سعید طلایی در این شعر بلند که در سایت لوح منتشر شده، گویا رویاهای خود را از پیدا کردن یک زن خوب به تصویر کشیده! شاید هم قرار است آنقدر بگردد تا همین مورد دلخواه مذکور را بیابد.

دست خالی آمدم با دست پر شاید روم
یا عذب مانم و یا دامادتان شاید شوم
من نمی‌دانم که باید از کجا آغاز کرد
حرف باید زد و یا باید نشست و ناز کرد
ریش و قیچی را به دست مادر و بابا سپرد
یا سخن گفت و تمام نکته‌ها را بر شمرد
من ولی حرف دلم را فاش می‌گویم !عیان!
چون که آرامش ندارد در دهان من زبان

از عذب بودن مدیدی هست حالم خوب نیست
البته بد نیست حال من ولی مطلوب نیست
من به دنبال پری یا سیندرلا نیستم
اهل این افسانه‌ها الحمدلله نیستم
من به دنبال شریک و یار و همدم آمدم
بنده سرما خورده‌ام دنبال شلغم آمدم
گر چه می‌گویند: «زیبایی نمی‌آرد عیار
ای برادر یا که خواهر سیرت زیبا بیار»
ما تعارف را کمی تا قسمتی کم می‌کنیم
روی زیبا را هم استقبال قطعا می‌کنیم

از لحاظ قامت و قد و خلاصه این جهات
هست وصف و بسط و توضیحات، شرح واضحات
آن‎چه را خوبان عالم از ظواهر داشتند
جمله گردد جمع در یک pack، شکیل و آکبند
اهل ایمان هم اگر باشد تشکر می‌کنیم
کم نمی‌آریم ما هم پس تظاهر می‌کنیم
هم حجابش خوب باشد هم نمازش رو به راه
هم نداند با کدامین گاف بنویسد گناه
گوشه‌گیر و اهل تنهایی نباشد خواهشن
اجتماعی باشد و خوش مشرب و اهل سخن

تلخ‌رویی و بداخلاقی و بغض و اخم و تخم
هم پریشان خاطری می‌آورد هم معده‌زخم
هی شکایت برنیارد از تمام اصل و فرع
دائما لبخند باشد بر لبش(در حد شرع)
چون که من بسیار او را دوست دارم از قضا
تابلو باشد که او هم دوست می‌دارد مرا
با تمام مشکلات زندگی آید کنار
کم توقع باشد و کم زرق و برق و سازگار
چشم و هم‌چشمی نباید او کند با دیگران
چون که می‌باشد بلاشک مرغ همسایه گران

دوستش گر رفت چین و هند ما هم می‌رویم
جمعه با هم گر خدا قسمت کند شاه عبدالعظیم
اهل آداب و هنردان و به شدت اهل ذوق
شعر من را هی بخواند غش کند از زور شوق
الغرض خوش صورت و خوش سیرت و کم اشتها
کم توقع، اهل لبخند و نجیب و باخدا
می‌کنم کوتاه صحبت را من از این ناحیه
باقی عرضم بماند بعد بحث مهریه

 

 

6060

منبع: خبرآنلاین