برنامه «نود» بدون تردید یک استثنا و تکبرگ برای رسانه ملی است؛ برنامهای که ضمن حفظ جایگاه خود در میان مخاطبان، مراقب سرمایه اصلی خود یعنی ـ مردم و مخاطبان ـ هست و برای حفظ جایگاه، خود را با مسئولان و مدیران هماهنگ نمیکند.با این حال شاید فشارهای زیادی روی این برنامه وجود دارد تا عادل فردوسیپور هم به برخی قوانین و دستورالعملهای سلیقهای و نانوشته مدیرانش تن بدهد و در اقدامی غیرحرفهای، نام رسانهها را از برنامه خود حذف کند.
اگرچه اصولا رعایت کپیرایت در رسانه ملی به نوعی جک اساماسی شبیه است تا یک اصل حرفهای و لازمالاجرا؛ چه آن زمان که بیستوسی کاریکاتورهای بیبدیل حسین صافی از مدیران و وکیلان و وزیران کشور برمیدارد و لوگوی «خبرآنلاین» را خیلی راحت پاک میکند و چه حالا که برنامه نود در گزارشهایش، اخبار «خبرآنلاین» را نشان میدهد و عنوان و لوگوی خبرآنلاین را حذف میکند اما سایر خبرگزاریها بویژه یک خبرگزاری را با همه مخلفات و متعلقاتش نشان میدهد!
یک «خامخیالی» محض در بین برخی مدیران رسانه ملی وجود دارد و آن اینکه مثلا تصور میکنند اگر در یک فیلم یا سریالی «آرم» یک شرکت مشهور داخلی و خارجی را شطرنجی و یا محو کنند، دیگر کسی مثلا خودروی بازیگر نقش اول آن سریال را نمیشناسد! در نتیجه برای شرکت «بنز» به صورت رایگان تبلیغ نکردهاند و مردم هم اصلا متوجه نشدهاند که خودروی مذکور بنز بوده و...این رفتار جالبتوجه که باعث شده در سریالهای وطنی آرم ماشینها را بردارند و یا با چسب مشکی(!) استتار کنند، در حوزه رسانه هم وجود دارد و میخواهند شناسنامه یک رسانه را با فتوشاپ حذف کنند!
شاید رسانه ملی با خود میپندارد شرکت بنز مخاطبان خود را از طریق تلویزیون جذب کرده و با حذف آرم ماشینهایش، تا مرز ورشکستگی پیش میرود! یا اینکه «خبرآنلاین» با تبلیغات دولتی یا شبهدولتی در رسانه ملی به یک رسانه مرجع و پرطرفدار تبدیل شده که اگر نام و لوگویش را حذف کنیم، مخاطبانش را از دست میدهد... کاش این دوستان متوجه شوند که رسانهها جایگاه خود را دارند و نیاز به تبلیغات رسانه ملی ندارند که شاید حتی برایشان ضدتبلیغ محسوب شود!
البته خاصیت رسانه ملی و سایر نهادهای دولتی ماست که اصولا «رسانه منتقد» را بر نمیتابند و همه تلاش خود را معطوف به حذف و یا انزوای آن میکنند؛ فارغ از اینکه «رسانه مردمی» صدای مردم است.
آنچه از رهگذر این چند خط میتوان برداشت کرد، مسیر خطرناکی است که رسانه در کشورما طی میکند و آن هم رفتار صفر و صدی در هر حالی است؛ یا «منتقد همیشگی» و یا «معتقد همیشگی»...
برای همین هم صدای اعتراض مردم و صدای تقدیر مردم کمتر در رسانهها به صورت پهلوگرفته در کنار هم شنیده میشود. که این البته بیشتر به خاطر مشکل تامین مالی رسانههاست که آنها را وادار به معامله بر سر «صدای مردم» و همپیالگی با کارتلهای سیاسی - اقتصادی میکند.
بالاخره رسانه ملی هم به پول نفت وابسته است و باید این نفت سر سفرهاش بنشیند و این شاید هرازگاهی با «صدای مردم» همخوانی نداشته باشد...
60