زهرا خدایی
بحرین را انقلاب فراموش شدۀ بهار عربی میخوانند. 14 فوریه دومین سالگرد انقلاب بحرین بود که طبق اعلام سازمانهای مدافع حقوق بشر از آغاز آن تاکنون منجر به کشته شدن 80 نفر و زندانی شدن شمار زیادی از فعالان سیاسی و مدنی شده است. انقلابی که جرقههای آن یک ماه پیش از جرقههای جنگ در سوریه و حتی لیبی زده شده بود، به رغم همۀ بیانیهها، گزارشات و هشدار سازمانهای مدافع حقوق بشر اندک سطحی از مطالبات مردمی را پاسخ نگفته و به ظاهر قراری بر تغییر نیست. بحرین پس از 2 سال هنوز صحنۀ درگیری میان معترضان و نیروهای امنیتی آل خلیفه و آل سعود است و هیچ روزنۀ امیدی از لابلای مذاکرات دیده نمیشود. خبرآنلاین در گفتگویی با محمد علیبک، کارشناس خلیج فارس وضعیت بحرین و آینده مذاکرات میان مخالفان و دولت را مورد بررسی قرار داده است.
دور تازهای از مذاکرات میان مخالفان و آل خلیفه آغاز شده است، آیا باید منتظر تغییر بود؟
برای دومین بار است که بعد از شروع انقلاب مردم در 14 فوریه مذاکرات میان طرفین صورت میگیرد. اما لازم است دربارۀ اینکه چرا دولت دست به گفتگو با مخالفان زده است، به نکاتی اشاره کنم؛ مذاکره در فضایی صورت گرفته است که دولت تحت فشارها و تظاهرات مردمی دست به این اقدام میزند و در سطح بینالمللی نیز استقبال زیادی از سوی دولتهای اروپایی و منطقهای و به ویژه عربستان سعودی از مذاکرات جاری صورت گرفته است. به نظر میرسد 2 عامل داخلی و خارجی دولت را تحت فشار قرار داده تا این گفتگو را به نحوی برگزار کنند.
در بُعد داخلی در طول 2 سال گذشته مردم به هیچ وجه نسبت به مطالبات خود عقب نشینی نکردهاند و تظاهرات به صورت مسالمت همچنان ادامه داشته و همین امر دولت را تحت فشار قرار داده است. مقاومت مردم دستاوردهای مهمی داشته و مردم با مشاهدۀ این واقعیت به هیچوجه دلسرد نشدهاند.
اما در مورد عامل خارجی میتوان به چند مسئله اشاره کرد:
با اینکه بسیاری از دولتها تلاش داشتند استمرار وضعیت داخلی را با سکوت برگزار دنبال کنند و تمایل چندانی به مطرح شدن موضوع بحرین در مجامع بینالمللی و حقوق بشری نداشتند، اما به هر جهت فشار مردم باعث شد بسیاری از دولتها به ویژه اروپایی احساس کنند در صورت تداوم سکوت، کارکرد خود آنها نیز زیر سوال میرود، لذا این مسئله سبب شد فشارهایی را به دولت بحرین برای جمع کردن بحران وارد کنند.
واکنش این مجامع در برابر وضعیت بحرین چه بوده است؟
اخیراً تازهترین واکنش، قطعنامۀ پارلمان اروپا بود که در 30 بند به دولت بحرین فشارهایی را وارد آورد که باید به مطالبات مدنی مردم پاسخ دهند. از جمله مسائل مطرح شده مباحث حقوق بشری، درخواست شهروندی و برخوردهای خشونت آمیزی بود که از سوی دولت در مقابله با مردم صورت میگرفت. علاوه بر آن گزارشی تحت عنوان بسیونی در سال گذشته تهیه شد و متأسفانه با اینکه کمیتۀ بسیونی منتخب پادشاه بحرین بود ولی گزارشی که تهیه شد بایگانی شد و هیچیک از مفاد تهیه شده گزارش اجرایی نشد.
مسائل حقوق بشری از مهمترین عوامل تأثیرگذار است. دولت تاکنون برای مقابله و مهار تظاهراتکنندگان دست به اقدامات ضد حقوق بشری زده است که از جمله میتوان به بیکار کردن کارگران اشاره کرد. کارگرانی که در نهایت چارهای جز شکایت به سازمان جهانی کار پیش روی خود ندیدند که متعاقباً دولت بحرین زیر سوال رفت. بیکار کردن پرستاران و پزشکانی که به واسطۀ انجام وظایف شغلی خدمت میکردند نیز از دیگر اقدامات دولت برای مهار معترضین بوده است. سلب تابعیت 31 نفر از اتباع بحرینی از دیگر اقدامات دولت بود. در واقع مجازات قرون وسطایی دولت مورد پذیرش هیچیک از دولتهای پیشرفته و متمدن نیست. اینها از جمله عواملی است که دولت را تحت فشار قرار داده است که به گفتگو تن بدهند.
