رویداد ۲۴ نوشت : اتفاقات رخ داده در مشهد و پاشیدن اسپری فلفل به صورت زنان اولین بار بود که برای حضور زنان به ورزشگاه پیش می‌آمد؛ اما این ماجرا یک «اولین»‌های دیگر هم داشت و اینکه برای نخستین بار بخشی از جامعه به صورت همزمان از فیفا درخواست کرده‌اند فوتبال ایران را تحریم یا تعلیق کند تا سیاست‌گذاران در ایران یکبار با واقعیت موجود روبرو شوند و بدانند که نتیجه رفتارشان چیست.

تا پیش از بازی ایران و لبنان، سایر بازی‌ها در شهرهای دیگر بود و در بازی ایران و عراق هم گزینش‌های بسیاری شد تا بخش مورد نظر از زنان به ورزشگاه بروند و فوتبال تماشا کنند. بازی ایران و کره جنوبی هم در کشور برگزار نمی‌شد و آخرین بازی تیم ملی فوتبال ایران با لبنان بود که قرار بود در ایران برگزار شود و بعد از هم بازی‌های جام جهانی بود که آنهم در ایران برگزار نمی‌شد، با این وصف بزرگترین دغدغه مخالفان ورود زنان به ورزشگاه این بود که آخرین بازی ایران را به هر لطایف الحیلی برگزار کنند و بعد از آن هم تا پایان جام جهانی زمان زیادی است و از این ستون به آن ستون فرج است! اما طبق معمول وقتی برنامه‌ریزی کار در اختیار گروهی کارنابلد و جاهل قرار بگیرد، طبیعی است که پیش‌بینی‌های آنها هم درست از آب در نمی‌آید.

برنامه آنها از این قرار بود که بازی ایران و لبنان از تهران به مشهد برده شود؛ شهر مشهد این ویژگی را داشت که در آن سال‌های سال زنان (و حتی مردان) با محدودیت‌های مدنی بسیاری روبرو بوده‌اند و به خاطر وضعیتی که سال‌ها در آن وجود داشته (با این تصور که زنان مشهد دیگر به محدودیت عادت کرده‌اند)، احتمال اینکه زنان کمتری به ورزشگاه بروند، بسیار کم است، به همین دلیل بازی از تهران به مشهد منتقل شد و برای اینکه فیفا هم گریبان فدراسیون را نگیرد، با این تصور که به زنان کمی خواهند آمد، بلیت‌فروشی هم انجام شد اما اشتیاق زنان برای دیدن بازی‌های تیم ملی فوتبال کشورشان فراتر از تصور آنها و بانوانی که بلیت هم خریده بودند به ورزشگاه آمدند؛ اینجا بود که نخستین مشکل پیش آمد: مسئولان امنیتی نمی‌دانستند با اینهمه زن برای دیدن بازی به ورزشگاه مراجعه می‌کنند، چه کنند. از آنجا که در این موارد راه حل همیشه یکسان است و هیچ خرد و عقل اجتماعی وجود ندارد، همان مسیر همیشگی در پیش گرفته شد: تهدید و برخورد تند امنیتی. اتفاقا این برخوردها با زنانی می‌شد که بخش عمده‌ای از آنها چادری بودند اما آنها هم تمایل داشتند بازی تیم ملی فوتبال کشورشان را از نزدیک ببینند. اما بخش آخر شاهکار نیروهای امنیتی آنجا بود که در مقابل ایستادگی دخترانی که معتقد بودند بلیت خریده‌اند و باید به ورزشگاه بروند، اسپری‌های فلفل بیرون آورده شد و به صورت آنها پاشیده شد. این تصویر یکی از دردناک‌ترین تصاویر در تاریخ معاصر بود و باورنکردنی است که تنها به خاطر خواست یک گروه معدود با مردمی که در کشور «خودشان» می‌خواهند تیم ملی فوتبال کشور «خودشان» را از نزدیک ببینند، چنین برخوردی شود.

تقریبا عمده مسئولانی که بر سر کار هستند؛ چه در مجلس و چه در دولت و قوه قضاییه، همه از یک طیف سیاسی هستند و به نوعی مخالف ورود زنان به ورزشگاه هستند؛ اما نحوه برخورد با زنان در مشهد به گونه‌ای بود که برای نخستین بار در تاریخ یک کشور، پس از برگزاری یک بازی فوتبال، رئیس جمهور و دادستان کل کشور و رئیس مجلس شورای اسلامی به صورت همزمان به وضعیت پیش‌آمده انتقاد کنند. طبیعی بود رئیس جمهور نمی‌تواند موضع تندی مقابل پدرزن خود بگیرد و به همین دلیل بی‌آنکه نامی از حجت الاسلام علم الهدی بیاورد، در دستوری به وزیر کشور ماموریت داد «جوانب حواشی ایجاد شده را بررسی کند.» 

