بهاره رهنما معتقد است که رسانه ملی دچار فرم و شعار شده است و بیشتر به فکر ظاهر آداب اجتماعی در سطح هستیم.

بهناز شیربانی: بهاره رهنما مدتی است از بازی در سینما و تلویزیون فاصله گرفته است و حضور در صحنه تئا‌تر را به بودن در این دو حوزه ترجیح می‌دهد. رهنما به تازگی بازی در مجموعه تلویزیونی «خداحافظ بچه» را به پایان رسانده است. نقشی که به زعم خودش یکی از متفاوت‌ترین تجربه‌های حضور او در عرصه بازیگری است. 


 «خداحافظ بچه» در شب‌های ماه مبارک رمضان از شبکه سه سیما پخش ‌شد. این سریال داستان زوجی است که در آرزوی تولد فرزند به سر می‌برند و وقوع اتفاقی غیرمنتظره زندگی آرام آن‌ها را به هم می‌ریزد.

به بهانه حضور رهنما در این سریال با او به گفت‌و‌گو نشستیم.


خانم رهنما حضور شما در نقش‌های جدی‌تر بیشتر درتئاتر اتفاق افتاده و ایفای چنین نقشی در سریال «خداحافظ بچه» برای شما به نوعی تجربه متفاوتی محسوب می‌شود. چه شد که پیشنهاد بازی در این نقش را پذیرفتید؟
در واقع اولین شانس من برای حضور در سریال «خداحافظ بچه» نقش متفاوتی بود که به من پیشنهاد شد. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از کارگردان‌های ما آدم‌های اهل ریسکی نیستند و فکر می‌کنند اگر یک بازیگر یا نویسنده در کارهای طنز حضور داشته باید تا ابد‌‌ همان نقش‌ها را به اوپیشنهاد داد. کم هستند کارگردان‌هایی که لحظه‌های دیگری را از شخصیت‌های بازیگر بیرون بکشند. من در تئا‌تر نقش‌های درام بسیاری بازی کردم و از آنجایی که جامعه تئا‌تر بسیار محدود است، تعداد افراد محدودی آن شکل از کار من را در تئا‌تر دیده بودند و البته وجه دیگری از شخصیت من را در نوشته‌هایم خوانده بودند. خوشحالم که دوستانم در «خداحافظ بچه» با نوعی دیگر ازبازی من آشنا بودند و همین اتفاقات زمینه ساز حضور من در یک نقش متفاوت در سریال «خداحافظ بچه» شد.


البته من با منوچهر هادی و علیرضا افخمی آشنایی دیرینه داشتم و در اولین فیلم کوتاه منوچهرهادی به نام «گوشواره» بازی کردم و باید تشکر کنم از دوستانم که از من برای بازی در یک نقش متفاوت از من دعوت به همکاری کردند.

 

به نظر حضور در جایگاه زنی که در جامعه ما مدام در مقام قضاوت قرار می‌گیرد، سخت است و از طرفی برای یک بازیگر باید جذابیت‌های خاصی داشته باشد. از ابتدا چه تحلیلی روی این نقش داشتید؟
خوشبختانه ما در تئا‌تر روی همه نقش‌ها تحلیل داریم و ناخود آگاه تئا‌تر ذهن بازیگر را تحلیل گر می‌کند. اگربه عنوان بازیگر در جایگاهی قرار بگیری که بتوانی  تحلیلت از نقش را به کارگردان هم منتقل کنی باعث بهتر شدن نقش خواهد شد. در سریال «خداحافظ بچه» هم همین اتفاق تحلیل نقش افتاد. ما از ابتدا با یک سیناپس کلی از فیلمنامه روبرو بودیم و من با نقشی روبرو بودم که بار اجتماعی خاصی داشت و کاملا یک آسیب اجتماعی را با این نقش می‌توان تصویر کرد. سختی حضور در این نقش برای من این بود که چطور باید آن را ایفا کرد که از سویی اینطور بازگو شود اتفاق چند همسری گناه نیست، اما از سویی دیگر یک ناهنجاری اجتماعی محسوب می‌شود. در تحلیل این نقش مدام به این موضوع فکر می‌کردم چقدر در جامعه ما زن‌هایی مثل نازنین زندگی می‌کنند و چقدر من آن‌ها را قضاوت کردم و این بار آن سوی پنجره قرار گرفتم و جایم را عوض کردم و جای زنی قرار گرفتم که در این جامعه مدام قضاوت می‌شود و با زن آسیب دیده‌ای روبرو شدم که وسط یک زندگی‌‌ رها شده بود. از شهرستان به تهران آمده و کاملا تنها است و این نقش برای من قله‌های فتح نشده بسیاری داشت و حس‌های بسیاری را با این نقش تجربه کردم.

