سینما، قصه زندگی‌هاست. آدم را در موقعیت‌های متفاوتی می‌گذارد که شاید هیچ‌وقت در دنیای واقعی تجربه‌شان را نکنیم. خودمان را جای شخصیت‌ها می‌گذاریم و فکر می‌کنیم اگر ما در موقعیت مشابه بودیم چه کاری می‌کردیم یا نمی‌کردیم. چه تصمیمی می‌گرفتیم یا نمی‌گرفتیم. این است که سینما مرزهای فکری و ذهنی آدم‌ها را می‌شکند و آن‌ها را با خودش می‌برد به جاهای دوری که خارج از تصور است.

صدف فاطمی: برای همین است که آدم‌ها سینما را دوست دارند، پی‌اش را می‌گیرند و دل می‌دهند به قصه‌هایش. سالی که گذشت، سال پُرقصه‌ای بود. فیلم‌های زیادی بر سر زبان‌ها افتادند. هر چند خیلی از آن‌ها پیش از آن‌که شانس دیده شدن پیدا کنند قاچاق شدند و کلا برای همیشه در صف اکران ماندند. اتفاق تلخی که هیچ‌گاه برای دوست‌داران سینما عادی نمی‌شود و هر بار زخم و ضربه‌ای تازه به بدنه سینمای اجتماعی‌ست.

قصه تلخ قاچاق فیلم‌های اجتماعی در سال قبل‌تر از «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی شروع شد. بعد از آن رسید به «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی، «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی، «خط فرضی» به کارگردانی فرنوش صمدی، «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری، «اورکا» به کارگردانی سحر مصیبی، و آخر هم که «شب، داخلی، دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند.

محمد احمدی، عضو اتحادیه تهیه‌کنندگان و دبیر کارگروه قاچاق فیلم در گفتگو با خبرآنلاین گفت:« معلوم نیست فیلم‌ها از چه منبعی لو می‌روند و برای پیگیری نسخه لو رفته فیلم‌ها حتی تلگرام هم جواب‌مان را نمی‌دهد.»

بعد از قاچاق «شب، داخلی، دیوار» بود که محمدرضا لطفی، کارگردان و منتقد سینما نوشت:«یک فیلم دیگر متعلق به جریان سینمای اجتماعی قاچاق شد و به جای نمایش روی پرده سینما، روانه اینترنت شد.» بعد هم تأکید کرد که «باور کنیم اکران فیلم‌های سینمای اجتماعی، حتی از جنس اعتراضی‌اند نه تنها تبعات منفی ندارد، که باعث اعتماد مخاطب هم می‌شود و رونق سینما را واقعی و دو چندان می‌کند.» سینمای اجتماعی در حالی روز به روز لاغرتر می‌شود که سینمای کمدی به قوت خود باقی‌ست و خط برنمی‌دارد و همچنان فیلم‌های کمدی پرفروش‌ترین‌ها را به خود اختصاص می‌دهند. طبعا که حق هیچ‌ فیلمی با هر ژانری قاچاق نیست، اما وقتی این بداقبالی دم خانه فیلم‌های اجتماعی می‌نشیند و به جای نمایش روی پرده و بازتابی که برای مخاطب‌ها می‌تواند داشته باشد، راهی اینترنت می‌شود، قلب طرفداران فیلم و سینما مچاله می‌شود و آن‌وقت است که می‌شود گفت یک سینمای اجتماعی لاغر با چاشنی خنده داریم. بهرحال که این قصه تلخ سال گذشته بیخ گلوی فیلم‌های زیادی را گرفت و سینمای ایران شانس پخش بسیاری از فیلم‌های اجتماعی با سوژه‌های مهم را از دست داد. اما بین فیلم‌هایی که شانس اکران داشتند و سال قبل راهی پرده سینما شدند، تعدادی بودند که بیشتر از همه از طرف مخاطب‌ها مقبول‌ واقع شدند. در ادامه مروری بر فیلم‌های پرمخاطب سال گذشته داریم؛ با این توضیح که نگارنده هیچ ترتیب و آدابی نجوییده و صرفا از لیست پرفروش‌ترین فیلم‌های اکران شده در سال قبل، پنج فیلم زیر را فارغ از تاریخ اکران و ترتیب‌شان، معرفی کرده است.

فسیل؛ پرچم‌دار خنده‌های بلند

فیلم کمدی درام «فسیل» به کارگردانی کریم امینی و نویسندگی حمزه صالحی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان روزهای آخر اسفند سال ۱۴۰۱ بود که اکران شد. بهرام افشاری، هادی کاظمی، ایمان صفا و الناز حبیبی از جمله بازیگران این فیلم بودند که توانستند با ترکیب برنده‌شان مخاطب‌های زیادی را به سینما بکشانند. «فسیل» در زمان اکرانش گیشه را حسابی در دست گرفت و با جذب بیش از ۷میلیون و۴۸۴هزار مخاطب، پربیننده‌ترین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران در سال اول اکران شد. «فسیل» علاوه بر خنده‌های بلند و صف‌های طولانی مخاطب‌ها، حواشی زیادی هم داشت. منتقدان کیهان فیلم را به دلیل نفوذ غرب و شبیه بودن به ژانر فیلمفارسی قبل از انقلاب ۵۷ نقدهایی را روانه کردند. منتقد شبکه چهارم هم درباره‌ی فروش بسیار بالای فیلم گفت:« اگر تماشاگر نخواهد فسیل را ببیند، به دیدن کدام فیلم برود که توهین به مخاطب نباشد؟»

