زهرا خدایی
به رغم آنکه مسئول حمله انفجاری به سفارت آمریکا در آنکارا در روز جمعه که منجر به کشته شدن فرد مهاجم و یکی از نیروهای گارد سفارت شد،یک گروه مارکسیستی معرفی شد اما همچنان زوایای زیادی از این اقدام در هالهای از ابهام قرار دارد. برخی ناظران با فرض صحت این خبر، استقرار موشکهای پاتریوت و ورود نظامیان آمریکایی به خاک ترکیه برای استقرار سپر دفاع موشکی و بروز و ظهور گرایشات نهفتۀ ضدآمریکایی در ترکیه را دلیل این حملۀ تروریستی میدانند و برخی دیگر نیز سر ریز شدن بحران سوریه به خاک ترکیه را برای تحلیل واقعیات موجود مد نظر قرار میدهند. جدای از همۀ فرضیات موجود، واقعیت اینست ترکیه از آغاز بحران سوریه و تغییر در سیاست خارجیِ"تنش صفر با همسایگان" شاهد تحولات مهمی در حوزۀ داخلی و خارجی بوده و بازی متفاوتی را در خاورمیانه و تعامل با همسایگان در پیش گرفته است. بازیای که با توجه به روند تحولات منطقه، نمیتوان با قاطعیت گفت که این رویکرد ضامن تأمین امنیت و منافع ترکیه خواهد بود. آنکارا تلاش میکند در عین حمایت از مخالفان مسلح سوریه، راهکاری برای پایان دادن به بحران کردهای پ.ک.ک بیابد تا اندکی از تبعات بحران در بُعد داخلی و منطقهای بکاهد. اینکه تغییر رویکرد آنکارا چه تأثیری بر جایگاه منطقهای و سیاست خارجی این کشور دارد، سوالی است که با فیروز دولتآبادی، سفیر سابق کشورمان در ترکیه مورد بررسی قرار دادیم.
گفته میشود یک گروه چپگرا با گرایشات مارکسیستی-لنینیستی عامل حمله به سفارت آمریکا در آنکارا بوده است. ارزیابی شما چیست؟
هنوز به طور واضح مشخص نیست که چه گروههایی در پشت پرده قرار دارند، اما باید گفت که هر کشوری که خود را درگیر بحران تروریسم کند و از دلِ این بحرانها بخواهد به توسعۀ ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی خود بپردازد، خواسته یا ناخواسته خود درگیر این بحران در داخل خواهد شد. برای اینکه افراط گرایی به خصوص در منطقۀ خاورمیانه به صورت ذاتی با مخالفت با آمریکا پیوند دارد و حتی اگر کشوری خودش را در قالب اهداف دیگری دراختیار این کشور قرار دهد باز هم با اهداف آمریکا در داخل کشورش درگیر خواهند شد. لذا ترکیه که خود را درگیر بحران سوریه کرده و به صورت آشکار و گسترده گروههای تروریستی را در خاک خود آموزش میدهد و نیروهای تروریستی را به سوریه ارسال میکند و حمایتهای تسلیحاتی از آنها میکند خواه ناخواه فضای داخلی خود را برای این نیروها باز کرده تا شروع به حرکت کنند. قطعاً این گروهها هرجا آزادی عمل بیابند، اولین اهدافشان حمله به آمریکاییها و منافع آنهاست.
به نظر من بعید است که این اقدام، کار مارکسیستها باشد، به این دلیل که جریانات مارکسیستی30 سال است که از میان رفته و کسی انگیزهای ندارد که مارکسیست بشود و با آمریکا بجنگد. در واقع پتانسیل جهانی برای این کار وجود ندارد. مارکسیسم امروزه یک بحث جامعهشناسی است تا یک ایدئولوژی مبارز برای چنین اقداماتی. در واقع از خودگذشتگی فوق تصوری لازم است که فردی اینگونه به خود بمب وصل کند و خود را منفجر کند. از نظر من بعید است که این اقدام کار یک مارکسیست باشد.
گفتید که باید این اقدام را در چهارچوب حمایت ترکیه از مخالفان مسلح و به اصطلاح سر ریز شدن بحران سوریه به ترکیه مورد بررسی قرار داد. بر کسی پوشیده نیست که در بحران سوریه هر کشوری سعی میکند بازی خود را در پیش بگیرد. ترکیه نیز با توجه به مجموعهای از مولفههای سیاسی، جمعیتی و .. سیاست خاص خود را در مقابل بحران سوریه دارد؛ همانطور که این مسئله در مورد ایران و حمایت از سوریه شکل دیگری دارد. با این اوصاف میتوان این اتفاق را تنها در چهارچوب بحران سوریه مورد بررسی قرار داد؟ کمااینکه ترکیه پیشتر نیز شاهد برخی بمبگذاریها بوده است.
سوریه مجموعهای از همسایگان را در حوزۀ جغرافیایی خود دارد(اعم از عراق، اردن، لبنان و اسراییل) این پرسش وجود دارد که چرا ترکیه باید خود را درگیر چنین بحرانی کند؟ بنابراین اهدافی ورای همسایگی وجود دارد به خصوص اینکه اقدامات ترکیه خلاف مشی سیاست خارجی دولت اردوغان بوده است. مثلاً سیاست "تنش صفر با همسایگان" که اساس سیاست خارجی اردوغان در دور اول نخست وزیر وی بود و همین مسئله سبب توسعۀ بسیار خوب ترکیه از لحاظ سیاسی و اقتصادی در منطقه شد، کاملاٌ نقض شده و درست برعکس مشی گذشته ترکیه در حال بازیگری است. قصد ندارم بگویم که باید اتفاق مذکور را تنها در این چهارچوب مورد بررسی قرار داد، اما از آنجایی که این چهارچوب دقیقاً عکس سیاست خارجی ترکیه و اساساً بنیان تشکیل دولت آقای اردوغان بوده، باید پیامدهایی داشته باشد که یکی از آنها همین اتفاق است.
