این تحقیق روی 24 بیمار 18 تا 50 ساله در سه بیمارستان در کانادا انجام شده است؛ بیمارانی که انتخاب شده پیشآگهی بدی داشتند؛ بیماریشان فعال بود و برایشان ناتوانی و معلولیت از متوسط تا ناتوانی در راه رفتن ایجاد کرده بود.
رشتههای اعصاب در بدن مانند سیم برق هستند؛ سیم برق یک رشته نازک هادی جریان برق در وسط دارد که کار هدایت الکتریسیته را انجام میدهد و روی آن پوششی لاستیکی قرار دارد که از رشته هادی برق محافظت میکند.
در بدن نیز همین گونه است؛ روی رشته عصبی را لایهای محافظ به نام میلین میپوشاند؛ در بیماری ام اس، سیستم ایمنی به دلایل ناشناخته، ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی، به این غلاف میلین حمله کرده و آن را تخریب میکند.
این تخریب علاوه بر اینکه خود عصب را در معرض آسیب قرار میدهد هدایت جریان الکتریکی در عصب را نیز مختل میکند؛ انگار سیم برقی که عایق آن کنده شده دچار اتصالی شود.
این سبب میشود اعصاب نخاعی و مغزی که دیگر لایه محافظ ندارند به تدریج دچار تحلیل و تخریب شوند که نتیجه آن معلولیت و ناتوانیهای مختلف است.
در حال حاضر اساس درمان ام اس داروهایی است که سیستم ایمنی را از کار میاندازند اما این روش صرف نظر از عوارضی که به همراه دارد، کمکی به بازگرداندن اعصاب تخریب شده نمیکند و در بهترین حالت پیشرفت بیماری را کند کرده یا دورههایی را که بیماری فروکش میکند، بیشتر یا طولانیتر میکند.
در سالهای اخیر سلولهای بنیادی نیز در کنار سرکوب سیستم ایمنی به کار گرفته شده است؛ اساس کار این است که با شیمی درمانی سلولهای ایمنی را که به غلاف پوشاننده اعصاب حمله میکنند از بین برده و بعد با سلول بنیادی آنها را جایگزین کنند.
برای تولید سلولهای بنیادی از سلولهای خود بیمار استفاده میشود؛ این سلولها با دستکاری ژنتیکی در آزمایشگاه تبدیل به سلولهای بنیادی میشوند، این کار شبیه این است که سلول از نو برنامهریزی شود.
این سلولهای بنیادی چون در مراحل اولیه قرار دارند، فاقد نقصی هستند که بیماری را ایجاد میکند.
در این تحقیق، پژوهشگران سیستم ایمنی بیماران را چنان شدید سرکوب کردند که تقریبا از کار افتاد، بعد از این شیمیدرمانی سنگین برای سرکوب سیستم ایمنی، به بیماران سلول بنیادی تزریق شد.
این 24 بیمار از زمان تشخیص بیماری تا زمان پیوند سلولهای بنیادی، تحت شیمیدرمانی استاندارد قرار گرفته بودند اما بیماریشان متوقف نشده بود و در مجموع 167 بار عود بیماری را تجربه کرده بودند.
اما پس از درمان با این روش، در امآرآی هیچ ضایعه جدیدی دیده نشد، سرعت تحلیل مغز به قدری کاهش یافت که به فرد سالم نزدیک شد، عود بیماری مشاهده نشد و میزان ناتوانی و معلولیت بیماران کاهش یافت.
البته روشن است که سرکوب سیستم ایمنی به این شدت، عوارض خود را دارد و یکی از بیماران بر اثر همین عوارض درگذشت؛ متخصصان با اینکه این شیوه را «امیدوار کننده» خواندهاند اما تاکید کردهاند که این روش «خطرات قابلتوجهی» دارد.
علاوه بر این، سرکوب سیستم ایمنی به این شدت نیاز به مراکز بسیار تخصصی و پیشرفته برای مراقبت و نگهداری از بیماران دارد، به جز این، باید فواید این روش در مقایسه با عوارض آن سنجیده شود، از این رو برای همه مناسب نیست.
دکتر «مارک فریدمن» سرپرست این تحقیقات نیز به محدودیتهای این تحقیق شامل تعداد بسیار کم بیماران تحت مطالعه و نیز نبود گروه شاهد برای مقایسه تاثیر درمان اشاره کرد.
10 روز پیش، نتایج تحقیق گروهی دیگر از محققان کانادایی منتشر شد که ژنی را در ایجاد اماس شناسایی کرده بودند. در دنیا حدود دو میلیون نفر مبتلا به اِماِس هستند.
آنها با بررسی بیماران مبتلا به نوع نسبتا نادر ام اس، نوع پیشرونده اولیه که حدود 10 درصد مبتلایان به این بیماری را تشکیل میدهد، متوجه شدند که 70 درصد آنها ژن جهش یافته NR1H3 دارند.
همه کسانی که این ژن معیوب را دارند به ام اس مبتلا نمیشوند اما محققان معتقدند برای اینکه مجموعهای از عوامل بتوانند کلید آغاز بیماری را بزنند، این ژن به عنوان عامل زمینهساز، نقش مهمی دارد.
شناسایی این ژن و احتمالا ژنهای دیگر در آینده، به شناسایی افراد در معرض خطر، بیماریابی سریع و آغاز درمان در مراحل بسیار اولیه، پیش از آنکه آسیبهای غیرقابل برگشت ایجاد شود، میتواند تحولی در درمان این بیماری ایجاد کند.
۵۴۵۴
نظر شما