جمشید مشایخی: بهمن مفید در سنگر انقلاب تیراندازی می‌کرد/ علی حاتمی: اجازه نمی‌دهم همسرم برای احضار از خانه خارج شود

جمشید مشایخی: مثلا اگر هنرپیشه‌ای بخواهد نقش اشرف پهلوی را بازی کند باید چادر به سرش باشد و در حال عبادت و کارهای صواب نشان داده شود یا این‌که به صورت زنی جلف که دائم با جوانان محشور است و به باده‌نوشی و استعمال مواد مخدر مشغول است ارائه گردد و اگر چنین ظاهر شد مفسد و فسادبرانگیز است؟! و بایستی به پای میز محاکمه کشیده شود؟

فهیمه نظری: کمتر یک ماه پس از پیروزی انقلاب، احضار هنرمندان تئاتر و سینما و خوانندگان به دادگاه‌های انقلاب آغاز شد. در یکی از نخستین احضارها به تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۸ ده تن از آنان که تقریبا همه‌شان در بین مردم شناخته‌شده و طرفداران بسیاری داشتند به حکم آیت‌الله محمد محمدی گیلانی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب «جهت پاره‌ای توضیحات» به دادگاه انقلاب مرکز واقع در اوین فراخوانده شدند. این ده نفر عبارت بودند از: ۱- فائقه آتشین (گوگوش)، ۲- معصومه دده‌بالا (هایده)، ۳- لیلا فروهر، ۴- جهانگیر فروهر، ۵- فیروزه، ۶- فریدون فرخ‌زاد، ۷- عهدیه بدیعی، ۸- طوطی سلیمی، ۹- پونه، ۱۰- پروانه (حمیرا).

جمشید مشایخی: بهمن مفید در سنگر انقلاب تیراندازی می‌کرد/ علی حاتمی: اجازه نمی‌دهم همسرم برای احضار از خانه خارج شود

چند روز بعد گروهی دیگر به دادسرای انقلاب فراخوانده شدند که به تاریخ سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۵۸ خود را به شعبه ۷ دادسرای انقلاب اسلامی مرکز معرفی کردند. از این عده پس از «بازجویی مقدماتی» تعهد گرفته شد که «کارهای خلاف موازین اسلامی انجام ندهند». فروزان، مرتضی عقیلی، شهناز تهرانی، میری، همایون و منوچهر وثوق از جمله دومین گروه احضارشدگان بودند.

فردای روزی که هنرمندان یادشده در دادگاه انقلاب تعهد دادند، باز نام شمار دیگری از هنرمندان در روزنامه اطلاعات منتشر و از آنان خواسته شد که بین تاریخ ۲۱ تا ۲۵ اسفند ۵۸ خود را به دادگاه انقلاب معرفی کنند. گروه سوم شامل این افراد بود: ۱- محمدعلی فردین، ۲- بهروز وثوقی ۳- سیمین غفاری ۴- پوری بنایی، ۵- محمود بهرامی، ۶- خانم دیانا، ۷- رضا بیک‌ایمانوردی، ۸- جمال وفایی، ۹- ایرج قادری، ۱۰- ناصر ملک‌مطیعی.

یکی از نکات قابل تامل در این احضارها این بود که به محض صدور حکم احضار فردای آن روز حکم در روزنامه‌های سراسری منتشر می‌شد و این خود مشکلاتی را برای خانواده و زندگی روزمره هنرمندان پدید آورده بود.

مصادره سینماها توسط بنیاد مستضعفان

اما کار به احضار و گرفتن تعهد از هنرمندان ختم نشد، بلکه در جهت برخورد سلبی با هنرمندان پیش از انقلاب که ممنوع‌الکاری و خانه‌نشینی بسیاری از آنان را به دنبال داشت، روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۵۹ دستور مصادره سینماها توسط علی قدوسی دادستان وقت انقلاب نیز صادر شد. متن حکم او به این قرار بود:

«دادستانی کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران درصدد رفع فساد و فحشا در کلیه سطوح است، و اماکن فرهنگی قابل استفاده عموم باید در اختیار ارگان قابل اعتمادی باشد تا جنبه پیشرفت دین مبین اسلام تقویت گردد و در ضمن منافع حاصل از این اماکن در اختیار بهبود فرهنگ یا شرایط زیستن مستضفعین قرار گیرد. در اجرای این منظور، به بنیاد مستضعفین اجازه داده می‌شود که به تشخیص آن بنیاد با رعایت کامل موازین شرعیه نسبت به در اختیار گرفتن سینماهای کشور اقدام لازم به عمل آید. مقتضی است نتیجه اقدامات در هر مورد به دادستانی کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران گزارش شود. دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران – علی قدوسی»