 

بهاره رهنما و آتیلا پسیانی در نمایی از سریال «خداحافظ بچه»


آیا حضور کمرنگ بهاره رهنما در سینما و تلویزیون ادامه دار خواهد شد؟
مخاطب تلویزیون نسبت به سال‌های گذشته کمتر شده است و سریال‌های مناسبتی خصوصا سریال‌هایی که برای ماه رمضان ساخته می‌شود، شور و شوق سابق را ندارد. به همین خاطر است که خیلی دوست ندارم در تلویزیون حضور داشته باشم و اتفاقا بعد از بازی در سریال «خداحافظ بچه» نمی‌توانم هر نقش را بپذیرم و نمی‌گویم که دیگر در نقش‌های کمدی بازی نمی‌کنم، اما دوست دارم نقش‌هایی را بازی کنم که حالم را خوب می‌کند و احساسی خوبی به من منتقل می‌کند.


پس شما هم معتقد هستید که سریال سازی در رسانه ملی ما دیگر کیفیت سابق را ندارد و به نوعی مخاطبش را از دست داده است.
چند سالی است که بحث رقابت با شبکه ماهواره‌ای توسط تلویزیون ما مطرح شده است. به نظر من با پیشرفت تکنولوژی دیدن برنامه‌های ماهواره‌ای توسط مردم ما اجتناب ناپذیر است و تمام این موضوعات تلنگری است که ما برنامه سازی و سریال سازی را در رسانه ملی را جدی بگیریم. چرا که مخاطب ما مثل سالیان گذشته نیست بنابر این به عنوان بازیگر، نویسنده، کارگردان و برنامه ساز باید حضورمان در رسامه ملی را جدی‌تر بگیریم و با وسواس بیشتری کار کنیم و البته به نظر من بسیاری از هنرمندان ما که بعد از مدتی از کار کردن در تلویزیون دلزده می‌شوند به دلیل سطح پایین کارهایی است که در این رسانه تولید می‌شود و بخش اعظم این دلزدگی عدم کارایی یک سیستم سرگرمی ساز است.


وفکر می‌کنید راه برون رفت از اتفاقی که تلویزیون به آن دچار شده است چیست؟
مدیران تلویزیون باید تجدید نظری روی نگاه‌شان به معقوله آموزش داشته باشند. چرا که هر آموزشی به صورت مستقیم بازخورد منفی دارد و اینگونه آموزش‌ها باید کاملا بصورت غیر مستقیم باشد. من 20 سال است که به صورت حرفه‌ای مشغول به کار هستم و این قضیه برای من اثبات شده است که همیشه به دلیل جلوگیری از بدآموزی، پیام‌های گل درشتی به مردم داده شده است که اتفاقا تماشاگر یا مخاطب را پس زده است.

 

مثلا در سریال «خداحافظ بچه» چرا باید آنقدر شفاف گفته شود که این زن و مرد مدتی به دلیل خطایی که کرده‌اند به زندان افتاده‌اند؟ تمام این‌ها بابت این است که تلویزیون نگران این موضوع است که مبادا مخاطب مفهوم غلط را از این رسانه یاد بگیرد و اجازه نمی‌دهد مخاطب کم کم و در طول داستان مفهوم و پیام سریال را درک کند.  کاش آنقدر که در فکر ظاهر آداب اجتماعی در سطح باشیم کمی عمق موضوع را در نظر بگیریم و گرفتار فرم و شعار نشویم. من معتقدم که باید به شعور مخاطب احترام بگذاریم.

 

جامعه ما دچار شعار زدگی است و یک مانع بزرگ بر سر راه پیشرفت ما است. چند سالی است که همه انتقاد می‌کنند که چرا سریال‌های مناسبتی آنقدر دیر ساخته می‌شود، و در ‌‌نهایت با عجله به پخش می‌رسد و تا روزهای آخر پخش همچنان تصویر برداری می‌شود؟ تنها دلیل این اتفاق این است که آنقدر سرمایه دیر به سریال‌ها تزریق می‌شود و بودجه سریال‌ها دچار نابسامانی است که عملا پروسه تولید یک سریال را مختل می‌کند. مثلا متن سریالی که توسط نویسنده‌اش باید ماه‌ها قبل نوشته شود، تهیه کننده به دلیل نبود بودجه و دیر رسیدن آن نمی‌تواند دستمزد تحقیق و نگارش نویسنده‌اش را بدهد و مجبور است صبر کند تا ببیند که شبکه چه زمانی این بودجه را در اختیار گروه قرار می‌دهد تا کم کم ساختار یک سریال شکل بگیرد و این شتاب زدگی در آثار تلویزیونی ما بیشتر از این ناهماهنگی نشات می‌گیرد.

57247

منبع: خبرآنلاین