به گزارش فارس، سردار سرلشکر سید یحیی صفوی در دوره روایت مقاومت و در جمع دانشجویان منتخب این طرح از سراسر ایران که به همت سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد، با تشریح شرایط محیطی و بینالملل وقوع جنگ تحمیلی علیه ملت ایران و در بیان مقدمه جنگ گفت: خشم آمریکاییها از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام (ره) یکی از عوامل زمینه ساز جنگ تحمیلی بود، چرا که اگر انقلاب اسلامی پیروز نمی شد جنگی رخ نمی داد.
اهم اظهارات دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا را می توانید در ادامه بخوانید:
- شکست امریکا در حمله نظامی به ایران در عملیات طبس در پنجم اردیبهشت ماه سال 1359 و تصرف لانه جاسوسی در 13 آبان ماه 1358 را نیز می توان از بزرگترین حوادث سیاسی و امنیتی که منجر به طراحی جنگ تحمیلی توسط آمریکایی ها علیه انقلاب اسلامی شد، دانست.
- در ابتدای جنگ دو جریان و خط سیاسی وجود داشت. یکی خط لیبرالها و بنی صدر که خط سازش با آمریکایی ها بود و یکی خط امام(ره) که خط مقاومت تا پیروزی ملت ایران، پاسداران و بسیجیان در مقابل متجاوزین محسوب می شد.
- زمانی که جنگ شروع شد بنی صدر هفت ماه بود که فرمانده کل قوا شده بود. ده پانزده روز قبل از شروع جنگ در ستاد لشکر 81 زرهی کرمانشاه، جلسه شورای عالی دفاع تشکیل شد که از سپاه شهید بروجردی، بنده و شهید ناصر کاظمی حضورداشتند. در این جلسه هم شهید بروجردی و هم بنده، با توجه به تحرکات نظامی عراق در آن سوی مرزها، گفتیم که عراق می خواهد حمله نظامی بکند. اما آقای بنی صدر قبول نمی کرد و دو جواب به ما داد یکی اینکه گفت شما پاسدارها امنیت همین کردستان و شمال غرب را تامین کنید و اصلا کاری به جنگ نداشته باشید. دوم اینکه اصلا شما می دانید و می فهمید جنگ یعنی چه؟ بایستی موازنه قوا بین امریکا و شوروی بهم بخورد تا جنگی درمنطقه رخ دهد. و قبول نکرد و بعد هم رفت در مهران سخنرانی کرد که مردم ایران، اینها می خواهند دولت مرا تضعیف کنند و می گویند میخواهد جنگ بشود.
- به هرجهت بنی صدر قبول نکرد و و اطلاعات کاملی هم از ارتش عراق و تحرک و اهداف آن در اختیار نیروهای مسلح نبود. به همین دلیل با شروع جنگ ما دچار غافلگیری استراتژیک شده بودیم یعنی نه مسئولان سیاسی و نه مسئولان نظامی آمادگی لازم را نداشتند.
- همانطور که گفتم در ابتدای شروع جنگ، ما با غافلگیری استراتژیک روبه رو شده بودیم و شرایط سیاسی داخل نیز بگونه ای بود که انسجام داخلی وجود نداشت و بنی صدر با قوه قضائیه که ریاست آن بعهده شهید مظلوم بهشتی بود و مجلس و امام(ره) درگیر بود.
- بنی صدر فردی قدرت طلب بود که می خواست تنها قدرت تصمیم گیرنده در ایران باشد. از طرف دیگر کشور در اوضاع اقتصادی خوبی بسرنمی برد و سیستم اداری کشور نیز مستحکم نشده بود. سپاه و بسیج درگیر مسائل داخلی بودند و ارتش ما آمادگی لازم برای جنگ را نداشت. مخصوصا بعد از کودتای نوژه ارتش یک مقدار از نظر روحی تضعیف شده بود.
