وقتی مأموران برای بررسی ماجرا راهی محل شدند، یکی از شاگردان مکانیکی به پلیس گفت: مدتی بود من و مصطفی با هم در مغازه مکانیکی کار میکردیم و هر دو شاگرد مغازه بودیم. آن روز من در طبقه بالای مکانیکی استراحت میکردم که متوجه شدم چند نفر از دوستان مصطفی به مغازه آمدند. وقتی داشتند صبحانه میخوردند، ناگهان صدای شلیک گلوله شنیدم و وحشتزده به طبقه پایین رفتم که دیدم مصطفی غرق در خون روی زمین افتاده است و یک اسلحه شکاری هم دست دوست اوست و ترسیده. وقتی با اورژانس تماس گرفتم و مأموران اورژانس رسیدند، گفتند مصطفی جان باخته است و دوستش هم از ترس فرار کرد.
با اطلاعاتی که شاهدان به پلیس داده بودند، متهم شناسایی و دستگیر شد و به شلیک خونین اعتراف کرد.
پسر جوان گفت: من و مصطفی دوستان صمیمی بودیم. من قصدی برای کشتن او نداشتم، میخواستم شوخی کنم که این اتفاق افتاد. شب قبل از حادثه در نزدیکی مغازه مکانیکی چند نفر به ما نگاه چپ کردند و به همین خاطر با آنها درگیر شدیم. آنها من و دوستانم را به شدت کتک زدند. من هم همان شب تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم. به همین خاطر در یکی از سایتهای فروش یک اسلحه شکاری خریدم تا آن پسرها را بترسانم. وقتی روز بعد به مکانیکی رفتیم، در حال صبحانه خوردن بودیم و شوخی میکردیم که اسلحه را برداشتم و به سمت مصطفی گرفتم. اصلاً حواسم نبود که ضامن آن از قبل کشیده شده است. نمیدانم چطور شد که تیر از اسلحه شلیک و دوستم کشته شد.
به دنبال اظهارات پسر جوان، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۱دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا بزودی به جرم وی رسیدگی شود.
این در حالی است که اولیایدم برای وی صدور حکم قصاص خواستهاند.
21302