به گزارش مبلغ به نقل از ایکنا علامه سید جعفر مرتضی عاملی در سال ۱۳۹۶ شمسی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در بخش سیره معصومان برای نگارش کتاب «الصحیح من سیرة الامام علی(ع)» دریافت کرد. از او آثار و کتابهای زیادی در حوزه تاریخ مانند؛ «مأساة الزهرا علیها السلام» بر جای مانده است.
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران درباره جایگاه او معتقد است که نگارش تاریخ در قم معمول نبود تا اینکه سید جعفر مرتضی عاملی دانش تاریخ را در قم زنده کرد.استاد سید جعفر مرتضی در ۴ آبان سال ۱۳۹۸ در بیروت درگذشت و در زادگاهش واقع در جبلعامل دفن شد. خبرنگار ایکنا با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با آثار، شخصیت و فعالیتهای این عالم وارسته و متخصص تاریخ اسلام با حجتالاسلام والمسلمین محمد مرتضی عاملی، فرزند ایشان گفت و گو کرده است که در ادامه بخش نخست این مصاحبه را میخوانیم؛
ما علامه سید جعفر مرتضی را با کتابها و آثار ایشان بویژه «الصحیح من سیرة الامام علی(ع)» و «مأساة الزهرا(س)» میشناسیم در حالی است که ایشان در مسائل سیاسی و دفاع از انقلاب و مردم فلسطین و جبهه مقاومت هم تلاش زیادی داشتند، اگر موافقید با توجه به حوادث اخیر غزه از این منظر وارد بحث شویم.
بله. کتاب الصحیح کتابی است که شناسنامه علامه جعفر مرتضی است و اندیشمندان ایشان را عمدتا با این کتاب و کتاب مَأساةُ الزهرا(س) میشناختند؛ کتاب مَأساةُ الزهرا هم در نقد شبهاتی بود که برخی آن را درباره تاریخ زندگانی دختر نبی مکرم اسلام(ص) و به ناحق مطرح کرده بودند و دغدغههای اعتقادی حاج آقا در این اثر منعکس شده است. البته ایشان در زمینه فقه، اصول، تفسیر، مباحث سیاسی و اجتماعی هم آثاری دارند و همیشه به شبهات پاسخ میدادند ولی محوریترین اثر ایشان همان کتاب الصحیح بود که در سال ۲۰۰۶ و در جریان جنگ ۳۳ روزه خاتمه یافت.
الصحیح از لحاظ زمانی که از بقیه آثار جلوتر نبود؟
نه در عرض این کار سترگ، کارهای دیگری هم در حال انجام بود. ۱۲ جلد الصحیح قبل از مآساه الزهرا نوشته شد. کتاب حیات سیاسی امام رضا(ع) هم قبل از این زمان نوشته شد که الان بیش از ۲۵ بار به چاپ رسیده است و در ایران از شهرت زیادی برخوردار است. همچنین حیات سیاسی امام جواد(ع) را نوشتند. البته ماساه الزهرا(س) نقطه عطف در قلم و آثار علامه به شمار میآید و به تعبیر خود ایشان بعد از نوشتن این کتاب، قلمشان برکت فوقالعادهای پیدا کرد و نمیدانستند چگونه مینویسند.
ایشان ظاهرا در کتاب الصحیح مطالبی در مورد اسرائیل هم دارند؟
بله. در الصحیح که در سال ۲۰۰۶ تمام شد ایشان به مباحث اسرائیل و حمله این رژیم به لبنان و سرزمینهای اسلامی هم پرداختند و اینکه مسلمانان باید اسرائیل را از سرزمینشان بیرون کنند. البته ورود علامه به مسائل نظامی و امنیتی صرفا مختص به این دوره نیست بلکه از پیروزی انقلاب اسلامی و به خصوص در دوره دفاع مقدس، حمایت علمی ایشان از جبهه حق همواره وجود داشته است. وقتی فرماندهان جنگ نیازمند مباحث فقهی، نظامی و امنیتی مرتبط با جنگ و نوع تعامل با دشمن بودند ایشان به این نوع مباحث از منظر فقهی و دینی پرداختند و نتیجه تحقیقات خود را در اختیارشان قرار میدادند و حتی آنها را برای فرماندهان تدریس میکردند از این رو امسال و به مناسبت سالگرد ارتحال علامه، همایشی از سوی معاونت سیاسی و اجتماعی حوزه علمیه و همکاری سایر مراکز حوزوی با عنوان «معلم مقاومت» در مدرسه دارالشفاء برگزار شد که ما نیز از آنان تشکر میکنیم.
در این همایش سردار شمشیری سخنرانی کردند و گفتند؛ بد نیست یک خاطره از حواشی این جلسات که بنده شاهد آن بودم بگویم. ما در منطقه آذر قم زندگی میکردیم و بنده آن وقت کوچک بودم؛ در جلسهای از جلسات منظمی که با تعدادی از شخصیتهای سیاسی و نظامی داشتند ناگهان حاج آقا وسط جلسه، بلند شدند و رفتند در خانه را باز کرده به بیرون از خانه رفته و به اطراف نگاهی کردند که یک لحظه میبینند یک بچهای در جوی آبی که به شدت روان بود میافتد. علامه بهسرعت میدود و آن پسر بچه را از داخل آب و بین آهنهای حفاظ نجات میدهد بعد برمیگردد و خدا را شکر میکند و درس را ادامه میدهد، همه از این امر تعجب میشوند.
ورود ایشان از منظر علمی به مسائل نظامی کاری بدیع و دشوار است، زاویه نگاه ایشان را تبیین فرمایید؟
موضوع این است که علامه مرتضی عالمانه و محققانه وارد تاریخ اسلام شدند و روایاتی را مورد بحث قرار میدادند که صدور آنها قابل اعتماد و اطمینان بود و با تحلیل روایات و آیات از مباحث، حکم فقهی بیرون میآوردند تا در میدان مبارزه و کارزار برای علاقهمندان مفید باشد. ایشان در تألیف کتاب اصطلاحات نظامی هم نقش داشتند؛ در سال ۲۰۰۰ میلادی، همایشی برگزار شد و سردار ذوالقدر هم سخنرانی داشت و گفت که من هنوز هم از نوشتههای علامه در مباحث نظامی استفاده میکنم؛ علامه نیز متونی در مورد مباحث امنیتی، اطلاعاتی و نظامی که بر اساس نصوص اسلامی استخراج کرده بود به یکی از آقایان یعنی یکی از سران کنونی حزب الله لبنان (شیخ علی دعموش) داد و از او خواست تا آن را تحت اشراف خود ایشان تکمیل کند که در سه جلد با عنوان «موسوعة الاستخبارات و الأمن فی النصوص و الآثار» به چاپ رسید. این کتاب از مهمترین متونی است که در سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی کشور و نیز حزب الله مورد استفاده قرار میگیرد.
علامه معتقد بود که باید متون دینی را در زندگی به کار بگیریم لذا برای این نوع مباحث سراغ صحیفه سجادیه رفتند و با استفاده از برخی ادعیه مرتبط با مباحث نظامی، از آن فک رمز کردند. این فک رمز از ادعیه خیلی مهم است زیرا در دوره امام سجاد(ع)، اوج منع تدوین حدیث بوده است که بعد از شهادت پیامبر(ص) شروع شد و امام مجبور بودند مسائل مهم را در قالب دعا بفرمایند لذا دعایی را برای اهل ثغور یعنی پاسداران مرزهای اسلامی فرمودند که از دل آن مفاد بسیار خوبی در مباحث نظامی و امنیتی بیرون میآید که علامه این کار را کرد و با عنوان «سیاسة الحرب فی دعاء اهل الثغور» تألیف شد و این هم بین بچههای حزب الله تدریس میشود. کار دیگر علامه هم تدریس مباحث اندیشه و اصول نظامی متناسب برای فرماندهان بود که حاصل آن کتاب «من شؤون الحرب فی الاسلام» شد. اینها هم بیانگر آن بود که ایشان در مسائل نظامی اشراف داشت و نشان داد که حامی مقاومت است.
سخن از حزبالله و ارتباطات علامه با ایشان پیش آمد، خاطراتی اگر از این موضوع در ذهن دارید بفرمایید؟
بله. اسناد جالبی در این زمینه وجود دارد ولی چون برخی از آنها هنوز به حالت طبقهبندی و محرمانه است وارد آن نمیشویم و همین قدر به شما بگویم که نامههایی بین رهبر معظم انقلاب و ایشان برای شکلگیری و تنظم سازه حزبالله وجود دارد و تنظیم و ساماندهی حزبالله به شکل قوی مرهون تلاشهای مجموعهای از افراد از جمله علامه مرتضی، مرحوم آقای کورانی و بزرگان حزب الله است. حزبالله صرفاً به بعد نظامی نپرداخته و نمیپردازد بلکه در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و ... هم فعالیت خوبی داشته است و یکی از کارهای مهم ایجاد مدارس آکادمی اسلامی بود؛ متون درسی این مدارس عمدتاً با هدایت و رهبری علامه جعفر مرتضی و تالیفات و کمکهای مالی ایشان به ثمر رسید.
ایشان رابط میان حزبالله و مراجع و مؤسسات مربوطه در ایران بود و خود را وقف این کار کرد. بین ایشان و همه سران حزبالله هم نامههای متعددی در این رابطه رد و بدل شده است.
یکی از خاطراتی که در ذهنم باقی مانده این است که وقتی حاج آقا فوت کردند و قرار شد خانه را در ایران تنظیف کنند کاغذهای زیادی را جلوی در خانه میریزند که بنده از راه رسیدم و وقتی این صحنه را دیدم بسیار متعجب شدم زیرا اگر دیر رسیده بودم همه اینها از بین میرفت در حالی که سندهای تاریخی از ارتباطات علامه با حزبالله و نامهها و برخی هم تحقیقات علمی ایشان است و متاسفانه در طول تاریخ چنین اسناد و معارفی از دست ما رفته است و این جای غصه فراوانی دارد و البته نشان میدهد که این مقدار معارف هم که از اهل بیت(ع) به دست ما رسیده، معجزه است.
البته دشمنان هم در طول تاریخ در مسیر از بین بردن این معارف تلاش زیادی کردند؛ بسیاری از تحقیقات علامه در حملات رژیم وحشی اسرائیل از بین رفت، منزل پدر و کتابخانه ایشان در جنگ ۳۳ روزه مورد حمله اسرائیل قرار گرفت و بسیاری از آثار ایشان سوخت، خیلی از سخنرانیهای ایشان از بین رفت؛ الان حدود ۲۸۰ عنوان کتاب از علامه چاپ شده است ولی حدود ۱۵۰ عنوان هم از بین رفت. ایشان فرد پرتالیف و پرکاری بود. البته منزل ما در ایران هم دچار آتش سوزی شد و بسیاری از این اسناد هم در آتش سوخت ولی برخی فیشها موجود است.
الصحیح هم در بین این آثار بود؟
خیر. الصحیح تا جلد ۱۲ چاپ شده بود و مابقی آن آماده شده بود ولی در دست چاپ قرار نداشت لذا محتوای مجلدات دیگر که در کامپیوتر بود محفوظ ماند زیرا آن را در یک فلش ریختند و بردند وگرنه آنها هم از بین رفته بود لذا بنده معقتدم که علامه چند تولد در زندگی داشتند؛ یکی تولدی که پا به عرصه وجود گذاشتند؛ دیگری تولد علمی ایشان که در لبنان و از نزد پدر شروع شد و سپسس به نجف رفتند که البته ما تاریخ حضور ایشان در نجف را نداریم ولی نامهنگاریهای متعددی وجود دارد که میتوان به بخشی از فعالیتهای ایشان پی برد. ایشان در نجف اولین کتاب خود را نوشتند در حالی که طلبهای بیش نبودند و بعد به ایران آمدند و نزد آیات شبیری زنجانی، سیدابوالفضل میرمحمدی، احمدی میانهجی، سیدمهدی روحانی و آذری قمی و ... درس و بحث داشتند. حضور ایشان در ایران مقطع مهمی در زندگیشان بود در حالی که ۱۵۰ جلد کتاب تألیف کرده بودند.
