میلیاردرهای زاغه‌نشین!

بزرگترین ظلمی که در وضعیت موجود، امکان داشت درحق سرخابی‌های پایتخت شود، ورود نصفه و نیمه این دو تیم به دنیای شیشه ای بورس بود.

فارغ از اینکه هیچگاه حامی مستحکمی پشت سر آنها نبود و نیست، اینک آنها را در یک اتاق شیشه ای قرار دادند که ارقام قراردادهایشان دیر یا زود برملا می‌شود.هرکسی از هر کجای جهان می‌تواند به یک سایت برود و ببیند این دو چند و در چه زمینه هایی خرج کردند .
هیچکس با «شفافیت» مشکلی ندارد اما به شرط آنکه این «روشنگری» به کلیه تیم‌های لیگ برتری تعمیم پیدا کند. مثل آن می ماند که شطرنج بازی کنید و تنها این حریف باشد که همه صفحه را می بیند !
حسین قربان زاده،رییس سازمان خصوصی سازی، ابتدای فصل گذشته ،صریحا مدعی شد به همه شرکت‌ها و کارخانجات صنعتی که درحال باشگاه داری هستند فشار می آوریم تا همانند سرخابی افشای اطلاعات کنند.
یک سال گذشت و هیچکس متوجه نشد در فلان باشگاه دقیقا چه مقدار هزینه شد. در این فصل هم آش و کاسه همان است که بود.هیچکس هیچ چیز نمی‌ داند اما ناگهان بالاترین فرد در ورزش ایران، وزیر ورزش و جوانان فاش می سازد فصل قبل یک تیم غیر تهرانی ۵۶۰ میلیارد تومان هزینه کرده است.افشای اطلاعات سرخابی ها می‌گوید آنها در بدبینانه‌ترین حالت ممکن ،رقمی بین ۳۰۰ تا ۳۶۰ میلیارد هزینه یک فصلشان بوده است.(منهای داستان بدهی استراماچونی که می بایست ۲ سال قبل تسویه می‌شد)
با فرض تکرار سناریو فصل قبل آیا می‌شود امید به رقابت برابر داشت؟
در این سو سرخابی‌ها درگیر هزار یک مشکل اند که یکی از جدیدترین شان،اختلاف نظر وزارت ورزش و سازمان خصوصی‌سازی است.اما تیم های صنعتی ،بی هیچ دغدغه ای تمام لیست کادر فنی را جذب می‌کنند،بدون ترس ،بازیکن مازاد را بیرون می‌گذارند و در صورت لزوم بی آنکه کسی نگران حیف و میل پول در اردوی خارج از کشور باشد به هرکجا که بخواهند می‌روند.
هرچه باشد اسمش عدالت و شرایط برابر نیست.بر فرض محال و تکرار یک روال اشتباه، اگر قرار باشد تبعیض و استثنایی هم قائل شویم به واسطه هواداران چند ده میلیونی این دو تیم در تمام کشور، باید این آپشن خاص را برای آنها فعال کرد نه تیم هایی که در بهترین حالت روی هم رفته بنا به چندنظرسنجی رسمی از سوی سیما ،هواداران شان قابل قیاس با این دو تیم نیستند.یک جستجوی ساده در فضای مجازی لازم است تا نتایج نظرسنجی‌های سیما در برنامه های مختلف را ببینید.این ادعایی نیست که قابل اثبات نباشد.
البته آنچه در تیم‌های حقیقتا خصوصی،مثل نساجی ،تراکتور و هوادار انجام می‌ شود مربوط به مالکیت شخصی شان است و هیچکس نمی‌تواند گله‌مند این موضوع باشد؛در آنجا «فرد»در حال هزینه است و ارتباطی به اموال عمومی مردم ،دولت و کلا حاکمیت ندارد.
اما سوای این چند باشگاه آیا عدالت بین سایر تیم های تا تمام دولتی،با توجه به تعداد هواداران‌شان برقرار است؟بدون شک پاسخ منفی است .

