جورج بیبه تحلیلگر مسائل امنیتی و آناتول لیون پژوهشگر موسسه کوئینسی در مقاله ای مشترک برای اندیشکده کوئینسی نوشتند:
ایالات متحده آمریکا با دو تهدید فوری از جانب حمله حماس به اسرائیل و واکنش اسرائیل به این حمله مواجه است. تهدید نخست، تهدید هولناکی است که از احتمال حمله همزمان حماس، حزبالله، ایران (بهویژه اگر با حمایت روسیه باشد) و از سرگیری انتفاضه فلسطینی در انتظار اسرائیل است. تهدید دوم احتمال کشیدهشدن ناخواسته پای ایالات متحده آمریکا و روسیه به یک نبرد در دو جبهه مخالف است که در آن نبرد، چین از روسیه حمایت میکند.
جلوگیری از وقوع هر یک از این دو تهدید، اهمیت ویژهای برای امنیت آمریکا و تعهد آمریکا به اسرائیل دارد. توانایی ما برای خنثی کردن این تهدیدها تا حد زیادی به کمکهای چین و روسیه برای مهار و خویشتنداری شرکایشان در منطقه به ازای مهار و خویشتنداری اسرائیل در غزه بستگی دارد.
محتملترین مسیر به سمت این دو مخاطره همزمان، حمله زمینی فراگیر اسرائیل به غزه است که به احتمال قریب به یقین، حماس کاملاً برای آن آمادگی دارد و احتمال میرود عامدانه برای این نتیجه دست به اقدام تحریکآمیز زدهباشد. چنین تهاجم زمینیای، خواهناخواه شامل نبرد شهری طولانیمدت و تلفات شدید غیرنظامی خواهد شد. این مسئله باعث خشم گسترده در منطقه خواهد شد و ممکن است حزبالله لبنان را وادار به مداخله کند که به نوبه خود باعث فشار زیادی به ایران میشود تا از شرکای لبنانی خود حمایت کند.
نبرد جبهه شمال بین اسرائیل و حزباللهِ تحت حمایت ایران میتواند به احتمال زیاد سوریه را نیز وارد درگیری کند که این مسئله هم به نوبه خود میتواند باعث کشیده شدن پای روسیه و یا حتی ترکیه به نبردها شود. هیچیک از این بازیگران دنبال درگیری مستقیم با اسرائیل نیستند. گزارش شدهاست که حمله حماس مقامهای ایران را غافلگیر کرد. توان روسیه تقریباً بهصورت کامل در جنگ اوکراین مستهلک شدهاست. ترکیه هم در صورت ورود به چنین تنشی، اهرمهای خود را در وساطت میان ایالات متحده آمریکا، اروپا و روسیه و بازیگران جنوب مرزهایش، از دست خواهد داد. به هر تقدیر چنین شرایطی کشورها را با گزینههایی مواجه خواهد کرد که در شرایط عادی از آن اجتناب میکنند.
بین روسیه و چین، دل پکن را سادهتر میتوان به دست آورد. چین بیشترین آسیب را از یک منازعه گسترده در منطقه میبیند، چراکه چنین درگیریهایی میتواند باعث اخلال در تامین نفت مورد نیاز چین شود، قیمت انرژی را بالا ببرد و تجارت بینالمللی را که اقتصاد چین به آن بسیار وابستهاست، مختل کند. پکن مزایای زیادی هم در همکاری با ایالات متحده آمریکا برای مهار بحران و تثبیت شرایط در منطقه میبیند. همکاری برای این هدف باعث میشود تا پرستیژ چین در سطح جهانی افزایش پیدا کند و همچنین کمک میکند تا نگرانی آمریکا در مورد اینکه چین خواستار بر هم زدن نظام بینالمللی است، از بین برود.
به همین دلایل است که واشنگتن چندان علاقهای ندارد تا اجازه بدهد چین نقش مؤثری در منطقه ایفا کند، اما چین بدون توجه به خواست آمریکا چنین نقشی را بر عهده گرفتهاست و نقش چین در تسهیل آشتی ایران و عربستان سعودی، نمودی از نقش جدید چین بود. همکاری موفق با چین در خاورمیانه، بازگشت به سیاست گذشته آمریکا بود که ادعا میکرد امیدوار است چین نه به یک دشمن، بلکه به «یک بازیگر مسئول» در سطح جهان تبدل شود.
روسیه مهمتر است، اما کنار آمدن با آن مشکلتر است. روسیه مهمتر است چون روابط خوبی با اسرائیل و ایران دارد و در کنار حزبالله در سوریه جنگیدهاست، مشکلتر است به این دلیل که بیاعتمادی و خصومتی که از مدتها پیش از تجاوز روسیه به اوکراین روابط واشنگتن و مسکو را دچار افول کردهبود، حالا روابط را کاملاً نابود کردهاست. با توجه به عمق دشمنی روسیه و آمریکا در خصوص جنگ اوکراین، قطعاً روسها تمایل زیادی دارند که برای آمریکا دردسر درست کنند و از خشم بینالمللی به دلیل عملیات انتقامی اسرائیل در غزه سوءاستفاده کنند تا روابطشان را با ایران، کشورهای عربی و دیگر کشورهای جنوب جهانی تقویت کنند.