دادستان کل کشور البته ادبیات تندتری داشت و با آنکه او نیز از مخالفان ورود زنان به ورزشگاه در شرایط کنونی است، به مسئولان برگزاری اعلام کرد «آقایان باید عقلشان را به کار می‌انداختند» منتظری از این انتقاد داشت که اگر شرایط وجود نداشته، چرا بلیت‌فروشی شده است. محمدباقر قالیباف هم از جانب مجلس قول پیگیری داد که به این واقعه رسیدگی شود.

تجربه نشان داده در چنین مواردی نه کسی مسئولیت می‌پذیرد و نه کسی متوجه می‌شود در پشت پرده دستور اصلی را چه کسی صادر کرده است. چنانچه تا این لحظه هم مسئولیت بر گردن فدراسیون فوتبال انداخته شده که نادانسته بلیت‌فروشی کرده است! جالب اینجاست که فدراسیون فوتبال هم جسارت و جرات اینکه بگوید چه اتفاقی رخ داده را ندارد و هجوترین پاسخ ممکن را داده است: بلیت‌ها جعلی بودند و فقط ۹ نفر بلیت خریدند! و البته این بخش ماجرا را مسکوت گذاشتند که چگونه زنان از سایت فدراسیون بلیت جعلی خریده‌اند یا اینکه چرا در میان بلیت مردان حتی یک بلیت جعلی وجود نداشته که آنها راحت به ورزشگاه رفتند و فقط زنان چون بلیت جعلی داشتند، نتوانستند بروند.

فدراسیون فوتبال در توضیح خود نوشته «حداکثر طی ۴۸ ساعت وجوه دریافت شده به این اشخاص بازگردانده خواهد شد.» این یعنی نکته دردناک‌تر آنجا بود که آنها طوری پاسخ دادند که انگار موضوع مورد انتقاد، برگشت پول کسانی است که بلیت خریده‌اند. یعنی کل ماجرا را به پس دادن پول بلیت تقلیل داده‌اند!

حقیقت آن است که اتفاقات رخ داده در مشهد و پاشیدن اسپری فلفل به صورت زنان اولین بار بود که برای حضور زنان به ورزشگاه پیش می‌آمد؛ اما این ماجرا یک «اولین»‌های دیگر هم داشت و اینکه برای نخستین بار بخشی از جامعه به صورت همزمان از فیفا درخواست کرده‌اند فوتبال ایران را تحریم یا تعلیق کند تا سیاست‌گذاران در ایران یکبار با واقعیت موجود روبرو شوند و بدانند که نتیجه رفتارشان چیست. حامیان تعلیق فوتبال ایران بر این باورند که «نرفتن ایران به جام جهانی اتفاق ویژه‌ای نیست و احتمالا خسارت‌آمیزترین بخش آن نگرفتن همان پاداش چند میلیون دلاری است که به ایران نخواهد رسید اما تعلیق ایران یک دستاورد خواهد داشت و آن اینکه مسئولان را پیامدهای جهالت خود آشنا می‌کند و شاید این راهی باشد که برابری جنسیتی دست‌کم در یک مورد در ایران اجرا شود.»

معلوم نیست این راه حل جواب بدهد و اینکه آیا تعلیق فوتبال ایران توسط فیفا سیاست درستی است یا خیر. فعلا فقط در ایران و افغانستان زنان حق ورود به ورزشگاه را ندارند. تکلیف افغانستان در شرایط کنونی مشخص است و فیفا در این وضعیت توقع خاصی ندارد و به ماجرا ورود نمی‌کند اما برای ایران که بسیاری از بازیکنان آن در لیگ‌های کشورهای دیگر بازی می‌کنند و تیم‌های باشگاهی آن هر ساله در مسابقات لیگ قهرمانان حاضر می‌شوند و در سال‌های اخیر نیز مداوم به جام جهانی راه یافته، ماجرا فرق می‌کند. با این حال مشخص نیست فیفا چه خواهد کرد. اما ورود فیفا یا عدم ورود فیفا مسئله اصلی نیست، بلکه نکته مهم اینجاست که سیاست‌گذاران امنیتی و فرهنگی و اجتماعی در ایران کاری کرده‌اند که بخشی از مردم ایران حاضرند محبوب‌ترین ورزش در کشورشان تعلیق شود و از همه مسابقات بین‌المللی حذف شود و خودشان آسیب ببینند، شاید کسانی از جهالت به در آیند. و این تلخ‌ترین بخش ماجراست.

۲۱۲۱