دست زدن و همراهی کردن با افراط گرایی چنین نتیجههایی نیز به همراه دارد. البته باید این مسئله را در نظر گرفت که حادثه از ابعاد چندانی برخوردار نبوده و همچنین باید به این مسئله توجه داشت که پتانسیلی برای انجام این کارها به وجود آمده است.
اخبار حکایت از آن دارد که ترکیه در چهارچوب مذاکرات صلح با کردهای پ.ک.ک به نتایج مثبتی رسیده و در اوایل ماه مارس این گروه به شمال عراق عقب نشینی خواهد کرد. این مسئله چقدر احتمال اجرایی شدن دارد؟
نمیتوان این خبر را سند قرار داد چون هنوز منبع درستی ندارد و آثاری از آن مشاهده نمیشود. باید دید مذاکرات صورت گرفته با اوجالان به کجا میرسد و چه دستاوردی برای جریان کردی ایجاد کرده است تا بتوان صحت و سقم این خبر را پذیرفت. اگر چیزی کمتر از خودمختاری کردها باشد، فکر نمی کنم اوجالان چنین کاری بکند. حتی اگر وی چنین درخواستی داشته باشد، به نتیجهای نخواهد رسید؛ 30 سال مبارزه آشکار و یک قرن مبارزه پنهان با اظهارات فردی به نام اوجالان پایان بگیرد، از نظر من بعید است. نمیتوانیم به صحت و سقم این خبر اطمینان داشته باشیم.
به ظاهر توافقات صورت گرفته با میانجیگری اقلیم کردستان عراق و رایزنیهای آنکارا با بارزانیها برای مهار کردها صورت گرفته است. در واقع گفته میشود که آنکارا با استفاده از نفوذ سیاسی کردهای این منطقه قصد حل بحران کردی ترکیه و حتی سوریه را دارند. تحلیل شما چیست؟
تلاش و رایزنی ترکیه با کردهای اقلیم کردستان از قدیم در جریان بوده است و متعلق به زمان حال نیست. بعد از حملۀ آمریکا به عراق، ترکها تلاش کردند ابتدا در بازسازی اقلیم کردستان مشارکت کنند و اتفاقا مشارکت آنها بسیار گسترده بود اما به نتیجۀ روشنی نرسید. هم اکنون نیز که اختلافات اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق افزایش یافته، آنها در کنار همکاری با عربستان و قطر تلاش میکنند که داخل عراق را به هم ریزند و دوباره درگیری شیعه و سنی در این کشور ایجاد کنند. این کوششها در جریان است. تصور من بر اینست که در پشت هر نوع توافق ظاهری، یک واقعیت تغییرناپذیر نهفته است. کردهای اقلیم کردستان هر نوع توافق ظاهری که صورت دهند، در باطن از فرایند استقلال کردها در ترکیه خوشحال میشوند و به آن فرایند کمک خواهند کرد. اگر هم تغییراتی در رفتار کردها مشاهده شود، تاکتیکی است و نه استراتژیک و دوباره به اهداف و شرایط سابق باز میگردند. لذا این نوع مذاکرات و گفتگوها که نزدیک به یک دهه است که ادامه دارد، به دلیل عدم رعایت اساس و بنیان نیروها منتج به نتیجۀ واقعی نمیدانم.
با توجه به سیاست متفاوتی که ترکیه طی دو سال اخیر در پیش گرفته، آیندۀ سیاست خارجی این کشور را چگونه پیش بینی میکنید؟ ترکیه تلاش میکند تا از سرایت تبعات بحران سوریه به خاک خود بکاهد. جایگاه منطقهای ترکیه در کوتاه مدت را با وضعیت فعلی چگونه پیش بینی میکنید؟
ترکیه از غالب یک کشور همکار به یک کشور معارض تبدیل شده است. این معارضه را با لبنان، سوریه، عراق و تا حدودی ایران دنبال میکند. این یک طرف ماجراست.
طرف دوم ماجرا اینست که بحران در شمال آفریقا هنوز خاتمه نیافته است. لیبی، مصر و تا اندازهای تونس هنوز درگیر بحران هستند لذا فرایند به گونهای در حال حرکت است که ترکیه نسبت به یک سال گذشته موقعیت خود را شدیداً از دست داده است. من فکر نمیکنم تلاشهایی که از آن صحبت میکنید با توجه به سیاست فعلی ترکیه منجر به بهبود سیاست خارجی ترکیه شود. ترکیه اگر بخواهد شرایط خود را مستحکم کند باید به سیاست گذشته بازگردد؛ کشوری که در مدار توسعه گرفته است، وارد شدنش به بحرانهای سیاسی و نظامی در واقع به معنای خاتمه توسعه و ایجاد بحرانهای اقتصادی در کشور است.
4952
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۳۰
سفیر سابق کشورمان در ترکیه میگوید: انفجار در سفارت آمریکا در ترکیه بیانگر سر ریز شدن بحران سوریه در ترکیه و پیدایش زمینههای افراط در این کشور است.
منبع: خبرآنلاین