سال پیش رمان به هوای دزدیدن اسب ها را خواندم و چند روز پیش هم فیلم اقتباسی از این داستان به کارگردانی هانس پتر مولند را دیدم که جانم بالا آمد تا نسخه بدون جرح و تعدیل آن را یافتم و همانطور که درکتاب منتشر شده در نشر چشمه با ترجمه فرشته شایان باید برخی چیزها را که حذف شده حدس بزنی با دیدن فیلم درمیابی که حدس هایت چه قدر درست است.

پر پترسون در ایران شناخته شده نیست درست بالعکس ادبیات اسکاندیناوی که ادبیات محکم و شناخته شده در ایران و جهان است. پیش از این جایی نوشته بودم ادبیات اسکاندیناوی و در راستای آن ادبیات نروژ درختیست که دو شاخه تناور دارد که از بقیه شاخسارها متمایز تر است ؛ ادبیات جنایی و ادبیاتی که دوست دارم آنرا ادبیات "ژرفا و بازگشت" بنامم. اگر ادبیات سیاسی و ایدئولوژیک که پای ثابت ادبیات کشورهای اروپایی بوده وهست را عمدا در نظر نگیریم،این دو شاخه از ادبیات اسکاندیناوی در ایران و جهان شناخته تر و مقبول تر است.

همانطور که بیشتر کشورهای کوچک اروپایی از لحاظ سیاسی متاثر از کشورهای بزرگتر مثل فرانسه و آلمان و بالاخره انگلیس بودند ادبیات این کشورها نیز تاثیرات زیادی از این کشورها گرفته است .

یکی از متفکرانی که تاثیری عمیق بر ادبیات اسکاندیناوی گذاشت و هر دو شاخه تناور ادبیات  این کشورها را از خود متاثر کرد زیگموند فروید بود.

بعد از نظریات او اهمیت دوران کودکی و اسطوره بازگشت به اصل و طبیعت جای پای محکمی در ادبیات اسکاندیناوی باز کرد .

رد پای روانشناسی ژرفا را در آثار برجسته ی نروژ مثل " پان" ، "رازها" اثر کنوت هامسون می توان پی گرفت .

اما در مورد پر پترسون و اثر جالب توجه وی " به هوای دزدین اسب ها" نیز به وضوح می توان ردپای این سنت را در ادبیات اسکاندیناوی مشاهده کرد.

پیرمردی برای در آرامش مردن به گوشه ای دور افتاده در شمال نروژ می رود به جایی که سال ها قبل یک تابستان پرماجرا را با پدرش در آن طی کرده است.

این تابستان پر ماجرا چند سال بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال نروژ توسط آلمان نازی است.

تروند شخصیت اصلی داستان در آن تابستان در گیر ودار بلوغ است؛ بلوغ جسمی و فکری و در این میان به شخصیت اصلی پدر ، عشق پنهان و گذشته رمزآمیز او و معشوقه اش در نهضت مقاومت ملی نروژ در طول جنگ پی می برد.

رمان مفاهیم خود را عمیقا با طبیعت و شاخصه های طبیعت سرسخت و زیبایی رعب آور این سرزمین شمالی در هم می آمیزد و هر چه تصاویر گذشته و بلوغ سرشار از حرارت و نور و بادهای سرمستی در علفزار است در ایام پیری این تصاویر همواره در زیر برف سنگین  و کابوس های شبانه مدفون شده است.

در حقیقت تروند با پارو کردن برف، گذشته اش را برای ما می کاود که در آن مفاهیمی مثل جوانی ، بلوغ، خیانت و عذاب وجدان بسیار پر رنگ تر از موضوع محوری یعنی عضویت پدر تروند در نهضت مقاومت ملیست.

"به هوای دزدین اسب ها " خواننده را وا می دارد تا مفاهیم را در کشاکش با شغل اصلی مردم آن دیار یعنی تجارت چوب با سوئد که شامل صحنه های انداختن درخت، زدن سرشاخه ها ، تکه کردن و سپردن آن به رودخانه برای رسیدن به مقصد است ، دریابد و گاهی دلش بخواهد نگرشی نمادین نسبت به رودخانه و الوارها و جریان زندگی پر پیچ و خم مردم آن دیار در دوره جنگ داشته باشد.

در هر حال تجربه خواندن این رمان و دیدن فیلم پتر مولند تجربه خوشایندیست که دوست داران ادبیات و سینمای اسکاندیناوی را در حس خوشایند مواجهه با یک اثر عمیق شناور می کند.

منبع: خبرآنلاین