- در محیط منطقهای، کشورهای عربی به شدت نگران صدور انقلاب اسلامی بودند و موضوع برای آنها بد جا افتاده بود. امام فرمودند ما نمیخواهیم کشورگشایی کنیم ما نمی خواهیم توسعهطلبی کنیم ما میخواهیم ملتهای دیگر تحت تأثیر انقلاب اسلامی خودشان برای حقوق خودشان قیام کنند. بقیه پادشاههای این کشورها نگران بودند که انقلاب به آنجا صادر بشود. بنابراین خیلی مایل بودند که انقلاب اسلامی شکست بخورد.
- در وضعیت بین المللی، انقلاب که پیروز شد شورویها لشکر کشی کردند و افغانستان را اشغال نظامی کردند وقتی شوروی ها افغانستان را اشغال کردند بشدت یک فشار سنگین سیاسی و تبلیغاتی علیه شوروی بوجود آمد به طوری که هم امریکاییها هم اروپاییها و هم کشورهای اسلامی بر این عقیده بودند که شوروی افغانستان را اشغال نظامی کرده و می خواهد بیاید به سمت مثلا آبهای خلیج فارس و دریای عمان.
- به همین دلیل روسها در این بین خواستند یک جنگ دیگر در منطقه آغاز شود و از آن فشار سیاسی که بر دوش شوروی بود خلاص شوند. غیر از آن شوروی ها پیمان 30ساله دفاعی با عراقی ها داشتند و تقریبا تمام تجهیزات نظامی عراقی ها ساخت شوروی بود.
- هدف آمریکایی ها از طراحی جنگ تحمیلی انتقام از ملت ایران بود. آن ها که از انقلاب اسلامی ایران شکست خورده بودند و از شکست در عملیات طبس که خودشان می گویند عملیات دلتا و از تسخیر لانه جاسوسی خشمگین بودند، می خواستند از ملت ایران و انقلاب اسلامی انتقام بگیرند و می خواستند با شروع جنگ، ایران از نظر سیاسی برای کمک گرفتن در مجامع بین المللی و سازمان ملل متحد به دامان امریکا برود. از نظر تجهیزات نظامی نیز همه تجهیزات ما بر خلاف عراقیها، امریکایی بود از هواپیماها گرفته تا سایر تجهیزات و سازمان... و امریکاییها می گفتند چون ایرانی ها آموزش ندیدند و قطعه ندارند مجبورند به دامان ما برگردند.
- خوشحالی اسرائیلیها از جنگ تحمیلی علیه ایران نیز از آن جهت بود که هم منابع اقتصادی و هم انسانی دو کشور مسلمان و شیعه در این جنگ منهدم می شد و این به نفع رژیم صهیونیستی بود. یعنی منابع انسانی نیروهای مومن شیعه ایرانی و عراق و منابع اقتصادی که می توانست در جهت کمک به مردم فلسطین و آزادی فلسطین هزینه بشود از بین می رفت.
- در چند ماه اول جنگ، غلبه با عراقی ها بود. دو سوم قوای ارتش عراق در جنوب متمرکز شده بود برای اینکه خوزستان را از ایران جدا کند چون حدود هشتاد درصد نفت ایران در خوزستان قرار داشت. غیر از آن صدام همواره از ضعف ژئوپلیتیکی و ضعف جغرافیایی که یک ساحل مناسب در خلیج فارس نداشت که بندر بسازد، رنج میبرد و می خواست با تصرف خوزستان یا کویت یک ساحل مناسب پیدا کند.
- آمریکایی ها و صهیونیستها از شرایط مناسبی برای حمله نظامی به ایران برخوردار نیستند اما نبایستی دشمن را کوچک و حقیر شمرد.
- شرط عقل آن است که قوای مسلح ایران با آمادگی کامل و افزایش توان رزمی برای دفاع همه جانبه و هجوم متقابل به دشمنان حتی خارج از منطقه خودش را آماده و تقویت کنند که البته دولت جمهوری اسلامی در این تقویت نیروهای مسلح نقش اساسی دارد.