۱۰ سال گذشته اقتصاد ایران را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: «دهه از دست رفته». میانگین رشد اقتصادی ایران در یک دهه گذشته حدود یک درصد برآورد شده است. همچنین حجم حقیقی اقتصاد ایران در پایان سال گذشته نسبت به سال ۸۹ تنها ۹.۷ درصد رشد داشته و به بیان سادهتر تولید ناخالص داخلی ایران طی بیش از ۱۰ سال تنها حدود ۱۰ درصد بزرگتر شده است.
برخی از کشورهای در حال توسعه سالانه چنین نرخهای رشدی را به ثبت میرسانند، در حالی که اقتصاد ایران این نرخ رشد را برای یک بازه زمانی بیش از یکدههای تجربه کرده است. در عین حال که اقتصاد ایران عملا در سالیان گذشته درجا زده، جمعیت کشور افزایش چشمگیری داشته که این امر منجر به کاهش شدید درآمد سرانه و کاهش قدرت اقتصادی جامعه شده است.
بررسیها نشان میدهد سرعت رشد مصرف در یک دهه گذشته به شکل قابل توجهی بیشتر از سرعت رشد اقتصاد بوده است؛ در حالی که انباشت سرمایه در همین بازه زمانی به شدت کاهش یافته است. از همین رو سهم مصرف از حجم اقتصاد ایران در طول سالیان گذشته بالاتر رفته و سهم سرمایهگذاری یا انباشت سرمایه از حجم اقتصاد پایین آمده است.
بر این اساس میتوان گفت که مردم فشار این رکود اقتصادی را با کاهش پسانداز و سرمایهگذاری جبران کرده و تا جای ممکن، مصرف را در یک سطح مشخص حفظ کردهاند. به عبارت دیگر، ضربه اصلی این رکود به انباشت سرمایه بوده و مردم بیشتر از جیب خود و جیب آینده اقتصاد خوردهاند. البته این امر به معنی عدم فشار بر مصرف و کاهش آن نیست، بلکه بدین معنا است که فشار و ضربه به سرمایهگذاری و پسانداز به نسبت فشار به مصرف بیشتر بوده است. در ادامه این گزارش به بررسی رابطه مصرف متوسط و رشد اقتصادی در ۱۵ سال گذشته اقتصاد ایران پرداخته شده است.
مصرف و رشد در اقتصاد کلان
از تقسیم مصرف به تولید ناخالص داخلی (سهم مصرف از حجم اقتصاد)، مصرف متوسط به دست میآید. از منظر اقتصاد کلان، مصرف متوسط رفتار ضدچرخهای دارد. به بیان سادهتر، هر زمان که اقتصاد وارد رکود میشود و رشد منفی را تجربه میکند، سهم مصرف از حجم اقتصاد افزایش کاهش مییابد و هر زمان که وارد دوره رونق و رشد مثبت میشویم، سهم مصرف از حجم اقتصاد کاهش خواهد یافت.
بر اساس این نظریه مصرف دارای یک چسبندگی بوده و تغییر مصرف سریع و راحت رخ نمیدهد. از همین رو زمانی که رشد اقتصادیِ منفی به ثبت میرسد و حجم اقتصاد کوچک میشود، مردم در وهله اول فشار این رشد منفی را با کاهش پسانداز پاسخ میدهند و مصرفشان به اندازه کاهش حجم اقتصاد، کم نمیشود. به بیان سادهتر، زمانی که اوضاع اقتصاد بد میشود و درآمد کاهش مییابد، مردم ابتدا پسانداز و سرمایهگذاری خود را کاهش میدهند و تا جای ممکن سعی میکنند میزان مصرف خود را کاهش کمتری بدهند و تغییرات سبد مصرفیشان را به حداقل برسانند.
بر این اساس، سرعت کاهش مصرف در زمان رکود کمتر از سرعت کاهش حجم اقتصاد است که این امر موجب افزایش مصرف متوسط میشود. همچنین در زمان رونق سرعت رشد مصرف کمتر از سرعت رشد اقتصاد است که منجر به کاهش متوسط مصرف میشود. البته بالا و پایین شدن مصرف متوسط برای دورههای کوتاهمدت و سالانه است و در بلندمدت، مردم مصرف خود را با حجم اقتصاد تطابق میدهند و به یک نرخ مصرف متوسط تعادلی میرسیم.
مصرف متوسط و رشد اقتصادی در ایران
سهم مصرف خصوصی از حجم حقیقی اقتصاد ایران در سال ۸۵ حدود ۴۴ درصد بوده است؛ در حالی که این سهم در بهار سال جاری به ۵۴ درصد رسیده است. همانگونه که گفته شد اقتصاد ایران در چندین سال گذشته در رکود نسبی بوده و همین امر نیز موجب شده تا سهم مصرف از تولید ناخالص داخلی ایران افزایش یابد. بررسیها نشان میدهد رابطه رشد اقتصادی و مصرف متوسط در ایران تا حدی منفی و عکس هم بوده و هر زمان که شاهد رشد اقتصادی منفی بودهایم، مصرف به دلیل چسبندگیای که دارد، به اندازه کاهش حجم اقتصاد کم نشده و مصرف متوسط بالا رفته است.
