انتخاب نوشت: درسی که از سیاست های دولت پوتین در منطقه باید گرفت این است که چطور یک قدرت بیرونی میتواند به اهداف و منافعش به طور آزادانه و کامل دست پیدا کند.

نشنال اینترست در تحلیلی پیرامون استقرار موشک‌های روسی در همدان نوشته است:

ما باید معنای دقیق استفاده روسها از پایگاه هوایی ایران برای حمله هوایی به سوریه را درک کرده و درسهایی که این اقدام روسها به ما می دهد را منعکس کنیم. این اقدام به معنی یک اتحاد نظامی بزرگ بین ایران و روسیه نیست. روسیه و ایران دوست هم نیستند. توسعه روابط این دو کشور به طور ویژه به درگیری های سوریه گره خورده است.

آمریکا نیز حملات هوایی در سوریه انجام می دهد و آنچه که معمولا مغفول مانده، این است که این کشور گه گاه عملیات های زمینی نیز در این کشور انجام داده است. ایالات متحده حضور نظامی گسترده ای در خاورمیانه دارد و به نسبت روسیه کارهای گسترده تری میتواند در این منطقه انجام دهد. اگر ما نگران افزایش حضور روسیه در منطقه هستیم به این دلیل نیست که روس ها قرار است عملیات های نظامی بیشتری در منطقه نسبت به ما داشته باشند.

درسی که از سیاست های دولت پوتین در منطقه باید گرفت این است که چطور یک قدرت بیرونی میتواند به اهداف و منافعش به طور آزادانه و کامل دست پیدا کند، چرا که میتواند با هر کس که می خواهد معامله کند بدون اینکه هیچ محدودیتی برای برقراری رابطه صرفا با کشورهایی که او به عنوان هم پیمان درنظر میگرد داشته باشد. این کشور به دشمنی ها و اختلافات گذشته اجازه نمیدهد که در همکاری های عینی و دیپلماتیکش دخالت کند.

رویکرد روسیه در گذشته نیز در برقراری رابطه اش با غیر متحدانی نظیر اسراییل و ترکیه همین طور بوده است. روسیه و ترکیه نیز دوست هم نیستند. منافع ترکیه به ویژه منافع اقتصادی این کشور بیشتر با غرب تامین میشود تا با روسیه. در حقیقت این آمریکاست که در ترکیه پایگاه هوایی دارد. اما این پایگاه هم مانع تلاش پوتین برای تعامل مجدد با دولت اردوغان برای دستیابی این کشور به اهداف و منافعش نشده است.

در عمل چنین انعطاف پذیری ای در دیپلماسی پوتین نمایان گر رئالیست سنتی است. از این نظر روسیه از ایالات متحده جلوتر است چرا که ایالات متحده سیاست غیر واقع گرایی را در درک جهان در پیش گرفته و جهان را به دو دسته متحدان و دشمنان تقسیم کرده است و سبب شده اقدامات محدودی در برقراری همکاری با همکاران سابق و مقابله و تهدید و تنبیه و انزوا برای گروه دوم را در پیش بگیرد.

چنین رویکرد غیر واقع گرایانه ای توانایی کمی برای پیشبرد و حفظ منافع آمریکا دارد. در حقیقت سر و کله زدن با بدبختی های متحدانش از نزدیک مانند آنچه امروز ایالات متحده در حمایت از مداخلات خونین عربستان در یمن دارد به از دست دادن فرصت های این کشور در ساخت منافع موازی و پایدار در رابطه با کشورهایی که حتی به عنوان دشمنان قسم خورده شناخنته میشوند منجر خواهد شد.

آمریکا میتوانست از آن پایگاه نظامی در ایران استفاده کند اما از آنجا که دارایی های نظامی آمریکا در منطقه زیاد است این کشور احتمالا به اندازه روسیه به این پایگاه نیاز نداشت.

در هر صورت در آنجا منافع موازی یا همگرایی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد که میتواند شامل بازگرداندن ثبات در سوریه و عراق باشد. اما هر تمایلی از سوی دولت اوباما برای حرکت به این سمت با مقاومت های شدید سیاسی در درون آمریکا مواجه خواهد شد. آنها نمیتوانند به ایران جز به عنوان کشوری که باید منزوی باشد نگاه کنند. بنابراین آمریکا همه فرصت هایش را تا زمانی که پوتین باهوش تر از انها در این مورد عمل میکند از دست خواهد داد.

یک ایالت متحده باهوش تر میتواند حتی با روسیه هم که برچسب دشمن قسم خورده را دارد در حوزه رئالیسم کار کند. چرا که این برچسب در این رویکرد، ایالات متحده را از دستیابی به منافعش باز نمیدارد.

دولت اوباما تلاش میکند در عملیاتهای نظامی علیه گروه های افراطی در سوریه چنین رویکردی داشته باشد اما بزرگترین مانع بر سر راه سیاست های آمریکا این است که آنها غالبا مسائل را با حاصل جمع صفر می بینند که در این مورد نیز به روسیه اجازه برد کامل در خاورمیانه را در ازای شکست آمریکا خواهد داد.

5252

منبع: انتخاب