امیررضا نوری زاده :حمله ناگهانی و بی رحمانه اسراییل به غزه و مناطق نظامی و غیر نظامی در این منطقه ساحلی با مدیریت یک شخص واحد در اسراییل صورت نگرفت بلکه سه تن از شخصیت های سیاسی این کشور که البته به هیچ عنوان به هم اعتماد ندارند، در کنار هم آن را برنامه ریزی و اجرا کردند و آینده و اعتبار سیاسی خود را به این عملیات نظامی پر ریسک سپردند .
در شرایطی که حدود یک ماه به انتخابات اسراییل باقی مانده است دو تن از این سه رهبر سیاسی برای پست نخست وزیری رقابت شدیدی دارند .ایحود باراک وزیر دفاع و زیپی لیونی وزیر امور خارجه هر دو تلاشهایی برای ارائه چهره ای صلح طلب در ماههای گذشته داشته اند اما اکنون با توجه به نتایج آخرین نظر سنجی ها در اسراییل هر دوسعی می کنند که اسراییل را بیشتر به داخل میدان جنگی که پایان آن نمی تواند مشخص باشد سوق دهند .
هر چند که به دلیل حضور ارتش اسراییل در این عملیات تمامی فعالیتهای انتخابات 10 فوریه متوقف شده است ، اما گفتگوهایی که این مقامات با رسانه های داخلی و خارجی انجام می دهند نشان می دهد هر دو آنها از این فرصت برای کسب آرا استفاده می کنند.
باراک که سابقه نخست وزیری و فرماندهی در ارتش اسراییل را داشته مدعی است با این نمایش اثبات کرده که می تواند از کشور در مقاطع بحرانی به خوبی دفاع کند و لیونی هم سعی می کند این نگرانی را در بین هوادارانش از بین ببرد که چون زن است و در ارتش هم خدمت نکرده ،نمی تواند دستور حمله را صادر کند !
ضلع دیگراین مثلث قدرت را ایحود اولمرت تشکیل می دهد که هر چند در انتخابات کاندید نشده است اما حمله به غزه را به عنوان آخرین شانس برای احیای نام خود پس از شکست خفت بار در تابستان 2006 و پیروزی قاطعانه حزب الله در جنوب لبنان می داند .
اما کسی که بیش ازهرسه اینها از شرایط فعلی بهره می برد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسبق، حامی اصلی تمامی عملیاتهای نظامی اسراییل در سالهای اخیر و رهبر حزب لیکود است .
این رویکرد لیونی و باراک به ظاهر ثمر بخش بوده و اختلاف لیونی( رهبر حزب کادیما ) و باراک ( رهبر حزب کارگر ) با نتانیاهو کاهش یافته است ؛درحالی که این امر در صورت ادامه آتش بس حماس و عدم حمله به نوار غزه غیرممکن به نظرمی رسید.
در واقع تمامی فلسطینی ها ساکن نوار غزه و یا کرانه باختری به این نکته اذعان دارند که تصمیم مقامات اسراییلی برای حمله به غزه تنها میتوانست تاثیر گرفته ازرقابتهای انتخاباتی این کشور باشد و به قولی هر زمان که اسراییلی ها آماده رای دادن می شوند ، فلسطینیها باید آماده یورشی بی دلیل و مرگبار باشند .تاکنون که روز پنجم حمله نیروهای اسراییلی به غزه را می گذرانیم، بیش از 370 تن از فلسطینی ها در حملات هوایی جنگنده های اسراییلی کشته شده اند وباید گفته مصطفی برغوتی سیاستمدار مستقل فلسطینی ساکن کرانه باختری را بپذیریم که اشاره دارد :"سیاستمداران اسراییلی از حمام خون فلسطینیها برای رقابتهای سیاسی خود استفاده می کنند" .
از سوی دیگر اکثر تحلیلگران سیاسی منطقه معتقدند به شکلی سنتی در انتخابات اسراییل کاندیدایی که بیش از سایرین جنگ طلب باشد با اقبال عمومی روبرو می شود .اما این بار دو کاندیدا با این رویکرد قصد دارند تا خود را به پست نخست وزیری اسراییل برسانند و برای باراک این شاید آخرین شانس ممکن برای نجات حزب کارگر از موقعیت وخیم فعلی در عرصه سیاسی باشد .
از زمان آغاز عملیات غزه تعداد کرسی های پیش بینی شده برای حزب کارگر در مجلس افزایش یافته و از ده کرسی به پانزده کرسی رسیده است و این مهم تنها به دلیل ادعای باراک در مورد رهبری این عملیات خونین بوده است .ولی علیرغم این ادعا که تنها از سوی برخی منابع غیر موثق تایید شده است ،حزب کادیما و لیونی توانسته اند فاصله خود را با نتانیاهو جنگ طلب کاهش دهند .
اما موفقیتهای باراک و لیونی تنها در صورتی ادامه خواهد یافت که روند پرتاب راکتهای حماس به شهرهای جنوبی اسراییل متوقف شود و در صورت تداوم روند پرتاب راکتها باید نتانیاهو را برنده نهایی انتخابات ماه فوریه بدانیم چرا که او در سخنرانی های اخیرش ضمن حمایت از عملیات غزه تاکید کرده در صورتی که او فرمانده این عملیات بود دست به "اقداماتی فراتر" از حملات فعلی می زد هر چند که وی مشخص نکرد که با توجه به بمباران مناطق غیر نظامی در غزه "اقدامات فراتر" او چه می توانست باشد؟!