خبری که این روزها انتشار یافت باید در کنار دهها بلکه صدها نشان دیگر ما را متوجه یک واقعیت بکند: خبر این است: روزنامه «ایندیپندنت» انتشار نسخه چاپی خود را متوقف کرد. اما علت این اقدام این بود:
اِوگنی لبدوف که از سال ۲۰۱۰ مالک ایندیپندنت است روز جمعه ۱۲ فوریه / ۲۳ بهمن در نامهای خطاب به کارمندان این روزنامه اعلام کرد: «صنعت مطبوعات در حال تغییر است و این تغییر توسط خوانندگان آغاز شده است. آنها به ما نشان میدهند که آینده مطبوعات در دیجیتالی شدن آنهاست.
نویسنده این سطور که خود سالها کتابدار بوده و هست، آثاری کم اعتنا در حوزه کاری خود نوشته و هم اکنون نیز در عرصه کتاب به شکل های مختلف فعالیت دارد، بارها گفته است که سیاست های اصلی ما در حوزه نشر باید به سمت نشر دیجیتالی رفته و به تدریج با کتاب خدا حافظی کنیم. در این زمینه باید سیاست ها تغییر جدی کند.
تغییر سیاست در این حوزه به این نیست که در کنار داد و هوار بیهوده برای کتاب آن هم تنها برای توجیه کم فرهنگی در جامعه و مشکلات ناشی از آن، تنها و تنها اشاره ای هم به حمایت از کار های دیجیتالی داشته باشیم. باید از کتاب چاپی و تاسیس چاپخانه و درست کردن شهر چاپ و نشر که نشانه عقب ماندگی است، به سمت نشر دیجیتال تغییر مسیر دهیم.
باید گفت متاسفانه در این زمینه همچنان سنت گرایی و محافظه کاری حاکم است. به طوری که مراکزی که مسوولیتی دارند، نه تنها به نشر دیجیتال بی توجه هستند بلکه همچنان بخش عمده پول مختصری که برای حمایت از نشر هست، صرفا صرف کتاب می کنند. در حالی که به رأی العین شاهد هستند که تیراژ کتاب پایین آمده و ناشران به خاطر فاصله گرفتن مردم از کتاب، در حال ورشکستگی هستند.
از نمونه بی توجهی اینان این است که برای نمونه در کتاب سال هیچ زمینه ای را برای اعتبار و اعتناء به نشر دیجیتال فراهم نمی کنند و یکسره برای آثار مکتوب، آن هم فقط کتاب نه مقاله که اساس در نشر علم است، اهمیت قائل اند.
باید توجه داشت تغییر سیاست در این زمینه به این است که دست کم نیمی از کمکهایی که به حوزه نشر می شود، به نشر دیجیتال اختصاص داده شود. البته می دانیم که نشر دیجیتال در ایران تولید قابل توجهی ندارد اما تا زمانی که این تخصیص ها جدی گرفته نشود، نشر دیجیتال رونقی نخواهد داشت. بدون شک باید سال به سال مبالغ اختصاص یافته به نشر دیجیتال بیشتر شود و کتاب که در حال رفتن به کماست، کنار گذاشته شود.
یک کار دیگر این است که بخش قابل توجهی از توجه مسوولان می باید در حوزه تبدیل آثار مکتوب گذشته به دیجیتالی باشد. به طوری که آثار چاپی گذشته به راحتی در اختیار استادان و دانشجویان باشد. در این زمینه باید هزینه کرد. در حال حاضر بیشتر این موارد تنها با سرقت آثار دیگران و تبدیل آن به آثار دیجیتالی توسط برخی از مراکز پیش می رود، کاری که به دلیل نیاز متوقف هم نخواهد شد.
در حوزه نشر علم باید دولت هزینه کند و مبالغی به خرید کارهای علمی افراد به آنها بدهد تا اجازه دهند آثارشان در اختیار عموم قرار گیرد. در این میان دست کم سی چهل درصد از هزینه ها صرف جویی خواهد شد، زیرا وسایط حذف خواهند شد و نویسندگان مستقیم کارهای خود را به صورت دیجیتالی با هزینه بسیار اندک نشر خواهند کرد و ضمن آن که از حقوق خود برخوردار می شوند، خریداران نیز در مقایسه با گذشته، مبالغ بسیار اندکی در این زمینه هزینه می کنند.
اما باید گفت، متاسفانه در این زمینه، گوش کسی بدهکار نیست، و این در حالی است که همگان شاهد هستند که مردم بیش از هشتاد درصد معلومات حتی علمی خود را از سایت ها و آثار دیجیتالی می گیرند. مهم این است که ما این منابع دیجیتالی را زیادتر کنیم تا کار بهره مندی مردم از علم آسان شده و در بسیاری از هزینه های جانبی از کاغذ و چاپ و وقت و پول صرف جویی شود.
شگفت است که رسانه هایی مانند تلویزیون حالا هم که می خواهند خدمتی در این زمینه بکنند، در فیلم و انیمیشن و .... غیره، یکسره به نشر کتاب و تبلیغ از مطالعه و کتابخوانی می پردازند. در حالی زمان مطالعه گذشته و نسل جدید به این حرفها گوش نخواهد داد، یعنی ضرورتی نمی بیند که گوش بدهد. این بی علاقگی به علم نیست، این تغییر وضعیت نشر علم است. اگر علاقه هست یا نیست، مربوط به علت یا علل دیگری است و مهم آن است که اگر علم تبدیل به محصول دیجیتالی شود مردم بیشتر از آن بهره خواهند برد.