دکتر جواد وعیدی

طی ماههای اخیر شاهد یک تحول بسیار مهم و برجسته در منطقه قفقاز بودیم . این تحول برقرار ی گفتگوهای موثر دیپلماتیک بین ترکیه و ارمنستان است. محصول این مراودات اخیر بازگشایی مرز ارمنستان و ترکیه خواهد بود . بازگشایی این مرز بهانه ایی است ، برای این بحث که تحولات امنیتی در قفقاز چه چشم اندازی می تواند داشته باشد . موضوع مرزها در قفقاز بسیار مهم است . منطقه قفقاز از شمال با روسیه هم مرز است از جنوب با ایران و از دیدگاه پائین به بالا در جنوب غربی قفقاز ترکیه قرار دارد.

هر سه همسایه این منطقه به قفقاز با رویکردهای سیاسی ، اقتصادی و امنیتی نگاه می کنند . در واقع این منطقه از تعبیر جغرافیای سیاسی حائلی بین مناطق مهم است . از یک طرف دریای خزر در شرق قفقاز است ، از طرف دیگر دریای سیاه در غرب قفقاز است . از جنوب ایران و از شمال روسیه است . بنابراین این منطقه همواره محل مهم و تعیین کننده ای بوده است. این منطقه تا زمان شوروی حیات خلوت شوروی بود . بعد از فروپاشی شوروی غرب تلاش کرد تا از احیا نقش سنتی روسیه جلوگیری کند . یکی از پایگاههای معروف راداری روسیه که در کشور آذربایجان است در این منطقه است . این منطقه در مقابل پایگاهی است که قبل از پیروزی انقلاب ، آمریکایی ها در شمال ایران در بهشهر داشتند . ا زنظر اقتصادی منابع نفتی و گازی خیلی برای روسها مهم بوده و هست. از نظر عمق استراتژیک به تعبیر روسها قفقاز به معنای خارجه نزدیک است که برای حفظ و حراست از کانون که روسیه است از اهمیت برخوردار است . در این منطقه سه هویت ملیتی اصلی و چندین هویت فرعی داریم . ارمنی بنام ارمنستان ، آذری بنام آذربایجان و گرجی بنام کشور گرجستان . اما در درون این کشورها ساختاری سیاسی و هویتی فرعی گنجانده شده که نشان می دهد بدون مساعدت روسها امکان حیات سیاسی این کشورها وجود نداشته است .

مثلا در گرجستان مناطقی داریم که ادعای استقلال دارند مانند آبخازیها و اوستیا . در چارچوب آذربایجان منطقه قره باغ را داریم . تمامی این سه مجموعه هر کدام از جهتی دارای نیازمندی استراتژیک به روسیه اند .روسیه برای حفظ نفوذ سنتی خود در این منطقه ، همواره مایل بوده که کشورهای قفقاز با همسایه های دیگر ارتباط کمتری داشته باشند . لذا تفکرات هدایت شده ای که در آذربایجان علیه ایران تبلیغ می شده و می شود در این بستر معنی می شود. وضعیت بین ارمنستان و ترکیه نیز دور از این وضعیت نیست.

بنابراین از دیگاه روسیه دور نگه داشتن دو همسایه از لحاظ نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی حائز اهمیت بوده است . بعد از فروپاشی روسیه آمریکایی ها تلاش کردند جلوی احیا جایگاه سنتی روسیه را بگیرند . این دیدگاه نظریه پردازانی نیز در آمریکا دارد . روسها مایل اند در قفقاز امتداد نفوذ جنوب به شمال باشد . یعنی خطوط انرژی نفت و گاز ، راه آهن جاده ها به طرف شمال باشد . غربی ها مایل اند خطوط غرب به شرق باشد . مانند خطوط انرژی باکو ،جیحان. بحران قره باغ دستاویزی شد برای اعمال ماندگاری روسها. چون روسها بطور سنتی سعی می کردند از این روش برای کنترل دولت مرکزی آذربایجان استفاده کنند. هر موقع تمایلات غربی دولت آذربایجان افزایش یافته است . ر