البته برای برهههایی چنین نبوده و مصرف متوسط و رشد اقتصادی همراستا عمل کردهاند. به عنوان مثال، در دوران کرونا به دلیل محدودیت های کرونایی مصرف خصوصی در کشور منفی شد و پس از پایان نسبی کرونا رشد اقتصادی مثبت به ثبت رسید و همزمان با کاهش محدودیتها، مصرف هم رشد قابل توجهی را تجربه کرد؛ اما به طور کلی میتوان گفت که در زمانهایی که اقتصاد ایران وارد رکود شده، مردم میزان مصرف خود را به اندازه رکود کاهش ندادهاند و فشار اصلی رشد اقتصادی منفی را به بخشهای دیگر منتقل کردهاند که در قسمت بعدی گزارش به همین مساله پرداخته شده است.
وقتی از جیب میخوریم
سهم انباشت سرمایه از حجم اقتصاد ایران در سال ۹۰ نزدیک به ۲۵ درصد بوده است. به بیان سادهتر، یکچهارم تولید ناخالص داخلی کشور را سرمایهگذاری تشکیل میداد. این رقم در بهار سال جاری به حدود ۱۳ درصد رسیده است. بررسیها نشان میدهد در طول ۱۵ سال گذشته سهم انباشت سرمایه از حجم اقتصاد ایران نوسانی بوده، اما موردی که میتوان به طور حتم بیان کرد این است که این شاخص روندی نزولی داشته است.
همانگونه که گفته شد، اقتصاد ایران در طول ۱۰ سال گذشته تنها ۱۰ درصد بزرگتر شده؛ در حالی که مصرف خصوصی ۲۸.۶ درصد رشد داشته است. به بیانی، رشد مصرف حدود سه برابرِ رشد کیک اقتصاد بوده است. زمانی که رشد مصرف سریعتر بوده، به طبع از سایر بخشها کاسته شده است. بر همین اساس، حجم انباشت سرمایه از حدود ۱۷۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۰ به زیر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. به عبارت دیگر، انباشت سرمایه در ایران طی ۱۰ سال گذشته بالغ بر ۴۱ درصد کاهش یافته است.
بررسیها و محاسبات نشان میدهد در ۱۵ سال گذشته رابطه مصرف متوسط و سرمایه متوسط در اقتصاد ایران منفی بوده و ضریب همبستگی منفی نسبتا قابل قبولی بین این دو متغیر برقرار است. به عبارتی، هر زمان که سهم مصرف از حجم اقتصاد بالا رفته، در آن سو سهم سرمایهگذاری از حجم اقتصاد پایین آمده است.
انباشت سرمایه یا به عبارتی همان سرمایهگذاری، اصلیترین عامل رشد اقتصادی و بزرگتر شدن کیک اقتصاد است. چنانچه بنا باشد روند فعلی اقتصاد ایران در چند سال گذشته، در آینده نیز تکرار شود و حجم انباشت سرمایه از مقدار کنونی هم کمتر شود، یقینا رشد مثبتی در انتظار کشور نخواهد بود.
به طبع از نقطهای به بعد، انباشت سرمایه دیگر کشش کم شدن نخواهد داشت و تمام فشار رشد منفی به مصرف خصوصی منجر خواهد شد. البته اکنون نیز در برخی از دهکها شاهد این هستیم که رکود اقتصادی به شدت مصرف را تحت تاثیر قرار داده و در صورت تداوم این روند، این موضوع به دهکها بالایی نیز سرایت خواهد کرد.
هرچه درآوردهایم، خوردهایم؟
یقینا در چند سال گذشته نسبت به دهه ۸۰ مردم ایران به طور متوسط نسبت بیشتری از درآمد خود را مصرف کردهاند. به عنوان مثال اگر ایرانیان در دهه پیشین ۷۰ درصد درآمد خود را مصرف میکردند، با توجه رکود اقتصادی چند سال اخیر و کاهش درآمد مجبور شدهاند درصد بیشتری از درآمدشان را مصرف کنند. به طور کلی از منظر اقتصاد کلان، میل نهایی به مصرف در دوران رکود بالا میرود.
با وجود همه این شرایط، نمیتوان گفت که مردم هرچه درآمد داشتهاند، مصرف کردهاند؛ پس به چه دلیل انباشت سرمایه در کشور با این شدت منفی شده است؟
خروج سرمایه از کشور یکی از اصلیترین پاسخهایی است که میتوان به این پرسش داد. آمارها نشان میدهد با توجه به نااطمینانیهایی که در اقتصاد ایران وجود دارد، خروج سرمایه و خرید ملک در خارج از کشور در چند سال گذشته به شدت بالا رفته است.
همچنین روی آوردن مردم به فعالیتهای غیرمولد نیز از پاسخهای دیگر این سوال است. با توجه به شرایط تورمی اقتصاد کشور، همواره مردم در صدد هستند که از کاهش ارزش پول خود جلوگیری کنند؛ از همین رو مردم تمایل زیادی به خرید سکه و ارز پیدا کردهاند. خرید و ورود پساندازها به بازار طلا و ارز، کمکی به رشد اقتصادی نمیکند و سرمایهگذاری مولد محسوب نمیشود.
بیشتر بخوانید:
۳۵۲۱۷
نظر شما