*وضعیت استقلال بغرنج تر از رقیب قرمز


به واسطه عملکرد بسیار نامطلوب مدیریت فصل قبل استقلال، آنها شرایط به مراتب آزاردهنده‌تری را نسبت به رقیب خود دارند.به اعتراف عضو رسمی هیات مدیره آبی‌ها، «علیرضا خانی» ،این مجموعه حدود ۲۰۰ میلیارد تومان به بازیکنان و اعضای کادرفنی پیشین بدهکار است.چندماه قبل برای صاف کردن بزرگترین بدهی ،این باشگاه مجبور به اخذ ۱۲۰ میلیارد تومان قرض از یک بانک شد. این یعنی استقلال با دارایی منفی ۳۲۰ میلیارد تومان وارد نقل و انتقالات شده است.شاید گوش هوادار نسبت به این حرف ها بدهکار نباشد اما بهتر بود وزارت ورزش و سازمان خصوصی‌سازی از همان روز نخست در این مورد خاص و خطیر به یک نتیجه گیری واحد می‌رسیدند.
جواد نکونام می‌خواهد تیمش را از نو پایه بریزد از این رو عذر بازیکنان مهمی چون حسین حسینی و عارف غلامی را می‌خواهد.از طرفی باشگاه نسبت به فسخ یک طرفه و پر ابهام سعید مهری آنقدر بی تفاوت هست که گویی خودشان هم منتظر خروج او بودند.از سوی دیگر خرید دائمی محمد محبی و مهدی قایدی با توجه به قیمت آنها سخت بود. حالا مشکلات را کنار یکدیگر بگذارید و از فاصله دور به این وضعیت نگاه کنید.حقیقتا آنها ولو با کمک یک هوادار متمول، می‌توانستند ۵۰ میلیارد فقط برای یک فصل به یک گلر بدهند؟
کنار هم قراردادن تک تک این اتفاقات نشان می‌دهد مدیریت آبی در حال دادن آدرس غلط به هواداران بود.
چند روزی سرشان با جذب یک نفر گرم شد درصورتی که از سه هفته قبل روستوف روسیه با محبی و سانتاکلارای پرتغال به توافق رسیده بود. با بی مهری کامل عذر حسینی را خواستند و بی توجه به ۳۲۰ میلیارد بدهی،به دنبال خرید یک گلر اسپانیایی هستند.

در بهترین حالت با انتخاب یک مدیرعامل و تزریق صدمیلیارد تومان ،شاید استقلال بتواند نیاز های اولیه اش را در بازار نقل و انتقالات مرتفع سازد اما تکلیف نهایی این دیون چه می‌شود؟
ایا باشگاه بودجه کافی برای تسویه با بازیکنان فعلی را دارد؟نه اینکه در پرسپولیس همه چیز عالی و رویایی باشد،اما دست کم چنین مشکلاتی را آنجا نمی‌بینیم .آنها سیاست نخست‌شان حفظ همه بازیکنان فصل قبل است و در نهایت جذب چند بازیکن در پست های مورد نیاز .
با این وجود ممکن است دیر یا زود به واسطه همین مشکلات مالی، کف گیر آنها به ته دیگ بخورد. اما هرگز شاهد چنین مشکلاتی برای تیم های صنعتی نیستیم و قسمت تلخ ماجرا دقیقا همین جاست .تبعیض بزرگ بین آنهایی که روی هم رفته بالای ۹۰ درصد جامعه هواداری فوتبال را تشکیل می دهند.
با هر نگاهی با هر تز اقتصادی،چه چپ چپ،چه راست افراطی،چه سرمایه داری لیبرال،چه تا مغز دندان نظام سوسیالیستی… با هیچ راه و روشی نمی بایست شاهد چنین تفاوت فاحشی می شدیم. اما شورباختانه ، این قصه پر درد سرخابی هاست.
آنها زیر پر نورترین نورافکن ها هستند،آنها زیر دقیق‌ترین ذره‌بین‌ها حرکت می کنند. آنها با ریزترین اتفاق در دل تمرین و اردوی شان، مرکز حاشیه می شوند. همه می فهمند فلان بازیکن با اپشن و غیره دقیقا چندگرفته است.اما رقبای مستقیم شان هیچکدام این مشکلات را ندارند.یک کارخانه دولتی ،یک شرکت کاملا حاکمیتی، رقبای صنعتی را در آغوش گرفته بی آنکه در انتهای فصل، سازمان خصوصی سازی و سایر نهادها بیایند و یک خط در موردشان شفاف‌سازی کنند.

*گنج بزرگ یعنی هوادار

با همه این مصائب و سختی‌ها آنها گنجی دارند به نام هوادار؛ از دل آذربایجان تا سیستان و بلوچستان،از شمال خراسان تا غربی‌ترین خط مرزی ایران در خوزستان. کجاست که نامی از این دو نباشد؟
پرسپولیس و استقلال نام تهران را به یدک می کشند اما ملی‌ترین و مردمی‌ترین تیم‌های ایران ،بعد از تیم ملی هستند.زنده باد زایش قطب های سوم ‌و چهارم ‌پنجم. اما نه بهای نابودی قطب های اصلی.
این صدایی است که باید شنیده شود. تعداد هوادار، پتانسیل اجتماعی و اهمیت استراتژی این دو تیم ،حکم می‌کند اگر قرار به اجرای عدالت مالی است، این دو باید هم اندازه باقی صنعتی‌ها منتفع شوند.اما میلیاردرها در زاغه می نشینند.

258 258

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1786630

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =