زندگی امام جواد علیه السلام همچون سایر ائمه (ع) مالامال از مکارم اخلاق و فضایل متعالی است که به نمونه ای از آن اشاره می‌شود.
رفع شک و شبهه
محمد بن ولید کرمانی می گوید: برای دیدن امام جواد علیه السلام به سمت منزل آن حضرت رفتم، جمعیت انبوهی در آستانه در ورودی حضور داشتند. به سایه بانی پناه بردم تا هنگام نماز ظهر شد. نماز ظهر که خواندیم، از پشت سر احساس کردم کسی ایستاده است متوجه شدم و دیدم امام جواد علیه السلام است. به سمت امام رفتم و دستش را بوسیدم.
حضرت نشست و از ورودم سئوال کرد. گفتم که پر از شک و شبهه نسبت به دین شده ام. امام پس از پاسخ پرسش هایم فرمود: تسلیم امرخداباش. عرض کردم: فدایت شوم تسلیم هستم اما شبهه دلم را می گیرد.
حضرت سه بار فرمود: تسلیم امرخدا باش و من هم سه بار پاسخ دادم تسلیم هستم و راضی ام ای پسر رسول الله. از امام جواد که جدا شدم، پس از این گفتگو با ایشان احساس کردم که خداوند آنچه شک و شبهه در دلم بود از بین برد تا جائی که اگر تلاش می کردم که مجدداً شک و شبهه داشته باشم نمی توانستم.
اخلاق غذاخوردن
فردا صبح زود به قصد دیدن امام جواد علیه السلام روانه منزل امام شدم ولی کسی را نیافتم و از شدت گرسنگی و تشنگی، آب می آشامیدم که حرارت ناشی از گرسنگی و تشنگی را بخوابانم.
ناگهان در این هنگام مرد خدمتکاری آمد که طبقی همراه داشت که در آن غذاهای رنگین بود و مرد دیگری با طبقی همراه با طشت و ظرف مخصوص آب آمد و در برابر من گذاشتند و گفتند امام جواد علیه السلام دستور فرموده که بخوری. از خوردن که فارغ شدم، امام آمدند و من نیز با احترام برخاستم و به سمتِ آن حضرت حرکت کردم. حضرت دستور داد که بنشینم و بخورم. من هم شروع به خوردن کردم.
حضرت نگاهی به مرد خدمتکار انداخت و به او نیزفرمود: تو هم با او بخور تا او راحت بخورد. (وقتی کسی ایستاده و غذا خوردن شما را نگاه می کند، او را برای همراهی دعوت بکنید)
پس از این که از خوردن دست کشیدم و سفره بر چیده شد، خدمتکار رفت که آنچه را که از غذاها زمین ریخته بود بردارد.
حضرت فرمود: دست نگهدار، دست نگهدار، آنچه از اضافه غذاها روی زمین می ریزد اگر در صحراست (و حیوانات می توانند از آنها استفاده کنند) جمع نکن و رهایش کن اگر چه راه گوسفندی باشد، ولی آنچه در خانه می ریزد و به جا می ماند، جمع آوری کن.
/6262