«در این سه کتاب تلاش کردم هیچ مطلب تکراری ارایه ندهم جز دو گفتار؛ یکی بحثی که سال 86 درباره امام خمینی(ره) درباره حق و مصلحت داشتم و یکی هم گفت‌وگویم در پارک ملت که البته به آتش‌زدن منزلم از سوی برخی منجر شد.»

مراسم رونمایی از کتاب سه جلدی «من قال و ما قال» با حضور عماد افروغ نویسنده کتاب، حسن سبحانی، حجج اسلام رسول جعفریان، حمید پارسانیا، محمدرضا زائری و محمد صفرپور و جمعی از چهره‌های سیاسی و فرهنگی کشور نظیر احمد توکلی، مسعود ده‌نمکی، الیاس نادران، علی مطهری، سعید ابوطالب، محمد سعیدی‌کیا، محسن رفیق‌دوست، سردار صفایی، محسن اسماعیلی، امیررضا خادم و ... عصر روز گذشته در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. در ادامه گزیده‌ای از اظهارات عنوان شده در این مراسم را به نقل از فارس می‌خوانید:

 

عماد افروغ: «ما قال» شاخص رشد عقلانیت است

- احساس کردم که چند دلیل می تواند به انتشار این اثر کمک کند نخست تحریف تاریخی و انتساب برخی مسایل به افراد، موج بی‌اخلاقی‌ها و افتراها و سوءاستفاده از فقدان حافظه تاریخی مردم است که متاسفانه نخبگان ما نیز آن را یادآوری نمی‌کنند.

- تلاش کردم حافظه تاریخی مردم را یادآوری کنم به اینکه چه اتفاقی در کشور افتاده، برخی افراد چه مواضعی در گذشته داشته اند و اکنون چه صورتی هستند و بنابراین این اتفاقات در دوره کنونی توهین به شعور مردم است که باید خود را نسبت به آن ملامت کنیم.

- در مقدمه کتاب دسته‌بندی از موافقان و مخالفان صحبت شده است و عده ای که تغییر موضع داده اند و عده ای که طرفداران قدرت مستقر هستند و ... . دسته دیگری از افراد نیز ساده لوحان زودباور هستند و نگرش سطحی دارند، گروه دیگر متحجران و سلفی‌ها هستند که به رعب و اغوا مشغول می شوند اینها به خلاقیت انسان بی‌توجه هستند و دسته پنجم طرفداران اندیشه سیاسی امام خمینی به ویژه مفهوم کلیدی «مردم ‌سالاری دینی» هستند؛ اینها قایل به نقش ابزاری حکومتند حکومت برای آنها هدف نیست بلکه هدف اخلاق و معرفت و معنویت خداست، کسانی مخالف تفکر اشعریت و سلفی‌گری هستند ناقدان تفکر هم زمان و هم مکان سلفی‌گری و ایرانی‌گری هستند.

- معتقدم اهمیت شناسایی «ما قال» از «من قال»شناسی بیشتر است و ما نباید گرفتار من قال شویم! ما قال ابزار فهم است، شاخص رشد عقلانیت است و اگر کسی شیعه باشد باید به اینها توجه کند و نکته سوم ابزار گفت وگو است و نهایتا هدف نگاه نقد است متاسفانه ما نفهمیدیم وقتی می خواهیم کسی را نقد کنیم باید فکر او را نقد کنیم نه شخصیتش را!

- این مجموعه کتاب به نظر من نبض زمان در موقعیت تاریخی است و تلاش کردم نشان دهم که زمان در این موقعیت چه نقشی دارد و درنهایت پرده برداری از مواضع انتقادی است. توجهی به این مواضع و تغییرات 180 درجه ای و پرده برداری از یک تاریخ و فلسفه تاریخ از ویژگی‌های این اثر است.

- برای یک بحث فلسفه تاریخی حتما نباید هزاره‌ها یا میلیون‌ها سال بگذرد بلکه در همین مقاطع کوچک هم می توان فلسفه تاریخ را دنبال کرد، من در این 14 سالی که کنج عزلت بودم، مؤمن به خدا شدم و دیدم خدایی شد. در نهایت در این سه کتاب تلاش کردم که هیچ مطلب تکراری ارایه ندهم اما دو گفتار را مجبور شدم که تکرار کنم؛ یکی بحثی که سال 86 درباره امام خمینی درباره حق و مصلحت داشتم و یکی هم گفت‌وگویم در پارک ملت که البته به آتش‌زدن منزلم از سوی برخی منجر شد البته خوشبختانه به نتیجه نرسید.

