به صحن بیاید "ائتلاف اسلامی زنان" یک مصاحبه مطبوعاتی برقرار کرد (30 مرداد 1389). آن جا بعضی از اعضای این ائتلاف به نمایندگی از زنان اشکالات و ابهامات ماده 23 و ترویج چند همسری را ذکر کردند و با وجود موضوعات مطرح شده تقاضای حذف ماده 23 را داشتند.

در پی آن نشست این جملات از مریم بهروزی نقل شد که "چنانچه این لایحه با نادیده گرفتن پیشنهادات ما در مجلس تصویب شد ما باید اعلام کنیم که لایحه اسلامی نیست. نباید مردم فکر کنند که اسلام اجازه ازدواج مجدد را در هر شرایطی می دهد. این موضوع ربطی به اسلام ندارد. روح حاکم بر فقه و قوانین ما ناشی از اصل تک همسری است. چند همسری مانند اکل میته در موارد استثنائی است. استثنائاتی که در قانون ذکر نشده. روح حاکم بر ماده 23 ضد عدالت است. تقاضای من این است که اگر ماده 23 حذف شد چه بهتر اما اگر حذف نشد، بگوئیم این لایحه اسلامی نیست." این ها جملات مریم بهروزی بود و در نظر مردان در قدرت و زنان منتخب قدرتمردان همین جرم برای مریم بهروزی بس تا بابت آن در مرگش هم مجازات شود و تسلیتی در مرگ او نگویند. مریم بهروزی هویتش را از صندلی قدرت نمی گرفت تا به پای آن خودش را قربانی کند. او در بیش از نیم قرن ایستادگی نشان داده است که نه وابسته و محتاج صندلی بود تا کسی باشد و نه محتاج پیام تسلیت. مریم بهروزی با تاریخ اسلامگرایی، مقاومت و مردمسالاری دینی پیوند خورده است.

یکی از حاضران گفت که باید به مجلس بروند و با نمایندگان صحبت کنند و "مریم بهروزی هم قول داد که وقت ملاقاتی از نمایندگان مجلس و رئیس آن برای فعالان زن گرفته شود تا در این جلسه زنان خواستار حذف ماده 23 شوند. خبرنگاران گفتند این را بنویسیم، بهروزی هم گفت: بنویسید" این ها را کسی می گوید که 16 سال در کمسیون های مختلف مجلس بوده است و در جهت تصویب قوانین و لوایح زیادی به نفع زنان دخیل بوده است. وقتی بهروزی این سخنان را می گوید بیش از نیم قرن تلاش و تبلیغ اسلامی و تفسیر قرآن و نمایندگی های مختلف در نهاها و مراکز مختلف و نماینده پارلمانی در کشورها و تشکل های مختلف و سخنرانی های فراوان در کنفرانس های بین المللی در ارتباط با حقوق زن مسلمان با آن می آید.

امروز زنان مسلمان نه فقط در ایران و نه فقط در کشورهای اسلامی بلکه در سراسر جهان بلندقامتانی را می خواهند که به زهرا (س) اقتدا کرده و در مقابل حق کشی و غصب جای پیامبر و غصب فدک بایستند و از اسلام عزیز دفاع کنند. کسانی که الگو گرفته از زینب (س) صدایشان مانند شمشیر علی از نیام برآید و آنان را که با لباس اسلام، اسلام را سرمی برند نشانه گیرد. امروز نه فقط زنان در ایران و در کشورهای مسلمان بلکه زنان مسلمان در سراسر دنیا تشنه معرفی اسلامی هستند که کرامت انسانی آنان را حفظ کند، و در جهت رفع تبعیض و خشونت و مقابله با تحقیر حامی آنان و کودکان و خانواده شان باشد. تشنه معرفی اسلامی که سوال ها و نیازهای آنان را پاسخ گوید.

