امید سلیمی بنی: دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه به روزنامه خبر می گوید بهترین شکل انتخاب همسر در جامعه فعلی، آموزش دادن به جوانان از سنین سالهای پایانی دبیرستان و ابتدای دانشگاه است و پس از آن، باید در چارچوب عرف و شرع، خانواده ها اجازه دهند طرفین، مدتی با همدیگر مراوده داشته باشند و پس از آن نیز مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج صورت گیرد. به گفته دکتر ناصر قاسم زاد، آشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد.
آیا نحوه آشناییهای جدید برای ازدواج، مثلا ارتباط زوجین در فضای مجازی را تایید می کنید؟
به نظر می رسد ورود فضای مجازی به ماجرای ازدواج، بحث آسیب زایی است، در فضای سایبر، در جامعه، افراد با هدف لذت جویی وارد می شوند و اهداف عالیه خیلی کم است. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج، پشیمان می شوند. تجربه های کلینیکی هم نشان می دهد بالای 90 درصد این ازواجها با مشکلات زیادی مواجه می شوند واصولا اینها ازدواجهای طولانی مدت نخواهد بود.
پس باید به الگوی سنتی ازدواج از طریق خانواده برگشت؟
بحث فضای سنتی ازدواج، فرصت تعامل و شناخت کافی از طرفین به وجود نمی آید. یک شناخت کلی از خانواده ها به وجود می آید و در یک فضای از پیش آماده شده برای ازدواج، طرفین قرار می گیرند. یعنی معمولا در این نوع ازدواج، حق انتخاب را از جوانان سلب می کنیم. وقتی موارد جدی است، خانواده ها به صورت جبری می گویند ما با همدیگر هماهنگ هستیم و طبعا دو نفر دم بخت نیز باید این هماهنگی داشته باشد. می گوییم افراد در یک فضای "بله بگو" قرار می گیرند. یعنی چون خانواده ها همدیگر را می شناسند، شما نیز باید بله را بگویی. یکسان بودن چارچوبهای دو خانواده مانند سنن یا مذهبی بودن، باعث می شود طرفین در بحث روانشناسی و عاطفی در یک زندگی طولانی مدت، شناخت چندانی پیدا نکنند. همه ازدواج که چارچوبهای خانوادگی نیست. بخش مهمی از آن، مسایل روانشناسی و شناختی افراد است. ممکن است در دو سه جلسه آشنایی محدود، جوانان، ایده آلهای خود را برای همسر آینده شان بیان کنند ولی معمولا این حرفها در حد گفتن باقی می ماند.
در الگوی آشنایی در محیطهای آموزشی چه مشکلی سراغ طرفین می آید؟
در فضای آموزشی، مقوله شناخت افراد از همدیگر از بابت ویژگیهای شخصیتی، عاطفی، هویتی و سایر بحثها بهتر است، منتهی در محیطهای آموزشی این مشکل وجود دارد که خیلی باز عمل می کنیم. طرفین ممکن است وارد روابط بدون چارچوب شوند. بعد خانواده ها وارد می شوند و می گویند باید چارچوبها را باید رعایت کنید.
پس الگوی درست آشنایی برای ازدواج چیست؟
برای اینکه دختر و پسر همدیگر را به عنوان همسر انتخاب کنند، باید انتخابشان درست باشد. ما باید اطلاعات زیادی به بچه ها بدهیم و خانمها و آقایان همدیگر را بشناسند، بعد هم فضایی را ایجاد کنیم که حق انتخاب به جوانان به همراه مشورت گرفتن از والدین در جایگاه نظارتی بدهیم. والدین بتوانند راهنما و الگوی خوبی باشند. بعد از این مرحله، در چارچوب خانواده ها بر اساس باورهای شرعی، عرفی، اخلاقی و خانوادگی، طرفین صیغه محرمیتی را جاری کنند و ماجرا در حد این دو خانواده باشد و نزد عمو و خاله و عمه باز نشود تا فشار اطرافیان، تاثیر بر تصمیم گیری خانواده ها نگذارد. بعد که شناخت انجام شد، پای مسئله ای به نام مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج باز می شود. یعنی طرفین می آیند پیش مشاور ازدواج و برداشت خود را از یکدیگر بیان می کنند تا اگر مشاور نیز به این تصمیم رسید که این دو به نفع همدیگر می خورند، ازدواج انجام گیرد. این الگویی است که ما نداریم، در ازدواج سنتی، خانواده ها زورگویی می کنند، در ازدواج جدید، جوانها نظر دیگران را قبول ندارند. این الگویی که عنوان شد، همه این مشکلات را می پوشاند.
47/231