وقتی چنین نگاهی در خدمت نگره کمال اسلام قرار گیرد به مخاطب میقبولاند که این مکتب ظرفیت پوشش برای تمام اعصار و تمام مکانها را دارد و به خوبی از عهده هضم موضوعات و شبهات روز برمیآید.
او در عین حال مخاطرات افراط در این عرصه را نیز میدانست و از عرفی کردن دین به بهانه عصری کردن آن پرهیز داشت، کم نبودهاند کسانی که به دلیل ناآشنایی با حاق دین و چه بسا از سر حسن نیت دامنه عرفی کردن دین را به قدری گستردهاند که از دین جز مناسک فردی، آن هم به شکل داوطلبانه را مراد نمیکنند تا سرانجام به باورهای سکولار ختم شود.
امروز دنیا البته تشنه معنویت است و نسل خسته از سیطره مادیت به مذهب روی آورده است. سهم اسلام شاید در این میان بیش از بقیه باشد و موج اسلامخواهی مؤید این ادعاست. در این میان قرائتهای متصلب از دین جز به توقف این موج نمیانجامد. طالبان و سلفیگری از این نمونهاند زیرا آموزههای آنان یا به عزلت از جهان مدرن میانجامد یا توجیهگر تروریسم کور است؛ برداشتهایی که با روح دین و اسلام در تضاد است.
مطهری نیاز همیشه ماست زیرا وجه تعادلی دو طیف افراط و تفریط در او تجلی مییابد. شهامت مبارزه با خرافات پیرایهای را که از شدت تکرار و تواتر به یک اصول لایتغیر تبدیل شدهاند، دارد و متقابلاً شجاعانه در برابر آنچه که به بهانه پیرایش دین، صیقل زدن را تا حد نابودی اصل گوهر جلو میبرد، میایستد. او نه از تهمت خروج از دین میهراسد و نه اتهام فناتیک بودن.
مطهری نیاز همیشه ماست زیرا وقتی حکومت داریم، همیشه در معرض چالش این دو طیف هستیم؛ وقتی قرار است نسخهای به جهانیان معرفی کنیم این دو نسخه سر میکشند و بیم آن میرود که قرائت جمهوری اسلامی از اسلام ناخواسته تحتتأثیر یا معرف یکی از این دو طیف نامتعادل باشد.