رسول جعفریان:دغدغه او پیوند دوباره اخلاق و سیاست است

- از سال‌های گذشته تاکنون در حوزه تفکر و عمل سرگردان بوده‌ایم حتی اگر نبوغ و استعدادی نیز داشته‌ایم به جای اینکه در دانشگاه آن را پرورش دهیم یک راست به صحنه عمل وارد شده‌ایم.

- اندیشه های «عماد افروغ» نمونه‌ای از اندیشه‌های نوظهور پس از انقلاب اسلامی تحت تأثیر آرمان‌ها و ارزش‌های ما در این سی تا چهل سال اخیر است.

- افروغ در این مصاحبه طبق روال مرسوم خود تلاش کرده سیاست و اخلاق را به هم نزدیک کند، او از اینکه نظام حکومت و دولت و مجموعه عوامل دست‌اندرکار به رفتارهای ضداخلاقی آلوده بشوند و به قدرت طلبی و ذبح اخلاق و آرمان‌ها روی بیاورند، ابراز نگرانی می‌کند و تلاش تا سیاست را ازاین ورطه نجات دهد.

- بحث سیاست و اخلاق و ارتباطشان با یکدیگر امروزه بسیار با اهمیت است. ایده‌های که در نظر داشتیم این بود که ما می‌توانیم یک سیاست پاک داشته باشیم اگر قدرت را به شکل درست اداره کنیم اما متاسفانه امروزه بسیاری از آرمان‌هایی که برای عدالت و اخلاق داشته‌ایم از بین رفته است.

- ما یک ابن خلدون داشتیم و پس از او دیگر متخصص تربیت نشده است، چندی پس از او نیز «ماکیاولی» بر صحنه آمد و دل همه را پرخون کرد. (ماکیاولی معتقد است زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت و اعمال خشونت آمیز بترسد. زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست.)

این استاد تاریخ با اشاره به اندیشه‌های مردود ماکیاولیسم افزود: بنابراین هر زمان که می‌خواهیم مثالی از بیراهه رفتن و آلوده شدن سیاست بزنیم از ماکیاولی نقل می‌کنیم، اما کاش به جای این مجادله‌های بی‌اساس تلاش کنیم تا ابن خلدون را خوب بشناسیم. او به خوبی در مباحثش به مسایل سیاسی و اجتماعی پرداخته ما نیز باید بررسی کنیم که اصول اساسی و علمی در سیاست و اجتماع تا چه اندازه معرف اندیشه‌های اوست.

- در این سال‌ها بین تفکر و عمل سرگردان بودیم، حتی اگر نبوغ و استعدادی هم داشتیم به جای اینکه در دانشگاه‌ها آن را پرورش دهیم وارد صحنه عمل شدیم و مثل یک سیستمی که انسان پاک را وارد عرصه سیاست می‌کند و آلوده بیرون می‌آورد، انقلابیون ما نیز اینگونه عمل کردند. در نهایت به جای اینکه فرهنگ علوم اجتماعی را بر اساس تجربه‌های هزار ساله متون خود بخوانیم و به آن عمل کنیم، خود را درگیر مسایل ناچیز کردیم. باید از هم‌اکنون به ترویج آدم‌های ابن خلدونی همت کنیم متاسفانه سیاست تبدیل شده به اظهارنظرهای سطحی روزانه بدون پشتوانه نظری.

- متاسفانه ما ابزارهای درستی برای فهم متون خود نداریم دانشگاه‌های ما مخصوصا در حوزه علوم انسانی به معنای واقعی کلمه مرده است و تنها به تکرار یک سری مباحث فرهنگی و متن‌ها می‌پردازند و در حوزه نظریه‌پردازی سردرگمی و آشفتگی فکری بسیار است.

- پیش خود می‌گویم کاش به جای این همه تلاش با چند نفر آدم دیگر یک دایرة‌المعارفی مثل دهخدا تهیه می‌کردیم یا مثلا «چرند و پرند»ی می‌نوشتیم و کنج عزلت، بساطی پهن می‌کردیم!

 

6060