این اقدامات پی‌درپی در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر اما بدون واکنش نماند و محمدعلی نجفی سرپرست وقت مرکز ترویج و نمایش فیلم مرکز سینمایی فرهنگ و آموزش عالی یکی از نخستین کسانی بود که در اعتراض به این نوع برخورد قهری با جامعه هنری از سمت خود استعفا کرد. او در مصاحبه‌ با خبرگزاری پارس در این باره گفت: «وقتی یک روزنامه کثیرالانتشار اعلام می‌کند که سینماها به دلیل این‌که مراکز فحشا بوده‌اند در اختیار مرکز فرهنگی قابل اعتمادی مثل بنیاد هنری مستضعفین قرار می‌گیرد، من به عنوان سرپرست مرکز سینمایی کشور به خاطر اعاده حیثیتم کناره‌گیری می‌کنم و معترضم زیرا این را اهانت می‌دانم .این صحیح نیست که سلیقه‌های شخصی برخی ارگان‌ها باعث تضعیف دولت شود و مثلا یک وزارتخانه با مسئولیت و راه مشخصی که دارد از نظر ارگانی قابل اعتماد نباشد و حتی وزیر مسئول این وزارتخانه برای مشورت مورد اطمینان نیست. آن‌ها که مدعی هستند سالن‌های سینما فیلم اسلامی نمایش نمی‌دهند خود از نمایش فیلم حضرت محمد (ص) در سالن‌های خود خودداری کردند در حالی که حتی این فیلم همزمان با سالگرد انقلاب در چند سینما به نمایش درآمد... ما اخیرا اطلاع یافته‌ایم که این بنیاد در اروپا عنوان کرده است که در ایران فیلم ملی شده و ظاهرا تنها مرجعی که می‌تواند فیلم وارد کشور کند بنیاد هنری مستضعفین است... وی درباره اقدامات مرکز سینمایی طی یک سال اخیر گفت) ما طی یک سال به این نتیجه رسیدیم که باید به علت‌ها بپردازیم نه معلول‌ها و در بررسی علت‌ها به این نتیجه رسیدیم که برای رسیدن به سینمای مردمی باید تولید خودمان را تقویت کنیم. به این دلیل ورود فیلم خارجی را ممنوع اعلام کردیم و ورود فیلم را در انحصار دولت قرار دادیم تا به صورت امتیاز به سازندگان فیلم‌های خوب ایرانی بدهد. برای این منظور نیز یک صندوق تعاون سینمای ایران ایجاد کردیم که بودجه آن از واردکنندگان فیلم‌های خارجی تامین شد و چرخ سینمای ایران به حرکت درآمد که امروز با این عمل متوقف شد. ما همچنین دارندگان سالن‌های سینما را وادار کردیم تا مرکزی برای فیلم‌سازان فیلم‌های خوب و متعهد ایرانی به وجود آوردند و این حرکت را به عنوان یک حرکت فرهنگی به دست دست‌اندرکاران فیلم و سینما می‌دانستیم که با این عمل آن هم بی‌اعتبار شد.» (روزنامه بامداد، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹)

اعتراض و استعفای جمشید مشایخی

قطار انقلاب اما خیلی تندتر از آن بود که استعفای نجفی بتواند در مقابل آن بایستد یا حرکتش را کند، کنَد! حاکم شرع همچنان به روال پیشین ادامه داد و باز در روزهای آخر فروردین ۵۹ شمار دیگری از هنرمندان پیش از انقلاب از جمله زری خوشکام، پریسا، ایرن، رضا کرم‌رضایی، سیاوش (محمدرضا شجریان) و... را برای بازجویی مقدماتی و ارائه پاره‌ای توضیحات احضار کرد.

