طالع‌ الدوری و ماهر رشید بی‌درنگ شروع به بزرگ‌نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده، هر یک به‌تدریج رقم بالاتری برای کشته‌های ایرانیان اعلام می‌کردند تا صدام را تحت تأثیر قرار دهند.

ماهرخ ابراهیم‌پور: کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام» دومین مجلد از مجموعه کتاب‌هایی به شمار می‌رود که با حمایت شورای اطلاعات ملی آمریکا تهیه شده تا برخی مسائل مربوط به عراق در زمان صدام را از طریق گفت‌وگو با مقامات رژیم سابق عراق روشن کند.

ژنرال رعد مجید رشید حمدانی فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق درباره منبع اصلی اطلاعات عراق در ارتباط با عملیات فاو، توضیح می‌دهد: در این زمینه دو منبع داشتیم. نخست منابع اطلاعاتی آمریکایی بودند که اطلاعات خوبی به ما می‌دادند و دوم عامل اطلاعاتی ما در ایران بود که همان‌گونه که پیش از این گفتم به دست ایرانیان اعدام شد.

مورای (مصاحبه‌کننده آمریکایی): در یکی از گفت‌وگوهای پیشین گفتید که چگونه ایرانیان رشته عملیات‌های فریبی بین جزیره مجنون و بصره انجام دادند. فرماندهان سپاه‌های [عراق] در مورد بزرگ‌نمایی تعداد کشته‌ها و اسیران جنگی [ایران] و جنگ‌افزارهای به غنیمت گرفته شده با هم رقابت می‌کردند. این را هم گفتید که هریک از آن‌ها تلاش می‌کرد در اعلام این آمار از دیگران پیشی بگیرد، تا آن‌جا که صدام و استخبارات عراق سرانجام به این نتیجه رسیدند که نیروهای ایران به‌کلی از بین رفته‌اند. اما ایرانیان با نیروی عظیمی به بصره حمله کردند و حتی توانستند به داخل شهر هم نفوذ کنند. دو تن از فرماندهان سپاه کـه آمــار اغراق‌آمیزی در این زمینه داده بودند چه کسانی بودند و آیا از کار برکنار شدند؟ از طرفی چه کسی سرانجام توانست بصره را حفظ کند؟

حمدانی: این دو تن یکی طالع الدوری فرمانده سپاه سوم بود که پیش از این در همین گفت‌وگو درباره‌اش صحبت کردیم و دیگری ماهر رشید فرمانده سپاه هفتم بود که هر دو از دوستان صدام و از بی‌عرضه‌ترین ژنرال‌های نیروی زمینی بودند. رشید پس از ژنرال شوکت فرمانده سپاه هفتم شده بود و مسئولیت منطقه فاو را برعهده داشت. او به صدام قول داد که فاو را آزاد می‌کند و صدام هم به نشانه قدردانی از او دختر رشید را به ازدواج پسرش قصی درآورد.

وودز (مصاحبه کننده آمریکایی): ظاهراً این اقدام برای یک افسر بلندپایه ارتش عراق [مانند رشید] بیش‌تر امتیازی برای عشیره‌اش بود، درست است؟

حمدانی: بله این اقدام واقعاً نوعی امتیاز عشیره‌ای بود. وقتی رشید قول داد فاو را آزاد کند، صدام برای تشکر از او پسرش را به دختر رشید تقدیم کرد. در دسامبر ۱۹۸۶ میلادی [دی ١٣۶٥ هجری شمسی] ایرانیان عملیات فریبی در منطقه مرزی میان دو سپاه [عراق] انجام دادند. این عملیات تنها یک روز طول کشید و دو سپاه عراقی بدون هیچ مشکل خاصی منطقه خود را حفظ کردند. طالع الدوری و ماهر رشید بی‌درنگ شروع به بزرگ‌نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده، هریک به‌تدریج رقم بالاتری برای کشته‌های ایرانیان اعلام می‌کردند تا صدام را تحت تأثیر قرار دهند. اطلاعات ما نشان می‌داد ‌ایرانیان قصد دارند به بصره حمله کنند، اما با توجه به این تلفات کاذبی که این دو تن اعلام کرده بودند، عاقلانه این بود که بپذیریم ایرانیان حمله به بصره را دست کم ۶ ماه به تأخیر می‌اندازند.

به علت حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود، صدام این نبرد را «نبرد روز بزرگ» [معرکة الیوم العظیم ] نامید. با این احتمال که حمله ایرانیان ۶ ماه عقب افتاده به نیروها راحت‌باش و مرخصی داده شد و آن‌ها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزش‌های بیش‌تر به مناطق پشت جبهه بردند. این برای همه فرماندهان و سربازان فرصتی برای استراحت بود.

وودز (مصاحبه‌کنننده آمریکایی): ممکن است فرماندهان سپاه‌ها به بغداد دروغ گفته باشند، اما آن‌چه مسلم است نیروهای خط مقدم و فرماندهان تیپ‌های مقدم می‌دانستند که ۷۰۰۰ ایرانی را نکشته‌اند. بنابراین، باید کسانی [در بغداد] از حقیقت ماجرا مطلع می‌شدند.

حمدانی: وقتی کسی واقعاً زیر فشار باشد و از مرگ بترسد به‌راحتی خودش را گول می‌زند.

ناتان (مصاحبه‌کننده آمریکایی): آن‌ها از واکنش صدام بیش‌تر از نیروهای دشمن می‌ترسیدند، درست است؟

حمدانی: بله آن‌ها با این کار بزرگ‌نمایی تلفات دشمن صدام را خوشحال می‌کردند.

۲۵۹

منبع: ایسنا