شیمیدانان تایوانی توانستند پس از 2 سال، مدلهای نقصان ازن را در اتمسفر به تایید دوباره برسانند و با انتشار اطلاعاتی جدید، فرضیههای قبلی را تایید کنند. مدل قبلی که نشان میداد چگونه کلروفلوروکربنها (سی.اف.سیها) باعث تخریب ازن در استراتوسفر قطبی میشوند، با انجام یکسری آزمایشات تکمیلی توسط یک گروه تحقیقاتی دیگر زیر سئوال رفته بود.
مدل استاندارد قبلی حاکی از این بود که کلرینپراکساید(Cl2O2) که بر اثر تجزیه سی.اف.سیها تولید میشود در نسبت خاصی توسط نور شکافته و تجزیه میشود و بر اثر این واکنش، رادیکالهای کلرین آزاد میشوند که با مولکولهای O3 واکنش میدهد و با رقیق ساختن لایه ازن، آنرا از بین میبرند. اما در سال 1386 / 2007، یک شیمیدان علوم جوی ناسا به نام فرانسیس پوپ دریافت که نسبت فتولیز کلرینپراکساید در شرایط استراتوسفری پایینتر از حدی است که بتواند کاهش ازن قطبی را در اواخر زمستان توجیه کند.
نتایج کار این گروه تحقیقاتی باعث خدشهدار شدن اعتبار مدل تخریب ازن در استراتوسفر قطبی شد که توانسته بود جایزه نوبل را از آن خود کند. این یافتهها موج شوکی را به جامعه تحقیقاتی علوم جوی وارد کرد.
ناخالصی، متهم اصلی
پوپ و همکارانش با اندازهگیری مقدار نوری که در طولموجهای مختلف توسط کلرینپراکساید جذب میشود، به این نتیجه دست یافته بودند. بههمین دلیل شک برخی دانشمندان در زمینه صحت آزمایشهای وی برانگیخته شد. جیم لین، یکی از شیمیدانان انیستیتو علوم ملکولی و اتمی تایپه در تایوان، یکی از افرادی بود که به شدت به این کار و بررسی آن علاقمند شده بود. او و همکارانش حدس زدند که مشکل میتواند از ناخالصی نمونهها و نحوه آمادهسازی آنها باشد.
برای اینکه بتوان میزان جذب طیف را توسط کلرینپراکساید اندازهگیری کرد، باید بتوان نمونههایی بهشدت خالص تهیه کرد؛ چون ملکولهای دیگری که از واکنشهای جانبی تولید میشوند، مخفیانه و دور از انتظار وارد عمل میشوند و در نتیجه به تفسیر نادرست نتایج میانجامند.
با این وجود، تیم تحقیقاتی پوپ از روش جدیدی استفاده کرد و امیدوار بود که مانع از بروز ناخالصی و انجام واکنشهای ثانویه شود. لین و همکارانش به این فکر افتادند که شاید روش آمادهسازی نمونههای پوپ اشتباه بوده است؛ به همین دلیل دست به آزمایش دیگری زدند تا ببینند آیا میتوان نمونهها را بهطور کامل بدون هرگونه ناخالصی آماده کرد یا خیر؟
آنها توانستند میزان جذب دقیق 2 طولموج خاص موجود در استراتوسفر را اندازهگیری کنند و اعلام کردند این میزان جذب خیلی بزرگتر از آن چیزی است که پوپ و همکارانش گزارش داده بودند. آنها با این تحقیق خود علاوه بر تایید مدل استاندارد قبلی، توانستند نشان دهند که نقصان ازن از طریق کلرین کاتالیز شده کارایی بهمراتب بالاتری در استراتوسفر قطبی دارد.
در حال حاضر گروههای مختلفی در سراسر دنیا مشغول انجام آزمایشهای تکمیلی در این زمینه هستند. گرچه اشتباه بودن نتایج تحقیق پوپ به اثبات رسید، اما نکته مهمی که این اتفاق به همراه داشت، این بود که کار پوپ و گروهش باعث تشویق گروههای دیگر به انجام مطالعات بیشتر و یافتن راهحلهای جایگزین شد.
نیچر، 7 می- ترجمه: فریبا فرهادیان