واکنش اعتراض‌آمیز بعدی مربوط به جمشید مشایخی بود که با احضار این دسته آخر از سرپرستی وقت اداره تئاتر استعفا داد. او در استعفانامه‌اش خطاب به حسن حبیبی وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی اعتراض خود را به احضار هنرمندان صراحتا اعلام کرد:

«پیروز احضار گروهی از هنرمندان به دادگاه انقلاب اوین، این‌جانب جمشید مشایخی که بعد از انقلاب راستین ملت ایران از طرف مقامات مسئول مملکتی به سرپرستی اداره‌ برنامه‌های تئاتر وزارت فرهنگ و آموزش عالی انتخاب شده‌ام، معتقدم احضار هنرمندانی چون رضا کرم‌رضایی کارگردان این اداره، آقای سیاوش [محمدرضا] شجریان و خانم پریسا توهین به هنر، هنرمندان و دوست‌داران هنر می‌باشد. لذا به نشانه‌ی اعتراض به این عمل ضد انقلابی از سمت خود استعفا می‌دهم.» (کیهان و اطلاعات، ۳۱ فروردین ۵۹)

جمشید مشایخی: بهمن مفید در سنگر انقلاب تیراندازی می‌کرد/ علی حاتمی: اجازه نمی‌دهم همسرم برای احضار از خانه خارج شود

مشایخی چند روز بعد نیز طی مصاحبه‌ای با مجله «جوانان امروز» (۸ اردیبهشت ۵۹) مراتب اعتراض خود را به این‌ نوع مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر اعلام کرد. او گفت:

«اوایل که هنرمندان را تحت عنوان اشاعه‌دهنده فساد به دادگاه خواستند با آقای صالحی معاون هنری وزارت فرهنگ و آموزش عالی ملاقات نمودم و گفتم اگر ممکن است لااقل از چاپ اسامی این افراد در روزنامه‌ها خودداری کنید، چراکه هنوز اتهام هیچ‌یک به ثبوت نرسیده و از طرفی این جماعت بچه‌های‌شان در مدرسه تحصیل می‌کنند و موجبات ناراحتی‌شان فراهم می‌آید. به من قولی داده شد و چند وقتی هم خبری نبود لیکن یکباره این کار شروع شد و هر چند وقت یک بار اسم چهره‌ای به عنوان رواج‌دهنده فساد در روزنامه‌ها آگهی شد. این عمل علاوه بر هتک حیثیت هنر و هنرمند موجب شد تا دوستان روحیه کار و فعالیت نداشته باشند. من نمی‌دانم به چه علت دوباره شروع به احضار هنرمندان به این طریق نمودند ولی یک نکته را می‌دانم و آن این‌که چنین عملی خلاف خواست امام و رئیس‌جمهور می‌باشد.

مگر امام نگفت جز آدم‌کش‌ها، شکنجه‌گران و آن‌ها که بیت‌المال را به غارت برده‌اند مورد عفو و بخشودگی می‌باشند؟ آیا از هنرمندان کشور پس از پیروزی انقلاب عمل خلافی سر زده که مستوجب صدور چنین احکامی هستند؟! پس عفو امام چه شد؟! از طرفی مگر هنرمندان دارای صنف و سندیکا و اداره نیستند؟ مگر نمی‌شود ابتدا از طریق نامه و سندیکا آن‌ها را خواست و چنان‌چه سرپیچی شد با آگهی در مطبوعات آن هم نه به عنوان اشاعه‌دهنده فساد، احضار نمایند و تحت محاکمه قرار دهند!

اخیرا آقای سیاوش [محمدرضا] شجریان را خواسته‌اند، وی بعد از پیروزی انقلاب قشنگ‌ترین سرودهای انقلابی را اجرا کرد که مرتبا از رادیو تلویزیون پخش می‌شود و قبل از پیروزی انقلاب هیچ‌گاه کار مبتذل و فسادبرانگیز نداشته است.

آقای کرم‌رضایی تحصیلات خارج از کشور دارند، نمایشنامه‌های زیادی را ترجمه نموده است و سال‌ها پیش هم به خاطر عدم اجرای برنامه در یک روز بخصوص از اداره اخراج گردید.

اکثر هنرمندان مملکت در انقلاب شرکت داشتند، بهمن مفید در سنگر تیراندازی می‌کرد و بسیاری از همین چهره‌ها روزهای پردلهره و خطرناکی را در اجتماعات گذراندند.

از طرفی آیا صحیح است با چاپ اسم سرشناسی که گناهش ثابت نشده موجب انگشت‌نما شدن فرزندش در مدرسه گردند و عده‌ای بگویند پدرت آدم کثیفی بوده است.

