تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آل» اعتقاد دارد پدیده فیلم‌های ویدئویی بی‌ربط با خواست و تقاضای بازار نیست، اما سلیقه موسسات ویدیویی تهدیدی برای سینمای ایران است.

علی اناری: تهیه و عرضه فیلم‌های ویدئویی موسوم به «سوپرتله» که اساس تولیدشان بر پایه عرضه در بقالی‌ها، سوپرمارکت‌ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی استوار است، این روزها به یکی از معضلات و علامت سوال‌های سینمای ایران بدل شده است.

آثاری که ضمن استفاده از همه امکانات بالقوه و بالفعل سینمای ایران - بازیگر، کارگردان، فیلمبردار و ... - با فراغی آسوده از بابت داستان اکران و دردسرهای آن، در فاصله‌ای اندک از تولید با تیرا‍ژهای میلیونی راهی کانون‌های عرضه محصولات فرهنگی، بقالی‌ها، سوپرمارکت‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و ... می‌شوند.

از ایامی که روند رو به تزاید تولید فیلم‌های تلویزیونی فریاد سینماگران را به آسمان برد دیر زمانی نمی‌گذرد و امروز سوپرتله‌ها دقیقاً همان نقشی را بر عهده دارند که تله‌ فیلم‌ها پایه‌گذارش بودند. بالا رفتن دستمزد عوامل تولید فیلم علی‌الخصوص بازیگرها، محروم کردن سینما از توان بالقوه بخشی از کادر اجرایی خود به سبب درگیری آن‌ها در پروسه تولید آثار ویدئویی، عرضه گسترده و بی‌ضابطه این فیلم‌ها با قیمت‌های ناچیز (ناگفته نماند این قیمت ناچیز ناشی از انواع صرفه‌جویی‌های کیفی در هنگام تولید فیلم است) و کاهش سطح سلیقه مخاطبان با توجه به اجرای ضعیف صحنه‌ها و داستان‌های سر دستی را از جمله ضربات جبران‌ناپذیر اینگونه فیلم‌ها به سینمای ایران می‌توان به حساب آورد.
با توجه به روند رو به گسترش تولید اینگونه آثار و ورود تنی چند از تهیه‌کنندگان حرفه‌ای و قدیمی سینما به این عرصه،  تصمیم گرفتیم نظر تنی چند از دستاندرکارن و فعالان عرصه سینما را در خصوص این پدیده نو ظهور جویا شویم.

علی معلم از جمله تهیه‌کنند‌گانی است که پدیده فیلم‌های ویدئویی و تاثیرات آن‌ها بر سینمای ایران را یا دیدی تحلیلی و کارشناسانه دنبال می‌کند.

او در این باره به خبرآنلاین، گفت: «شکی نیست عرضه گسترده و فراگیر این پدیده جدید در جامعه، بی‌ربط با خواست و تقاضای بازار نیست. هنگامی که موسسات و شرکت‌های مختلف ویدئویی پا به عرصه تهیه و توزیع آثار سینمایی گذاشتند، می‌دانستیم هرکدام از این نهادها با سلیقه و دلخواسته‌های خود وارد این عرصه شده‌اند، اما امروز و با گذشت همه این سال‌ها فقط می‌توانیم اعتراف کنیم سلیقه‌ای که این دوستان به خرج داده و می‌دهند امروز می‌رود تا سینمای ایران را به باد فنا بدهد.»

معلم در ادامه افزود: «امروز این دوستان به نتیجه جالبی رسیده‌اند. با خود حساب می‌کنند چرا باید برویم فلان تومان بدهیم و یک فیلم ایرانی بخریم وقتی می‌توانیم خودمان با همین پول دو فیلم بسازیم. با مقدار اندکی سرمایه و 15 الی 20 روز فیلمبرداری به آن چیزی که می‌خواهند می‌رسند و نتیجه اینکه بازار عرصه محصولات فرهنگی پر می‌شود از همین کمدی‌های زباله‌ای که این روزها فراوانند.»

