به گزارش خبرآنلاین، این شاعر خیلی کم مصاحبه شفاهی میکند؛ ترجیحاش این است که سئوالات را برایش ایمیل یا فکس کنید بعد او سر دل نشسته و جواب سئوالات را بدهد.
البته او این موضوع را دلیل بیاعتمادی به روزنامهنگاران نمیداند و در غرفه گروه رسانهای خبر، گفت: «دلیل اصلی اینکه مصاحبه تلفنی نمیکنم این است که ذهنم به دستم نزدیک است نه به زبانم، دلیل این که فاصلهای بین ذهنم و دستم بسیار کوتاه است و به راحتی میتوانم پاسخگو باشم و درجه استدلالم هم بالا میرود. به همین دلیل ترجیح میدهم مصاحبهام کتبی باشد تا شفاهی.»
البته او این موضوع را دلیل بیاعتمادی به روزنامهنگاران نمیداند و در غرفه گروه رسانهای خبر، گفت: «دلیل اصلی اینکه مصاحبه تلفنی نمیکنم این است که ذهنم به دستم نزدیک است نه به زبانم، دلیل این که فاصلهای بین ذهنم و دستم بسیار کوتاه است و به راحتی میتوانم پاسخگو باشم و درجه استدلالم هم بالا میرود. به همین دلیل ترجیح میدهم مصاحبهام کتبی باشد تا شفاهی.»
او به یاد دارد که تا پنج یا شش سالگی شاید بیش از صد کلمه حرف نزده بود، دلیلاش هم این بود که از کودکی به تعبیر خودش گوشهای بزرگ برای شنیدن و دهانی کوچک برای نگفتن داشت.
این شاعر متذکر میشود: «به همین خاطر فاصله ذهن و زبانم بسیار زیاد است و یک کلمه یادم نمیآید و الان که شفاهی صحبت میکنم نمیدانم که این کلمات چطور میآیند.»
سیدعلی صالحی سه سال بود به نمایشگاه مطبوعات نیامده بود، اما جمعه در یک عصر پاییزی دلاش را به دریا زد و به نمایشگاه آمد.
او درباره اینکه آیا مطبوعات در باز شدن فضا میتوانند تاثیر داشته باشند بر این باور است: «یقینا اگر تاثیر نداشت به خودم اجازه نمیدادم بیایم و در این گلستان پژمرده رسانههایی که الان وجود دارد قدم بزنم. در سه سال گذشته به نمایشگاه نیامده بودم، دو دلیل عمده داشت یکی به دلیل بیماریهای پیاپی و دیگری به دلیل این که از فشاری که بر رسانهها میآمد دلسرد بودم؛ نه این که مایوس شوم و این نومیدی مرا خانهنشین کند نه این طور نبود، فکر میکردم جایی که به اهالی رسانهها جای سخن داده نمیشود به من معترض چطور اجازه حرف زدن میدهند.»
او درباره اینکه آیا مطبوعات در باز شدن فضا میتوانند تاثیر داشته باشند بر این باور است: «یقینا اگر تاثیر نداشت به خودم اجازه نمیدادم بیایم و در این گلستان پژمرده رسانههایی که الان وجود دارد قدم بزنم. در سه سال گذشته به نمایشگاه نیامده بودم، دو دلیل عمده داشت یکی به دلیل بیماریهای پیاپی و دیگری به دلیل این که از فشاری که بر رسانهها میآمد دلسرد بودم؛ نه این که مایوس شوم و این نومیدی مرا خانهنشین کند نه این طور نبود، فکر میکردم جایی که به اهالی رسانهها جای سخن داده نمیشود به من معترض چطور اجازه حرف زدن میدهند.»
حالا او بعد از سه سال دلتنگی را بهانه کرده است و آمده تا در حال و هوای بوی کاغذ و هیاهو مردم قرار بگیرد.
او میگوید: «بعد از سه سال حقیقتا دلم تنگ شده بود؛ برای بوی کاغذ و بوی کلمه و مردم و من عاشق این عطر هستم. چون شاعرم به جای این که علمی زندگی کنم با حس های شهودی زندگی میکنم.»
او میگوید: «بعد از سه سال حقیقتا دلم تنگ شده بود؛ برای بوی کاغذ و بوی کلمه و مردم و من عاشق این عطر هستم. چون شاعرم به جای این که علمی زندگی کنم با حس های شهودی زندگی میکنم.»
او که در غرفه خبر در نمایشگاه مطبوعات حضور یافته بود درباره کارهای اخیرش نیز توضیح میدهد: «سه مجموعه شعر دارم که از سوی چشمه، مروارید و ثالث زمستان امسال منتشر میشوند. این آثار مجوز چاپ هم گرفتهاند. «چند رویا مانده تا طلوع رنگینکمان» اثری است که از سوی چشمه منشتر میشود، هر چند تعلیق است اما من کتاب را به کیاییان دادهام که او از سوی یکی از زیر مجموعههایش منتشر کند. «تمرین آماده باش کبوتر» کتاب دیگری است که از سوی نشر ثالث منتشر میشود و «سوت زدن در تاریکی و عاشقانههای آخر» که از سوی مروارید منتشر میشود. قبل از این هم نگاه سه دفتر شعرم را به ارشاد برده که تا امروز ارشاد هیچ جوابی نداده است و دو سال و چند ماه است که چشم به راه مجوز این چند مجموعه هستیم.»
«ردپای برف»، «تا بلوغ کامل گل سرخ»، «سمفونی سپیده دم»، «از آوازهای کولیان اهوازی»، «چیدن محبوبههای شب را تنها به باد یاد خواهد داد»، «دعای زنی در راه که تنها میرفت» و «آخرین عاشقانههای ریرا» از مجموعه شعرهای منتشر شده این شاعر جنوبی است.
58244