سه کام حبس؛ تلخیِ بی‌پایان

«سه کام حبس» که اکران شد، خیلی‌ها درباره‌اش نوشتند «ساخته‌ی متفاوت سامان سالور که شاید ارزشمندترین فیلم کارنامه کارگردانی او هم باشد.» وجود بازیگران درجه یکی مانند محسن تنابنده و پریناز ایزدیار در کنار سمیرا حسن‌پور، متین ستوده و مریم بوبانی ترکیب برنده‌ای بود که خیلی نمره قابل قبولی می‌گرفت. فیلم‌نامه به شدت اجتماعی که انبوهی از مشکلات ریز و درشت را کنار هم ردیف و دغدغه‌های زیادی را عنوان می‌کرد. هر چند خیلی‌ها از تلخی بیش از اندازه قصه «سه کام حبس» به ستوه آمدند و نوشتند این میزان سیاهی هم دیگر آزاردهنده و اغراق‌شده است اما عده دیگری هم بودند که گفتند چرا باید همیشه عادت کنیم خاک را بریزیم زیر فرش؟ به اندازه یک فیلم هم که شده با این واقعیت روبه‌رو شویم که آدم‌ها و زندگی‌ها همین اندازه گاهی می‌توانند تلخ باشند و این تلخی بی‌پایان زیر پوست این شهر دامن‌ها گرفته. بهرحال که به اعتقاد خیلی‌ها «سه کام حبس» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی سامان سالور، فیلم شریفی‌ست و از سوژه‌ای حرف می‌زند که خیلی‌ها حتی جرات پرداختن به آن را هم ندارند.

بچه زرنگ؛ ماجرای یک قلاده ببر

فیلم «بچه زرنگ» به کارگردانی بهنود نکویی، هادی محمودیان و محمد جواد جنتی، انیمیشن بلند ایرانی‌ست که در چهل‌ویک‌امین دوره جشنواره فیلم فجر برای اولین بار اکران شد و سیمرغ بلورین ویژه هیات داوران را هم با خود به خانه بُرد. «بچه زرنگ» که به سینما آمد، خیلی‌ها راهی سینما شدند. شاید کمتر کسی فکرش را می‌کرد که یک فیلم کودک در جریان سینما بتواند مخاطب‌ها را به سمت خود بکشاند و وارد میدان رقابت شود. اما «بچه زرنگ» از این حرف‌ها زرنگ‌تر بود. قصه «بچه زرنگ» قصه یک سفر خانوادگی به جنگل ابر آغاز می‌شود و پسر کوچک خانواده که نامش محسن است و خود را یک ابرقهرمان می‌داند با یک قلاده ببر آشنا می‌شود. آشنایی با ببر مازندران که از گونه‌های منقرض شده است، آغاز قصه‌ای می‌شود که ماجراهای زیادی را رقم می‌زند.

شهر هرت؛ یک کمدی عامه‌پسند

فیلم کمدی اجتماعی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی و نویسندگی مهدی محمدنژادیان و پدرام کریمی طبق اعلام «سمفا» چهارمین فیلم پرفروش سال گذشته بوده. داستان فیلم قصه زندگی یک خواهر و برادر را روایت می‌کند که خرج خود را از سرکیسه کردن خانواده‌های پولدار در می‌آورند و در این مسیر سر از ماجرای عجیبی در می‌آورند. پژمان جمشیدی، شبنم مقدمی، بابک کریمی سه بازیگر نقش اصلی «شهر هرت» هستند و امینی که فیلم پرفروش «فسیل» را هم در کارنامه سال قبل خود دارد، با «شهر هرت» به تهیه‌کنندگی حسین فرح‌بخش موفق شد باز هم مخاطب‌ها را پای گیشه بکشاند. یکی از اتفاق‌های ویژه «شهر هرت» که سروصدای زیادی به پا کرد حضور عباس قادری، خواننده قدیمی در این فیلم است که این اتفاق برای اولین بار بعد از انقلاب رخ داده. چند هفته بعد از اکران «شهر هرت» خیلی‌ها درباره‌ش نوشتند «این یک کمدی ساده و عامه‌پسند است که خلاقیت را چاشنی داستانش کرده و مخاطب را به راحتی می‌خنداند.»

ویلای ساحلی؛ برای تکیه‌کلام‌هایی که تکرار شدند

بدون‌تعارف چیزی که مخاطب را دعوت می‌کند که پای «ویلای ساحلی» بنشیند، بدون‌شک اسم کیانوش عیاری در کنار بازیگرانی مانند رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر است. این‌ها ثابت کرده‌اند که زبان طنز را می‌فهمند و چه کسی بهتر از این سه نفر می‌توانند در یک فیلم کمدی ایفای نقش کنند و آن فیلم مخاطب را پای گیشه نکشاند. «ویلای ساحلی» اما حتما فیلم کاملی نیست. عیاری آن دقت و حساسیت همیشگی‌اش را به خرج نداده و حتی در مواردی مشکل فنی و تدوین هم اضافه شده است. بعد از اکران «ویلای ساحلی» خیلی‌ها نوشتند که این فیلم اصلا در دسته کمدی نمی‌گنجد چرا که حتی دیالوگ‌های بامزه‌ای هم ندارد اما بسیاری دیگر هم بودند که دوستش داشتند و پایش خندیدند. تکیه‌کلام‌هایش را تکرار کردند و با یاد و خاطره «پاییتخت» و ترکیب نفی و ارسطو خندیدند. هر چند به لحاظ استفاده از گویش و لهجه مازندرانی هنوز هیچ نمایشی به اندازه «پاییتخت» فیت در نیامده اما بهرحال که «ویلای ساحلی» طبق آمار فروش قابل قبولی داشته و توانسته مخاطب‌های زیادی را جذب خود کند.

۵۷۵۷

منبع: خبرآنلاین