تهیه‌کننده فیلم «آل» نبود یک برنامه‌ریزی دقیق و اصولی در جمیع ارکان فرهنگ کشور را در بروز این معضل بی‌تاثیر ندانسته و ادامه داد: «احساس من این است که ما در تمام این سال‌ها سیاستی هماهنگ را در جهت پایین آوردن کیفیت محصولات سینمایی و حتی تلویزیونی‌مان دنبال کرده‌ایم. دلیلش هم کاملاً روشن است. هنگامی که سیاست فرهنگی منسجمی در کشور وجود ندارد و دنبال نمی‌شود، ابتذال به شکلی بسیار طبیعی رشد می‌کند. خب این اتفاق یک بار دیگر و در دوران پیش از انقلاب هم رخ داد. در سال 56 که هنوز انقلاب هم نشده بود سینما و تلویزیون ایران رسماً کرکره‌ها را پایین کشیده بودند، چون آن زمان هم سیاست فرهنگی خاصی و حساب شده‌ای در کشور وجود نداشت.»

او در ادامه تیغ انتقادهای خود را به سمت تلویزیون گرفته و افزود: «ساختارهای ما از اساس دچار مشکل هستند. ما به شرکت‌های ویدئویی مجوز فعالیت می‌دهیم، اما آنها را موظف به خرید فیلم ایرانی نمی‌کنیم. تلویزیون ما که می‌تواند یک حامی بالقوه بزرگ برای سینمای مملکت باشد هیچ الزامی به خرید و پخش فیلم‌های ایرانی در خود احساس نمی‌کند. در دیگر کشورها داستان به این شکل نیست. بطور مثال در کشوری مانند فرانسه، تلویزیون‌ها موظفند 40 درصد از باکس پخش سالیانه‌اش را به فیلم‌ها و آثار فرانسوی اختصاص دهد. اما در کشور ما تلویزیون به جای اینکه فیلم ایرانی بخرد و پخش کند خودش شروع به ساخت فیلم می‌کند.»

معلم ورود شبکه‌های ویدئویی به پروسه تولید را یکی از عمده‌ترین نواقص موجود در قانون مربوط به فعالیت این موسسات عنوان کرده و گفت: «یکی دیگر از مصائب سینمای ایران این است که شبکه‌های ویدئویی مجوز یافته‌اند خود به شکل مستقیم وارد عرصه تولید شوند. همین امروز یکی از فیلم‌های روی پرده با سرمایه یکی از همین شبکه‌های ویدئویی ساخته شده است. ما مخالف سرمایه‌گذاری این شبکه‌ها در امر سینما نیستیم اما نمی‌خواهیم و نباید این سرمایه در راه تولید فیلم‌های سخیف و کم هزینه‌ای و سهل‌پسند هزینه شود.»

او در ادامه افزود: «مصداق بارز این ادعا همین فیلم‌های ویدئویی هستند که این روزها روی پیشخوان بقالی‌ها عرضه می‌شوند. هیچ کجای دنیا شرکت‌های ویدئویی اجازه ورود به عرصه تولید را ندارند. سود این فیلم‌هایی که در بقالی‌ها و سوپر مارکت‌ها به فروش می‌رسند در جیب یک عده که معلوم نیست از کجا و به شکل وارد عرصه فرهنگ شده‌اند می‌رود، اما ضررش به تمامی برای سینمای ایران است.»

تهیه‌کننده «ازدواج به سبک ایرانی»  فاصله تقریباً ناچیز پایان اکران تا عرضه فیلم در شبکه ویدئویی را نیز یکی دیگر از مشکلات موجود دانست و اظهار داشت: «ما به دوستان دست‌اندرکار این امر پیشنهاد کردیم حداقل فاصله‌ای که برای این کار در نظر می‌گیرند شش ماه باشد. خب وقتی این نکات را کسی جدی نمی‌گیرد، نتیجه این می‌شود که بعضی فیلم‌ها راه چاره را در فرار از اکران و حضور مستقیم در شبکه ویدئویی می‌بینند. در واقع اگر هم فیلمی اکران می‌شود، این اکران یک نوع تبلیغ برای زمان حضور فیلم در شبکه ویدئویی است.»

معلم در انتهای صحبت خود بار دیگر به ضرورت تبیین یک سیاست همه جانبه و جزئی‌نگر در عرصه فرهنگ اشاره کرد و گفت: «بار دیگر تاکید می‌کنم همه مشکل ما در سینمای ایران به نبود سیاست و استراتژی فرهنگی منسجم و برنامه‌ریزی شده برمی‌گردد. تا این مشکل از اساس حل نشود، نشستن و حرف زدن و نقشه‌کشیدن آب در هاون کوبیدن است.»

منبع: خبرآنلاین