چرا تاکنون مطالبات به نتیجهای نرسیده است؟ مگر سقف مطالبات طرفین چیست؟
علت کاملاً روشن است. نخست اینکه دولت در گفتگوها خیلی جدی نیست و تنها گفتگوها را مفری برای فرار از فشارهای داخلی و خارجی میداند. معارضین بر این باورند که اگر دولت جدی است باید خیلی صریح و شفاف وارد مذاکره شود و نهایتاً به واسطه همین امر دولت مجبور شد 3 نفر از وزرای خود را در دورۀ جدید گفتگوها معرفی کند.
نکتۀ قابل توجه اینجاست که در دورۀ اول گفتگوها هیچ طرف دولتی در گفتگوها وجود نداشت که این امر با اعتراض معارضین روبرو شد و موجب شد در همان چند روز اول گفتگوها به شکست بینجامد. از سوی دیگر باید به این مسئله توجه داشت که همۀ گروههای معارض اعتقادی به گفتگو ندارند. هم اکنون بسیاری از افرادی که تحت عنوان ائتلاف 14فوریه و یا جوانان میدان حضور دارند به هیچوجه اعتقادی به انجام گفتگوها با دولت ندارند و معتقدند که با دولت فعلی هیچ گفتگویی به نتیجه نخواهد رسید. در این میان ائتلاف 5 گانه معارضین که شامل الوفاق، وعد، المنبر المتقدمین و .. میشوند وارد گفتگو شدهاند البته آنهم در سطوح پائین. علی ایحال بسیاری از گروههای مختلف خوش بینی زیادی نسبت به مذاکرات ندارند. لذا مشاهده میکنید تاکنون گفتگوها پیشرفت چندانی نداشته است و هم اکنون نیز گفتگوها تحت تأثیر تظاهرات اخیر در بحرین قرار گرفته است.
با توجه به تغییراتی که در سطح منطقه شاهد آنیم(از جمله تغییرات و اصلاحاتی که در سطوح سیاسی عربستان در جریان است) و همچنین روی کارآمدن تیم جدید اوباما، سیاست قدرتهای منطقهای و بینالمللی در قبال بحران بحرین چیست؟ آیا باید منتظر تغییرات مهمی در این کشور باشیم؟
در مقابل موج تغییرات منطقهای، موج مقاومتها نیز افزایش پیدا کرده است. تغییراتی که از تونس، مصر و .. شروع شد و به بحرین نیز سرایت کرد، در سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز نشانههایی از آن دیده خواهد شد. عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی دست به گریبان همین مطالبات هستند. امارات متحدۀ عربی در مقابله با معضل گرایش گروهها به اخوان المسلمین دست به دستگیری آنها زده است. این تحولات حاکی از آنست که این موج حرکت خود را آغاز کرده است. اینکه دولتها تا چه میزان بتوانند در مقابل این موج مقاومت کنند بستگی به راهبردها، تاکتیکهایی که اتخاذ میکنند.
مثلاً دولت عربستان سعودی این موج را احساس کرده است و دست به یکسری از سیاستهای جوانگرایانه زده است تا کادر قدیمی و سنتی خود را کنار میزند تا بتواند از نیروها و دیدگاههای جدید و پیشرفتهتر بر سر کار آورد.
دولت بحرین نیز چارهای جز تن دادن به تغییرات ندارد. ولی در حال مقاومت است تا بتواند این تغییرات را با حداقل هزینهها انجام دهد. در عین حال نباید به وضعیت موجود بسیار ایدئالی و ذهنی نگریست. در عالم واقعیات سیاسی مجموعهای از عوامل هستند که باید دیده شود. نباید انتظار داشت که برخی از حکومتها که ریشههای چندین ساله(در منطقۀ خلیج فارس) دارند بتوانند با حرکتهایی تغییر کنند.
پیش بینی میشود تغییرات به صورت تدریجی باشد و آنچه که مشاهده خواهد شد این تغییرات به نفع مردم و اکثریت جامعه رقم خواهد خورد و مردم نیز بر این مسئله اتفاق نظر دارند. مردم به خوبی میدانند که عوامل داخلی و خارجی تا چه اندازه بر حرکت آنها تأثیر میگذارد، اما با این حال این روند همچنان ادامه دارد. نباید فراموش کرد که آمریکا، اروپا، کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی در بحرین دارای منافع اساسی هستند و از این رو در برابر مردم مقاومت میکنند. اما پرواضح است که حرکت مردم در بحرین مدنی است و آنها نمیتواند همچنان در برابر آن مقاومت کنند. کما اینکه فشارهایی از سوی آمریکا و اروپا به آل خلیفه وارد شده و به هر نحوی که شده باید سطحی از مطالبات مردم را پاسخ دهند.
4952
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۳۰
یک کارشناس خلیج فارس میگوید: مجازاتهای قرون وسطایی آل خلیفه راه به جایی نمیبرد و روند تحولات در خلیج فارس، حکایت از تغییرات مهم در ساختار این کشورها دارد.
منبع: خبرآنلاین