خوشبختانه، روسیه هم انگیزههای خودش را برای نگرانی در مورد تعمیق منازعه در منطقه دارد. روسیه از زمان پایان جنگ سرد تاکنون تلاش کردهاست که بهعنوان یک شریک اقتصادی مهم و میزبان بیش از یک میلیون روس مهاجر، روابط خوبی با اسرائیل داشتهباشد. در طول سالهای گذشته، روسیه واکنشی به حملات اسرائیل به نیروهای حزبالله و اهداف سوریه نشان ندادهاست، حتی در شرایطی که نقش یک متحد کلیدی برای حزبالله و حاکمان بعثی سوریه بازی میکرد. جنگ بین اسرائیل و ایران باعث میشود که جریان صادرات پهپادهای ایرانی به روسیه بهعنوان یک ابزار مهم در کارزار جنگی روسیه در اوکراین، متوقف شود.
مهمتر از همه اینکه روسیه همواره نگران گسترش تروریسم سنی اسلامی بهعنوان عامل حملات مکرر درون خاک خود بودهاست؛ امری که میتواند بار دیگر با تشدید تنشها در غزه تکرار شود. همزمان با حملات ۱۱ سپتامبر، در مسکو احساس منافع مشترک با ایالات متحده آمریکا برای مبارزه با تروریسم وجود داشت. احساس تهدید مشترک به این معنا بود که سیاست غرب در لیبی و سوریه با احساس خشم و سردرگمی مواجه شد. در مواجهه با خطر افراطیگری اسلامگرا و مثال وحشتناکی که از عراق بر جا ماندهبود، تحلیلگران روس نمیتوانستند درک کنند چرا غرب سیاستهایی را در پیش گرفتهاست که میتواند حکومتهای سوریه و لیبی را از بین ببرد (که در لیبی هم از بین برد) و فرصتی بسیار خوب برای رشد نیروهای جهادی ایجاد شود.
از سرگیری همکاری، هرچند محدود با روسیه برای مبارزه با تروریسم هم سرآغاز مسیری برای مصالحه فراگیرتر است و هم برای خود روسیه مفید است. منازعه اخیر قطعاً میتواند باعث تشدید خطر تروریسم برای غرب شود. در اروپا حملات تروریستی از همین حالا شروع شدهاست. ایالات متحده آمریکا همچنین لازم است که گفتوگو با روسیه را در مورد آینده سوریه آغاز کند، به ویژه اینکه سیاست پیشین آمریکا در خصوص سرنگون کردن رژیم بعث در سوریه شکست خوردهاست.
کار آسانی نیست که بتوان این تمایلهای متضاد را به همکاریهایی با روسیه تبدیل کرد که به کنترل منازعه غزه منجر شود. این کار نیازمند ایجاد مسیرهای گفتوگوی سطح بالا بین مقامهای دولت بایدن و مقامهای کرملین برای گفتوگو در مورد بحران است. آمریکا باید بتواند در قالب چنین گفتوگوهایی نشان دهد که آمادگی دارد برخی از نگرانیهای جدی روسیه در خصوص نقش نظامی آمریکا در سوریه را برطرف کند و نشان بدهد که آماده است بار دیگر دیپلماسی میان اسرائیلیها و فلسطینیها را از سر بگیرد. شانس ما برای جلب همکاری روسیه در صورتی افزایش خواهد یافت که واشنگتن و پکن گفتوگوهای جدی خود را در مورد مدیریت بحران در غزه آغاز کنند، در چنین شرایطی پوتین حاضر نخواهد شد که جایگاه خود را در جامعه جهانی به چین واگذار کند.
نه چین و نه روسیه، اهرمهای فشار کافی در اختیار ندارند که در صورت حمله فراگیر اسرائیل به غزه، جلوی حزبالله را در گشایش جبههای جدید در شمال اسرائیل و تشدید سیلآسای تنش بگیرند. اما احتمالاً در صورتی که تعهدی برای خویشتنداری اسرائیل وجود داشتهباشد، آنها میتوانند حامیان حماس را قانع کنند که جلوی تشدید و گسترش تنش گرفتهشود، به ویژه اگر آمریکا متعهد باشد که گفتوگوهای اسرائیلی-فلسطینی از سرگرفتهشوند، گفتوگوها با مسکو در مورد سوریه آغاز شود و صحنه بینالمللی برای مدیریت تنش با دیگران به اشتراک گذاشتهشود.
در برابر، تلاش برای جلوگیری از حضور چین و روسیه باعث میشود که آنها تمایل بیشتری برای رویارویی با سیاستهای آمریکا پیدا کنند. اگر آمریکا فقط یک چیز در این منازعه نخواهد، این است که تعداد بیشتری از بازیگران از بیثباتی پیشآمده سوءاستفاده کنند.
311311