تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۴

بهروز افخمی گفته است که نه کادربندی«فرزند صبح» اصلاح شده، نه تدوین حاضرتدوینی‌ست که مورد تایید او قرار گرفته باشد نه فیلم دوبله بوده نه صداگذاری آن چیزی‌ست که او در نظر داشته! بنابراین نتیجه‌ی اخلاقی این این گزاره‌ی خبری این است که این فیلم ، متعلق به افخمی نیست!

این که تدوین قبلی 30 دقیقه کمتر از تدوین فعلی بوده وصدا هم سرصحنه بوده البته می‌تواند  قصه را خیلی متفاوت کند اما این تفاوت در حدی هست که غیاب یک روایت منسجم ، روشن‌ ، قابل درک را ‌[برای مخاطبی که باید با زندگی بنیان‌گزار جمهوری اسلامی از خلال همین نماها و سکانس‌ها آشناشود] توجیه کند؟

این که این فیلم در اجزاء خود یعنی در نماها وسکانس‌ها، فیلم قابل توجهی‌ست امری قابل قبول برای اذهان منصف است با این همه، پذیرفتن این همه هرج ومرج در روایت واختشاش در«نظرگاه» آن هم صرفا به این دلیل که فیلم متعلق به سینماگری حرفه‌ای‌ست نه تنها دشوار که غیرممکن می‌نماید.آیا تدوین‌گران تازه‌ی این فیلم وضوح روایتی را که در آن بوده نابود کرده‌اند؟ خب، برای چه؟ به طور معمول چنین مدعایی از سوی سینماگرانی عنوان می‌شود که فیلم‌شان به دلایل مختلف ممیزی وکوتاه شده باشد نه این که از راش‌های اضافه برای بلندتر شدن روایت استفاده شده باشد! آیا این فیلم ورقی تازه به تاریخچه‌ی ممیزی  سینمای ایران افزوده است؟

بگذارید این قصه را آن طوری که ذهنیت «هشت ونیمی» من سروسامان داده تعریف کنم:یکی بود یکی نبود یک فیلمسازی بود که عاشق سینما بود نه البته هر سینمایی،سینمای گرم وجاندار وتماشاگرعام پسند؛ این سینماگر هر چه سن‌اش بالا می‌رفت به سینمای کم‌هیجان اما شاعرانه‌ی اروپای شرقی بیشتر علاقمند می‌شد وحس می‌کرد که می‌شود با گرته‌برداری خلاقانه از آن به یک سینمای بومی با گستره‌ی مخاطبان جهانی رسید ودر نتیجه وقتی فرصتی پیش آمد تا بتواند در باره‌ی زندگی تاریخ‌سازی فیلم بسازد که هیچ کس دیگری نه جرأت این کار را داشت ونه مجوزش را، اندیشید که باید از این فرصت تاریخی برای ساختن بهترین فیلم عمرش استفاده ببرد و فکر کرد با مبدأ قرار دادن شیوه‌ی روایی «کودکی ایوان» تارکوفسکی و بومی‌سازی آن می‌تواند به نقطه‌ی قابل اتکایی برسد با این همه نمی‌دانست با نبود یک فیلمنامه‌ی منسجم چه باید کرد و فرض را براین گرفت که خود فیلم در جریان ساخت خود ، مشکل را حل خواهد کرد[ یعنی همان مسیری که «رمان نویی‌«هایی مثل رپ‌گریه پیشنهاد می‌کردند] وروند ساخت فیلم طولانی و طولانی‌تر شد بااین همه «روایت» نتوانست «خودکار» شود و دست به ترمیم خود بزند شاید به این دلیل که «خودکاری روایت» متعلق به ذهن‌هایی‌ست که از‌‌‌آغاز و در جوانی به آن خو کرد‌ه‌اند و میانه‌ای ندارد با ذهن راویان میانه‌سال.

می‌بینید! روایت خوشایندی نیست و می‌تواند برای هرکدام از ما پیش بیاید اما فقط برای... نه! هنوز هم فکر می‌کنم این فیلم می‌تواند به بهترین فیلم فیلمساز خود بدل شود اگر افخمی  مشکل یک روایت سرو سامان‌دار را روی کاغذ روشن کند نه در هنگام فیلمبرداری یا تدوین. حیف این فیلم است آقای افخمی!

 

منبع: بدون منبع