دیگر این‌که اگر کسی به عنوان خطاکار هنری معرفی گردید کارشناسان هنر باید نظر بدهد. مثلا اگر هنرپیشه‌ای بخواهد نقش اشرف پهلوی را بازی کند باید چادر به سرش باشد و در حال عبادت و کارهای صواب نشان داده شود یا این‌که به صورت زنی جلف که دائم با جوانان محشور است و به باده‌نوشی و استعمال مواد مخدر مشغول است ارائه گردد و اگر چنین ظاهر شد مفسد و فسادبرانگیز است؟! و بایستی به پای میز محاکمه کشیده شود؟

بدون شک اگر بخواهیم جز این کار را نشان دهیم واقعیت را تحریف کرده‌ایم. هنرمند در ارائه کار هنری باید آزاد باشد، می‌گویند باید تعهد داد که دیگر چنین و چنان نکنی، در این صورت هنر معنای خود را دست می‌دهد و دست سازنده را از هر جهت در ارائه کارهای خوب می‌بندد.

چون از هر جهت خود را وامانده دیدم ناگزیر به استعفا گردیدم چون اگر امروز نتوانم از شرف و حیثیت خود دفاع کنم چگونه می‌توانم از مملکتم دفاع کنم.»

اعتراض سندیکای کارگردانان

به دنبال استعفای محمدعلی نجفی سرپرست مرکز سینمایی کشور و جمشید مشایخی رئیس اداره تئاتر و زمزمه مصادره شدن سینماها، اعضای سندیکای کارگردانان ازجمله مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، عباس شباویز، عباس جوانمرد، علی حاتمی، حمید سمندریان، امیر قادری، محمدعلی نجفی، کرم‌رضایی و چند تن دیگر از دست‌اندرکاران نیز جلسه‌ای تشکیل دادند و اعتراض خود را نسبت به احضار پی‌درپی هنرمندان اظهار داشتند. آنان طی قطعنامه‌ای تاکید کردند از این پس به احضاریه‌ها توجه نمی‌کنند و در دادگاه انقلاب نیز حضور نخواهند یافت.

«پیرو اطلاعیه‌های دادستانی انقلاب در مورد فعالیت‌های فعالین جامعه هنری کشور به این وسیله به اعضای سندیکای کاگردانان اعلام می‌شود جز این سندیکا در مورد فعالیت‌های هنری، صلاحیت رسیدگی ندارد و سندیکا تنها مرجع ذی‌صلاح درباره مسائل مربوط می‌باشد.» (جوانان امروز، ۸ اردیبهشت ۱۳۵۹)

در این جلسه که با حضور جمعی از خبرنگاران تشکیل شده بود محمدرضا اخلاقی کارگردان سینمای ایران گفت: «گویا قرار است دسته‌های خاصی در انقلاب سهم داشته باشند، کسانی که دست‌اندرکار هنر بودند در سیاق معتادان و ساواکی‌ها معرفی می‌شوند که البته این تلقی دولت نیست بلکه تلقی جناح‌های خاصی است. ما در تلاش خود به نتایجی رسیده بودیم، توانسته بودیم تولید و توزیع را به وضع شایسته‌ای درآوریم و در عین حال سانسور و قیمومیت دولت را کنار بگذاریم، سرپرستی را به خود نظام واگذار نمودیم ولی از چندی پیش می‌بینیم موضوعی که به فراموشی سپرده شده بود یکباره مورد هجوم قرار می‌گیرد، سینماها مصادره می‌شود، لیست‌ها و فهرست‌هایی منتشر می‌شود و عده‌ای به دادگاه انقلاب احضار می‌گردند و خلاصه دست‌هایی برای از بین بردن هنر سینما به کار می‌افتد.» (همان)

بهمن فرمان‌آرا سخنران بعدی نیز گفت: «مدت‌هاست مردم می‌گویند لیست ساواکی‌ها را منتشر کنید، کسی گوش نمی‌کند ولی ناگهان کتابی منتشر می‌شود و دولت می‌گوید چون نمی‌خواستیم نام عده‌ای لکه‌دار شود و زندگی‌شان به خطر افتد از این کار خودداری نمودیم ولی در مورد کسانی که یک عمر در کار فرهنگ تلاش کردند اعلام می‌کنند به نام فحشا مراجعه کنید و خیلی موارد دیگر...» (همان)

