فرج‌الله سلحشور کارگردان سریال «یوسف پیامبر» معتقد است تاثیر این سریال باعث راه افتادن انقلاب مصر شده است.

به گزارش خبرآنلاین، هفته‌نامه نگاه پنجشنبه در پرونده‌ای به بحث فتوت و جوانمردی پرداخته است. یکی از مطالب این پرونده گفت‌وگو با فرج‌الله سلحشور درباره بحث بین سینما و فتوت است که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانید.

- «یوسف پیامبر» فیلم خود من است. من نباید از فیلم خودم تعریف کنم، اما این مجسمه را رئیس حج و زیارت مصر برای ما آورده، آن نخل نقره­ای را دولت عراق به ما هدیه کرده است. دیروز آقای شورجه داشتند با یکسری از مصری‌ها صحبت می‌­کردند، گفتند که انقلاب مصر مدیون سریال «یوسف پیامبر» است. می‌گفتند «یوسف پیامبر» برای انقلاب مصر از الطاف خفیه الهی بود. دقیقاً عین این جمله را تونسی­‌ها گفتند، مردم یمن بارها گفته­اند. مردم بحرین و لیبی و سوریه هم دارند می‌­گویند. این‌ها دارند می‌­گویند بخش اعظم جنبش مسلمانی بعد از سریال «یوسف پیامبر» بود. این را من نمی‌­گویم، خودشان گفته­اند که این جنبش‌ها از الطاف خفیه سریال «یوسف پیامبر» بوده است.

- وقتی سینما برای شهرت و محبوبیت، برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیایی و برای پرداختن به معایب و مشکلات جامعه به وجود آمده که دیگر جایی برای فتوت و مردانگی باقی نمی‌­ماند. خودشان می‌گویند سینماگر باید به بدی­‌ها و زشتی‌ها و سیاهی‌های جامعه بپردازد. خودشان می‌­گویند چه کسی گفته که سینماگر باید ارزش‌ها را مد نظر قرار دهد.
 
- اگر از سینماگران بپرسید می‌­گویند ما وظیفه‌ای برای ارائه طریق نداریم. ما فقط بدی­‌ها و زشتی‌ها را می‌­گوییم. یعنی در حقیقت نشان دادن زشتی‌ها کار سینماگر است، نه نشان دادن زیبایی‌ها. این اعتقاد خود سینماگران است. 

- من فقط همین قدر بگویم که ابزاری در دست دارم به نام فیلمسازی که از این ابزار جهت بیان اعتقاداتم استفاده می‌­کنم. نه دنبال شهرت سینما هستم نه دنبال پولش هستم. نه دنبال سیاهنمایی مملکتم هستم و... من یک مبلغ دینی هستم که زبانم زبان سینماست.

- اگر انشاءالله ما روزی چیزی به نام فیلمسازی اسلامی داشته باشیم، آن وقت خودم را سینماگر می‌دانم چون فیلمسازی را چیزی جز وسیله­ای برای تبلیغ اسلام نمی‌دانم.

- هالیوود، سینما را در دنیا گسترش داده به خاطر اینکه بیبند و باری و فساد را رواج دهد. برای اینکه به دنبال اهداف استعماری خودش است. هالیوود می‌­خواهد فرهنگ ملت­‌ها را ازبین ببرد و فرهنگ خودش را غالب کند. تا چهل پنجاه سال پیش ملت­‌ها برای خودشان آئین و رسوم بومی داشتند، لباس خودشان را می‌پوشیدند و سنت­های خودشان را داشتند، اما امروز حتی چینی‌ها هم که بسیار به سنت اهمیت می‌­دادند زیرابرو برمی­دارند و کت و شلوار آمریکایی به تن می‌­کنند. همه دنیا از ایرانی وعرب‌ها گرفته تا چینی‌ها و... همه چیزشان آمریکایی شده و این‌ همان بلایی است که سینما و فیلم بر سر مردم آورده است. چه کسی تصمیم گرفته این کار را بکند؟ کمپانی‌های صهیونیستی هالیوود. این اهداف هیچ سنخیتی با جوانمردی ندارد. سینما اصلاً تعریفش با جوانمردی نمی‌­خواند.

- فیلمسازی مذهبی فرهنگ خاص خودش را می خواهد. برای مثال یک عرقخور نمی‌تواند فیلم مذهبی بسازد. یا بهتر است مثال مناسب‌تری بزنم. یک خواننده که در این سی‌دی‌ها می‌خواند، نمی‌­تواند برود مداحی کند، در حالی که این هم خوانندگی است و آن هم خوانندگی.

- شما اگر بخواهید آدم لات و بی سرو پایی شوید راحت می‌­توانید بروید توی کوچه و فحش بدهید. نه تخصص می‌­خواهد، نه سواد، نه شعور و نه علم. یک مداح بخواهد برود بد شود می‌­تواند اما یک خواننده بخواهد مداح شود خیلی سخت است چون خوب شدن زحمت دارد. ساده نیست.

