در بخشی از این یادداشت آمده است: اخیراً دعوایی بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد درباره حذف حدود ۲۸۰۰ رشته محل تحصیلات تکمیلی در گرفته است که به حملات لفظی و تقابل دو نهاد آموزشی انجامید و برخی آن را به دعواهای سیاسی دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب نسبت دادهاند و با ورود به حوزه سیاست بحث و مصالحه پیش آمد و فعلاً با۲۳۰۰ مورد آن موافقت شد و احتمالاً تعداد دیگری هم تأیید میشود و دوران آن هم میگذرد.
اما فارغ از منازعات سیاسی، کسی به این پرسش اساسی پاسخ نداد که دلیل این همه گسترش در حوزه آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی چه بود و چه هست؟ حال که چند میلیون لیسانسیه بیکار داریم در سالهایی نه چندان دور با چند میلیون فوقلیسانس بیکار چه خواهیم کرد؟ آیا باید به اصل هزینه و فایده بهایی داد؟ اصلاً بهرهوری معنایی دارد؟
عمری که صرف میشود هیچ (که نه فقط هیچ نیست بلکه سرمایه غیرقابل محاسبه و غیرقابل بازگشت هر فردی است) حداقل به این فکر کردهایم که با این چند دههزار میلیارد تومانی که صرف میشود چه معجزات دیگری میتوان صورت داد و چه مشکلاتی را از کشور حل کرد؟ چرا با این همه نیازی که صنعت، تولید و کشاورزی ما دارد هر ساله اشتیاق داوطلبان به رشتههایی که قاعدتاً باید نیاز صنعت را برآورد آب میرود؟ چرا کسی به داد دانشگاه و دانشگاهیان نمیرسد؟
45302