با آداب و رسوم آباء و اجدادی و با سنن قومی و قبیله ای که به نام اسلام به جان زنان افتاده و عدالت را قربانی می کند چه گونه باید مقابله کرد؟ چه کسی می ایستد تا اصول قرآنی فدای فروع نشوند؟ چه کسی می ایستد تا آیات فراموش شده قرآنی که احیاء آن ها کرامت زنان و سلامت زنان و خانواده و جامعه را به دنبال دارد به زندگی و به جامعه باز گردند؟ چه کسی می ایستد تا به نام اسلام به زنان ستم نکنند و به اسم اسلام دین و دینداری زنان و جوانان را قربانی نکنند؟ چه کسی می ایستد تا بگوید اگر می خواهند چند زنی را ترویج کنند اسم اسلام روی آن نگذارند که قران برای برپایی عدالت است و خیانت به زن و فرزند به نام اسلام، خیانت به اسلام است؟ مریم بهروزی با دیگر زنان هم طیف خود و با زنانی که از طیف و جریان دیگر بودند باهم شدند تا چاره ای برای این مشکلات بیاندیشند. نگرش اسلامی به زن و نگرش انسانی به همه انسان ها پایه ساختن جامعه مردمسالار اسلامی است که با انحصارطلبی مردان در قدرت و قدرت طلبی مردان انحصارطلب و حذف زنان از مناصب قدرت و محدود کردن فرصت ها در دست خود نشانی از نگرش اسلامی و انسانی به زنان ندارد.

مردم مسلمان دنیا با ظلم و تبعیض و تحقیر درافتاده اند و درپی برچیدن نظام سلطه و درافکندن نظامی مردمسالار با هویتی دینی هستند. این ایستادگی، اعتماد به نفس و امید برای ساختن زندگی ارزشی در پی انقلاب اسلامی ایران آمده است. نه فقط مردم مسلمان در کشورهایی مثل تونس و مصر و لیبی و یمن و غیره در پی نظامی مردمسالار با هویتی دینی ایستادگی می کنند بلکه مسلمانان در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم احیای تفکرات و زندگی اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده اند.

مردمسالاری دینی کلیدواژه مریم بهروزی است و دنیای امروز محتاج زنانی چون او. زن مسلمانی که افق دیدش نه فقط بر زنان ایران بلکه بر جوامع اسلامی و بر زنان مسلمان است. او به دنبال معرفی اسلامی است که کرامت همه انسان ها اعم از زن و مرد را با خود دارد و مسلمانان باید که آن را نه فقط در کلام بلکه در عمل هم نشان دهند. مریم بهروزی تلاش کرد با تکیه بر اجتهاد مستمر و فقه پویا به دنبال پاسخ های اسلامی برای نیازها و مشکلات واقعی جامعه باشد. او زن مسلمانی است که نشان داد رفع مشکلات جامعه اسلامی و زنان مسلمان مهمتر از گرفتن تاییدیه است. زن مسلمانی که باور داشت تفکر بسته، خودخواهی و خودمحوری و انحصارطلبی جامعه اسلامی را حفظ نمی کند بلکه برای دستیابی به اهداف متعالی جمهوری اسلامی راهی جز کنار گذاشتن سلایق نیست ولی با حفظ اصول. راهی که مریم بهروزی در بنانهادن و تقویتش نقش داشت راه ائتلاف اسلامی است پیش پای نخبگان و دلسوزان نظام اسلامی به منظور ایجاد همدلی و هم اندیشی و همگرایی. ائتلافی با حفظ اصول که راه رسیدن به آن سینه ای گشاده، نگاهی بلند، و دوست داشتن به عوض دشمن داشتن است. حفظ وحدت و خلاصه نشدن در خود و دیدن واقعیت ها، با هدف بهره بردن از همه توانایی ها و رفع مشکلات.

شعارها برای ایجاد شور است که در زمان خود به کار می آید، آن چه گره ها را می گشاید شعور و سرانگشت تدبیر است. جوامع اسلامی امروز برای تثبیت مردمسالاری با هویتی دینی، حل مشکلات، رفع نیازها و پاسخگویی به سوالات خود محتاج شعور است.

*دبیر ائتلاف اسلامی زنان، مسول کمیته تحقیقات و مطالعات جامعه زینب (س)

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 206143

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =