زهرا خدایی
طبق توافق صورت گرفته میان دولت ژاپن و آمریکا، قرار است 9 هزار سرباز آمریکایی طی روزهای آینده از این کشور خارج شوند. جدای از ابعاد ناخوشایند اجتماعی حضور نیروهای آمریکایی در پایگاه اوکیناوای ژاپن که مشکلات زیادی را طی سالیان متمادی برای بومیان این منطقه فراهم آورده بود، به نظر می رسد این تصمیم آمریکا تأثیرات قابل توجهی در ابعاد منطقه ای و بین المللی داشته باشد. 47 هزار نیروی نظامی آمریکا از سال 1967 طبق معاهدۀ امنیتی امضاء شده میان طرفین در پایگاه اوکیناوا حضور دارند. خبرآنلاین در گفتگویی با محسن طلایی، سفیر سابق ایران در ژاپن مسئله خروج نیروهای آمریکایی را مورد بررسی قرار داده است که در ذیل آن را می خوانید.
تبعات خروج آرام نیروهای آمریکایی از ژاپن در سطح منطقه ای چیست؟
مسئله حضور ایالات متحدۀ آمریکا در آسیا و چشم انداز این حضور به عوامل متعددی باز می گردد که در رأس آن مقولۀ جابجایی قدرت در سطح بین الملل است. مثلاً بروز اقتصادهای نوظهور در سطح جهان که امروز تحت عنوان بریکس از آنها صحبت می شود، یکی از همین عوامل مهم است. چین، هند، آفریقای جنوبی، روسیه و برزیل به عنوان اعضای اصلی بریکس به آرامی ولی بسیار مستحکم به سمت ایجاد مبانی حضور قدرتی تازه حرکت می کنند و می توانند در آینده چالش هایی را برای تحت الشعاع قرار دادن موقعیت آمریکا صورت دهند.
موقعیت آمریکا در آسیا در حال تضعیف است یا تقویت؟
در پاسخ به این سوال باید نقش قدرتهای منطقه ای را نیز در نظر گرفت. از میان قدرتهای نوظهور دوقدرت اصلی یعنی چین و هند عملاً دو فرضیه را در مورد نقش آمریکا در آسیا رقم می زنند: اول اینکه آیا نقش آمریکا در منطقۀ آسیا تضعیف می شود و یا نقش ایالات متحدۀ آمریکا تقویت می شود؟من فکر می کنم که این نقش رو به تقویت است. قدرت یابی چین در منطقۀ آسیا عملاً از طرف قدرتهای قبلی و کنونی منطقۀ آسیا که عموماً جنبه های اقتصادی دارند و در ائتلاف با آمریکا قدرتهای نظامی-سیاسی هم محسوب می شوند، عملاً نوعی رقابت جدی را در این کشورها دامن زده است.
این رقابت نگرانی های خاص خود را در ژاپن ایجاد کرده است و دامنۀ همکاریهای نزدیک تر ژاپن با ایالات متحدۀ آمریکا را حتماً حتماً گسترده تر و بر کم و کیف آن اضافه خواهد کرد. بنابراین به باور من تحولات منطقۀ آسیا جایگاه ایالات متحدۀ آمریکا را در مبانی قدرت و روابط آسیایی تقویت می کند ولی مسئلۀ اصلی برای این کشور با توجه به شرایط اقتصادی که با آن روبروست، به کیفیت این جایگاه بر می گردد. به اعتقاد من تمام تصمیماتی که آمریکا در قبال آسیا می گیرد به شدت در گرو تغییر کیفیتی است تا بتواند از عهدۀ حمایت دوستان قدیمی و جایگاه استراتژیک خود برآید و بتواند این روابط دوستانه را تداوم ببخشد. اگر این مجموعه را با هم در نظر بگیریم به این جمع بندی می رسیم که این دو در تعارض با هم نیستند و کاهش نیروهای نظامی آمریکا در ژاپن و یا مثلاً در کره جنوبی در تعارض با افزایش حوزۀ نفوذ این کشور در منطقه آسیا قرار ندارد.
نگاه قدرتهای واقع در این منطقه به این رویکرد آمریکا چیست؟
فضای رقابتی میان قدرتهای موجود در منطقه اعم از چین، ژاپن و هند و پاره ای از کشورهای در حال توسعه اینست که به شدت نگران قدرت یابی چین هستند(حتی متحدین کوچکتری مثل تایلند، سنگاپور، مالزی و..) آنها کاریزمای رهبری برای چین قائل نیستند و همین مسئله عملاً فضای حمایتی کاراتری را برای نفوذ ایالات متحدۀ آمریکا در منطقه فراهم می کند که به باور من می تواند امکان حضور نظامی پیچیده تر، پیشرفته تر و از نظر مالی ارزانتر را برای این کشور فراهم کند. بنابراین فکر می کنم این حرکت خروج نیروهای آمریکایی، قدرت یابی نظامی آمریکا در منطقه عملاً تبعات منفی برای ایالات متحده آمریکا و نفوذ حضور این کشور در منطقه آسیا، اقیانوسیه در بر نخواهد داشت.
تبعات بین المللی این آرایش سیاسی چیست؟
نکتۀ بسیار مهم در این توازن اینست که در جابجایی قدرت کنونی کشورهایی که در حال قدرت یابی هستند، مدافع مبانی نظم موجودند. در گذشته تاریخی و در سیر تحولات تاریخی روابط بین الملل هر از چندگاهی قدرتهایی پا به عرصۀ حیات گذاشتند و ویژگی آنها این بود که بعد از تثبیت قدرت خود در مبانی نظم بین الملل، هنجارها و مناسبات خاص خود را رقم زده اند. اما این برای اولین بار است که در طول تاریخ قدرتهای نوظهور و کشورهایی که به قدرت بین المللی نزدیک و نزدیک تر می شوند، از بانیان مبانی نظام موجودند و از آن مهمتر برای حفظ و تداوم آن می کوشند. چون این رویکرد منافع آنها را تضمین می کند. مثلاً چین قسمت های عمده ای فرایند قدرت یابی خود را در چهارچوب سازمان تجارت جهانی در ابعاد اقتصادی و در چهارچوب مبانی سازمان ملل و در قالب شورای امنیت می بیند. دلیل کار هم روشن است چون چین یکی از 5 قدرت دارای حق وتوست و این حق را عاملی برای قدرت یابی و فرایند تکامل نفود خود ضروری می بیند و به هیچ وجه حاضر نیست شریکی را در این فرایند راه دهد. به باور من شاید کشورهایی مثل چین و روسیه از ایالات متحدۀ آمریکا که بنیان نظم پس از جنگ را گذارده است، در مورد حفظ مبانی نظم کنونی معتقدتر و پابرجاتر عمل می کنند.
لذا از نظر من تحولات منطقه آسیا و اقیانوسیه و قدرت یابی دو کشور هند و چین لااقل تا مقاطعی که این دو کشور بتوانند استراتژی قدرت یابی خود را تا سال 2020 تکمیل کنند، دارای پیامدهای منفی برای آمریکا نیست. از طرفی خروج نیروهای نظامی آمریکا از ژاپن، ضریب نفوذ ایالات متحده آمریکا در اقیانوسیه و آسیا را محکم نگه می دارد و در چهارچوب تحولات موجود احتمالاً به این کشور اجازه می دهد استراتژی های نظامی و روابط منطقۀ بین المللی کامل تری را دنبال کند.
49263