وسها تلاش می کنند از این طریق کنترل کنند . در ارتباط با گرجستان هم همینطور بوده است . آمریکایی ها برای جلوگیری از احیا نفوذ روسها از انقلاب رز حمایت کردند . تا از طریق دولت ساکاشویلی جلوی پیشرفت روسیه را بگیرند که نهایتا سال گذشته اوج این بحران به حمایت علنی روسیه از جدایی اوستایا و آبخازیا انجامید. در این چارچوب وضعیت منطقه قفقاز را می توانید در نگاه بلند مدت و استراتژیک ببینید. نتیجه اینکه از دیدگاه روسیه حل مسائل قومی و هویت های بومی فرعی کمکی به حل مسائل قفقاز نخواهد کرد. آمریکایی ها بنظر می رسد در یکی دو سال اخیر بدلیل موضوع هسته ای ایران و بدلیل امتیازاتی که می خواهند از روسیه بگیرند ،باعث شده تا از اهداف استراتژیک خود تا حدودی عقب نشینی کردند . ا

تفاقات گرجستان که به تعبیر دولت گرجستان پشت اینها را خالی کردند ، اتفاقات اوکراین، همگی از دیدگاه صاحب نظران مسائل استراتژیک نوعی بدو بستان را نشان می دهد . ترکیه تا قبل از دولت اردوغان حر حرکتی که در این منطقه انجامک داده است ، نیابتی از سوی غرب بوده است . لذا از دیدگاه بعضی از صاحب نظران حرکت اخیر ترکیه برای بازگشایی مرزها با ارمنستان به نیابت از غرب بوده است . این در حالی است که از دیدگاه ترکیه موضوع استراتژیک است . وزیر خارجه ترکیه آقای داوود اوغلی کتاب مهمی دارد به نام "عمق استراتژیک" و در آنجا همین نظریه را در سال 2001 میلادی ارائه داده است. وی در این نظریه عمق استراتژیک مطرح می کند که ترکیه دو سرمایه تاریخی و سرمایه جغرافیایی دارد. سرمایه تاریخی شامل نفوذ سنتی ترکیه در کشورهای خاورمیانه ، بالکان و کشورهای همجوار و سرمایه جغرافیایی همسایگی با همین کشورهاست . آقای داوود اوغلی مطرح می کند که ما باید این ظرفیت بالقوه را بالفعل تبدیل کنیم و برای اینکار باید به صفر کردن مسائل با همسایگان بپردازیم . از دیدگاه ترکیه اقداماتی که انجام می دهد نیابتی نیست .کمااینکه اقداماتی را ترکیه با عراق و سوریه انجام داده است . در واقع نیاز ترکیه به بازگشایی مرز با ارمنستان تفاوت دارد با مسائل ترکیه در قبال عراق و سوریه . مساله ارمنستان مهم تر است بطور مثال ترکیه بطور سنتی ادعای روابط نزدیک با آذربایجان دارد .

طی سالیان گذشته این دو کشور در قالب یک متحد تمام عیار بودند . اساسا یکی از دلایل استمرار روابط سرد ارمنستان و ترکیه مساله قرع باغ بوده است . بنابراین حرکت ارمنستان و ترکیه ، یک تفسیر دارد و آن کمک ترکیه به حل مسائله قره باغ است . البته روسیه و ارمنستان این موضوع را قبول ندارند و در داخل ارمنستان به این موضوع حساس هستند و نمی خواهند موضوع قره باغ به بازگشایی مرزها مرتبط شود . شما نگاه کنید همین اواخر آمریکائیها در کنگره موضوع کشتار ارامنه در دوره عثمانی را به عنوان نسل کشی رای دادند . ترکها به این موضوع هم حساسیت دارند به همین دلیل هم اعتراض کردند اما ارامنه استقبال کردند . در مجموع فشاری که آمریکائی ها می آورند در راستای حل مناقشه قره باغ است و حل این مساله تلاشی برای جلوگیری از احیای نفوذ سنتی روسها است . از طرف دیگر روسها مساله قره باغ را همچنان بحرانی نگه خواهند داشت من در افق امنیتی قفقاز در سال 2010 اگر چه بازگشایی مرز ارمنستان و ترکیه را روزنه ای برای بهبود وضعیت منطقه می بینم ولی در مجموع بدلیل حضور بازیگران منطقه ای و خارجی و همچنین موضوعات استراتژیک و حساس قفقاز ، افق روشنی اساسا برای حل بحران ها نمی بینم .مگر اینکه موضوعات اساسی حل شود.

منبع: خبرآنلاین