تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۶

در روزها و هفته های اخیر ادبیات تند مقامات مختلف عربستان را در مسائل مختلف از جمله در مباحث مربوط به مسائل هسته ای جمهوری اسلامی ایران دیدیم و شنیدیم.

درباره چرایی ترس یا نگرانی و اضطراب حاکم بر سران ریاض برخی صاحب نظران به تحولات داخلی و برخی دیگر تحولات خارجی جهان بویژه تاثیر انتخابات آمریکا بر این کشور را دلیل اصلی تحولات این چنینی می دانند . برخی نیز براین باورند که ماه عسل ریاض و واشنگتن که با ادبیات و نگاه های خاص ترامپ به نمایندگی از جمهوریخواهان بود به اتمام رسیده و عربستان در استانه تغییر و تحول در کاخ سفید باید خود را آماده تغییرات اساسی کند.

در چنین فضایی شاید این سوال پیش آید که ریاض مگر چه کرده که این چنین از تغییر حکومت در آمریگا نگران و هراسان است و حتی در اقدامی پیش دستانه روز گذشته روابط خود با قطر را به آشتی کشانید و در تلاش برای ارتقای روابط خود با ترکیه، عراق و برخی کشورهای دیگر است.

به نظر می رسد دست کم سه اتفاق مهم در روابط آمریکا و عربستان در دوران جدید (بقدرت رسیدن جوبایدن) است که می تواند مبنای تحولات آینده قرار گیرد و سنگ بنای این سه موضوع می تواند چشم انداز روابط دو کشور را تداعی کند:

1- پرونده قتل خاشقچی با تمامی حواشی و مسائل آن چنان بر دمکراتها تاثیرگذار بوده که نه تنها نمی توانند آن را از مخیله خود بیرون کنند بلکه تاکید بر پیگیری موضوع تا حصول نتیجه دارند.

2- پرونده تحولات  حقوق بشری در عربستان نیز تابعی از روابط حاکم بر دو طرف است که بطور حتم در دورات حاکمیت دمکراتها می تواند جزء اولویت های آنان قرار گیرد و حتی مبنایی برای همکاری، امتیازات، قراردادها و بده بستان های بعدی باشد

3- جنگ نابرابر علیه یمن که تاکنون نتایج مهم برای ائتلاف سعودی نداشته ولی آثار آن بر جامعه جهانی بگونه ای است که می تواند دستاویزی برای آینده ارتباطات واشنگتن با ریاض باشد و حاکمان کاخ سفید با ورود در این موضوع بر ریاض فشار بیشتری بیاورند تا آنان را مجبور به پایان این ماجراجویی کنند.

سخن آخر اینکه همه تلاشها، رایزنی ها و ابتکارعمل های حاکمان سعودی یک اقدام پیش دستانه برای تحمل فشار احتمالی واشنگتن بر این کشور و داشتن راهکاری جایگزین برای حفظ تاج و تختی است که بدلیل اختلافات عمیق داخلی شکننده به نظر می رسد و شاید فشار بیرونی فروریختن آن را تسهیل کند.