به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی (ره)، در یکی از سخنرانی های خود اظهار داشتند: یک مرد عالم عابد میگفت: من مدّتها در مدینه، همسایه با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بودم.
در تمام این مدّت نه قامت زینب را دیدم و نه صدایی از او شنیدم!
وقتی می خواست برای زیارت قبر مطهّر جدّ بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برود اوّلاً شب می رفت و ثانیاً پدر و برادرانش با وی همراهی می کردند. وقتی نزدیک حرم می رسیدند امیرالمؤمنین (علیه السلام ) جلوتر می رفت و نور چراغها را که در کنار قبر پیامبر اکرم بود کم می کرد(فتیلهی آنها را پایین می کشید). یکبار امام حسن(علیه السلام) راز این مطلب را از پدر پرسید. فرمود: خوف این دارم که فرد نامحرمی قامت خواهرت را ببیند.
(کتاب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) شیخ جعفر نقدی صفحۀ بیست و هفت )
نظر شما