- سقوط آسان است. چیزی که سخت است صعود است. من به راحتی می‌توانم فیلم خانوادگی، فیلم ویلایی، فیلم کنار دریایی بسازم. واقعاً مشکلی نیست. اما من اعلام می‌­کنم فیلمسازهایی که خودشان آدم‌های معتقدی نیستند نمی‌­توانند فیلم ارزشی بسازند. حتی بعضی از فیلمسازهای ما اعتقادات مذهبی دارند، اما فیلم­هایی که تا الان ساخته­اند فیلم­های خوبی نیستند. این فیلمساز نمی‌­تواند یکباره برود فیلم مذهبی و مکتبی بسازد بلکه زمان لازم است تا به نگاه مذهبی، زبان مذهبی و... در سینما برسد.

- چند وقت پیش داشتم فیلمی را نگاه می‌­کردم که آمریکایی‌ها درباره حضرت یوسف ساخته‌اند. لحظه مواجهه حضرت یوسف را با برادرانشان نشان می‌­داد، دیدم این صحنه بسیار شبیه است به آنچه ما در سریال «یوسف پیامبر» برای دیدار یوسف و برادرانش ساخته­ایم. اما آنجا هیچ حسی به آدم دست نمی‌­داد در حالی که در سریال ما از دیدار این برادرها به گریه می‌­افتادیم و اشکمان درمی آمد. چرا چنین است؟ برای اینکه سازنده «سریال یوسف» این دیدار، این دوری برادرهای خطاکاری را که به برادرشان بدی کردند به خوبی می‌­فهمد، اما آن کارگردان آمریکایی اصلاً این را نمی‌فهمد. او فقط به این می‌­اندیشد که برادرها بعد از دوری حالا به هم رسیده­اند و هیچ حسی پشت آن نیست.

- در دنیا آدم­های آزاداندیشی هستند که با سینمای آلوده، مستهجن و استعماری همراهی نمی‌­کنند. انسان­های فرهیخته و آزاداندیشی هستند که درد دارند و بهترین فیلم­های دنیا را هم آن‌ها ساخته­اند. فیلم­هایی مثل «گلادیاتور»، «روح»، «دالان سبز». من مطمئنم سازندگان این فیلم­‌ها انسان‌های بزرگی هستند که تفکرات بزرگ و آزادانه­ای دارند. ولی چند درصد کل سینما را این آدم­‌ها گرفته­اند؟

 
- بحث تاثیرگذاری مهم است. آیا واقعاً فیلم «محمد رسول الله» در دنیا کسی را مسلمان کرده؟

- آیا «محمد رسول الله» شما را نمازخوان کرد؟ آیا آموزه‌های دینی را به شما آموخت؟

- تاجیکستان به ما گزارش داد بعد از پخش سریال «یوسف پیامبر» یک میلیون نفر به مسجدبروهای ما اضافه شد.

- قرار بود الگوهای ما عرفا، علما، رزمندگان و قاریان قرآن، اساتید، مبتکران و دانشمندان باشند اما تبدیل شدند به رقاصان، فوتبالیست‌ها وهنرپیشه­‌ها. برای اینکه تلویزیون و سینمای ما که بزرگ‌ترین ابزار تبلیغاتی ماست دربست به دست اینهاست.


- نظام جمهوری اسلامی دقیقاً در سینما هیچ­کاره است. مگر آقای شمقدری مسئول نظام جمهوری اسلامی نیست؟ امسال در جشنواره فقط 11 فیلم ضد خانوادگی داشت. تازه آدم مذهبی‌­ای هم هست. غیرمذهبی‌ها که اصلاً فاتحه‌­شان خوانده است.

- منظور من از سینما کل فیلمسازی است. سینما و تلویزیون فرقی نمی‌­کند. الان از بچه‌های مدرسه­ای بپرسید شما می‌­خواهید چه کاره شوید؟ فوری می‌­گویند بازیگر.

- کسی که به جامعه خوراک می‌­دهد رئیس جمهور نیست، هنرپیشه و خواننده و فوتبالیست است. درمورد روحانیتی که برای ما الگو بوده «مارمولک» می‌­سازند، چون الان بازیگر بیش از روحانیت الگو است، در کنار مساجد به اسم فرهنگسرا کاخ­های جوانان ساخته­اند. روابط دختر و پسر را در فیلم­‌ها دامن زده­اند. روابط نامشروع را در فیلم­‌ها ترویج دادند. کی ترویج کرد این‌ها را... مسجد، این‌ها را دامن زد یا سینما و تلویزیون؟

  

- من اخیراً در مصاحبه­ای گفتم سینما فاحشه­خانه است، اما بعد دیدم تعدادی از سینماگران مورد منظور من نبوده­اند، اما در صحبتم لحاظ نکردم. علناً مصاحبه کردم و ازآن قشر سالم عذرخواهی کردم. ضمن اینکه تاکید کردم و گفتم حرف من درباره سینماگر آلوده سرجای خودش باقی است. من از افراد سالم این سینما عذر می‌­خواهم. من باید موقع حرف زدن دقت می‌­کردم. قلباً جمع نبسته بودم، اما باید در کلام هم دقت می‌­کردم.
 

58247

منبع: خبرآنلاین