علی حاتمی کارگردان تلویزیون و سینما نیز که در آن برهه مشغول ساختن مجموعه تلویزیونی «جاده ابریشم» بود و همسرش زری خوشکام جزء احضارشدگان در این جلسه اظهار داشت: «... عقیده دارند سینما باید دانشگاه بشود ولی وقتی با دانشگاه چنین می‌شود تکلیف سینما روشن است. من نمی‌توانم سینما را کنار بگذارم و آن‌ها هم که نیستند از کار کنار نرفته‌اند مگر می‌شود نفس کشیدن را کنار گذاشت؟! اینجانب در جواب احضاریه دادگاه انقلاب که همسرم زری خوشکام را خواسته‌اند به فرموده اسلام که اجازه نداده زنی بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود اشاره نموده و به حاکم شرع نوشتم: اینجانب اجازه نمی‌دهم همسرم جهت احضاریه شما اقدام به خروج از خانه نماید و کلیه پیامد این کار را به گردن گرفته‌ام، ما منتظر نمی‌شویم هنر را به ما دیکته کنند چراکه هنر از خود هنر به وجود می‌آید وقتی کسی نمی‌تواند نقاشی کند به خط پناه می‌برد، خود خط یک هنر اسلامی است.» (همان)

محمدعلی نجفی سرپرست مستعفی مرکز سینمایی کشور نیز این احضارها را غیراسلامی خواند و گفت: «در قرآن آمده نباید در افکار و رفتار دیگران تجسس کرد و اگر کسی گفت من مسلمان هستم باید پذیرفته شود. در مورد مصادره سینماها گفته شد مکان فحشا است، چنین حرفی تهمت و افترا می‌باشد، بخصوص اگر از طرف کسانی که خود را حامی اسلام می‌دانند.» (همان)

توضیح دادگاه انقلاب اسلامی مرکز

نکته جالب این‌که به دنبال این واکنش‌ها از جامعه هنری کشور، دادگاه انقلاب اسلامی مرکز بلافاصله در رابطه با احضار هنرپیشگان، خوانندگان و دیگر دست‌اندرکاران امور هنری طی اعلامیه‌ای اعتراض آنان را بی‌مورد خواند و تاکید کرد که این احضارها فقط برای گرفتن پاره‌ای توضیحات است:

«جهت اطلاع عموم و توجه به علاقمندان به مسائل هنری و منسوبین آن‌ها در رابطه با احضار عده‌ای از خوانندگان و هنرپیشگان به دادگاه انقلاب اسلامی مرکز تذکر این نکته لازم است که حضور این اشخاص در دفتر دادگاه صرفا به عنوان مطلع و اخذ توضیح درباره مسائل هنری جاری مملکت و نیز اطلاع بیشتر از آن‌چه به عنوان مسائل و روابط هنری در رژیم سابق می‌گذشته می‌باشد و هنرمندان احضار شده خود به این امر گواه‌اند. علیهذا اعتراض عده‌ای از کارکنان و هنرمندان اداره بخصوصی در مورد احضارهای فوق بی‌مورد و بیان این‌که دادگاه می‌بایست بین هنرمندان تفکیک قائل شود نیز غیرممکن است زیرا اولا به شرحی که گذشت هیچ‌یک از هنرمندان به عنوان متهم به دادگاه جلب نشده‌اند. ثانیا بر فرض این‌که اتهامی متوجه فردی باشد تبعیض در احضار و تفکیک افراد قبل از رسیدگی برخلاف مقررات آئین دادرسی اسلامی است.» (همان)

احضارها ادامه یافت!

در پی این اعلامیه و بی‌توجه به دادی که از جامعه هنری درآمد اما همچنان احضار هنرمندان و ممنوع‌الکاری آن‌ها ادامه پیدا کرد، چه این‌که روزنامه کیهان روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۵۹ در صفحه سوم خود باز خبر از احضار چند تن از هنرمندان سینما و تلویزیون به شعبه اول دادگاه انقلاب مرکز داد. این هنرمندان عبارت بودند از:

پرویز یاحقی (آهنگساز)، فرخ غفاری (متصدی جشن هنر شیراز)، نوری کسرایی (هنرپیشه)، عماد رام (آهنگساز)، نصرت کریمی (هنرپیشه و کارگردان)، الهه (خواننده گلها)، بنان (خواننده)، حسامیان (تهیه‌کننده و واردکننده فیلم‌های سینمایی)، گیتی (خواننده)، پرویز کاردان (هنرپیشه و تهیه‌کننده)، علی نصیریان (هنرپیشه تئاتر و سینما).

۲۵۹

کد خبر 2053938

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 28
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمدرضا IR ۱۳:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۲/۰۴
    8 0
    ممنون از این خاطره جالب، کاشکی حافظه تاریخی مون کمی قوی تر بود .