ولادت دیگر علامه وقتی بود که کتابخانه شخصی ایشان در جنگ ۳۳ اسرائیل علیه لبنان در آتش میسوزد و از بین میرود؛ که البته ایشان با نشاط علمی بیشتری به تالیف ادامه دادند و الصحیح را خاتمه دادند و سیره امیرالمؤمنین را شروع کردند که ۵۳ جلد است سپس مختصر مفید را نوشتند که از کتب مغفول است. در این کتاب به انواع شبهات پاسخ داده شده است ولی کسی آن را نمیشناسد در حالی که شاید اهمیت آن از الصحیح کمتر نباشد زیرا در مختصر مفید، نتایج تحقیقات علامه به صورت خلاصه بیان شده است و بسیار برای سطح عموم مردم کاربردی است.
ولادت علمی علامه وقتی نمایان میشود که ایشان بیماری سرطان گرفتند و تا جایی رسیدند که دیگر قلم هم نمیتوانستند به دست بگیرند ولی با این حال در همین ایام در ایران، ۲۴ جلد کتاب درباره سیره امام حسین(ع) نوشتند و بعد هم سراغ سیره امام حسن(ع) رفتند و ۱۲ جلد نوشتند و دوست داشتند که سیره حضرت زهرا(س) و کتابی در مورد حضرت مهدی(عج) هم بنویسند. ایشان معتقد بودند که سیرهپژوهی درباره امام زمان نوعی آیندهپژوهی است که آیندهای درخشان را پیش روی انسان میگذارد.
به نظر چرا در بین همه آثار ایشان کتاب الصحیح بیشتر شناخته و مطرح شد، این کتاب چه ویژگیهای خاصی داشت؟
به نظر بنده یکی از عوامل مهم در این عرصه آن است که علامه جعفر مرتضی صرفا در الصحیح یکسری گزارشات تاریخی را ارائه نکرده است بلکه از چند گزاره تاریخی یک تحلیل ارائه میدهد و از این تحلیل برای زندگی امروز کمک میگیرد؛ ممکن است برخی بگویند این تحلیلها مباحث حاشیهای و غیرعلمی است ولی به نظر بنده تاریخ زمانی ارزش دارد که عبرتی برای خواننده امروز داشته باشد و من بتوانم در زندگی از آن استفاده کنم لذا تحلیل متون برای به کارگیری و اجرایی کردن آن از دلایل موفقیت این کتاب است. ایشان از دل تاریخ همانند فقه که حکم فقهی دارد حکم تاریخی ارائه میدهد تا عبرت برای افراد باشد لذا برخی از تحقیقات ایشان در اندیشه حزبالله مورد استفاده است.
ایشان در سیره امیرالمؤمنین(ع) به بحث خسارات جنگ و جبران آن پرداخته است؛ پیامبر(ص) خالدبن ولید را فرستاد تا از مردم یک منطقه زکات بگیرد ولی او خطاهایی مرتکب شد و وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید ایشان از رفتار خالد اعلام برائت کردند و حضرت علی(ع) را فرستادند تا خسارات آنها را جبران کند و از نکات جالب در این مسئله آن است که امام علی(ع) برای ترسی که در دل زنان و کودکان هم ایجاد شده بود خسارت تعیین کرد و حتی برای برخی موارد که در لیست خسارات از سوی این قبیله بیان نشده بود هم مبلغی تعیین کرد.
در عرصه تاریخنویسی اصطلاحاتی وجود دارد مانند مورخ، سیرهپژوه و کارشناس تاریخ و ...، علامه نگاهشان به تاریخ چگونه بود و در این طبقهبندی چه جایگاهی برای ایشان باید لحاظ شود؟
کسانی که تاریخ را مینویسند به آنان سیرهنگار گویند، یعنی کسی که یک حادثه تاریخی را دیده است یا از کسانی شنیده و آن را مینویسد و این تاریخ در دست مردم قرار میگیرد؛ گاهی کسی بینش و گرایش تاریخی و در نتیجه مطالعات تاریخی دارد. کسانی سیرهدان و کارشناس تاریخ هستند؛ کارشناس تاریخ میداند دو مقطع تاریخی چه تفاوتهایی دارند. یکی هم سیرهشناس فوقالعاده یا باحث تاریخی است که میتواند نظریات دیگران را تحلیل کند؛ کسانی محقق هستند یعنی خودشان نظریهپردازی دارند و براساس یکسری قواعد و اصول، اخبار و سیره را میسنجند و راستیآزمایی میکنند. متاسفانه الان به همه این افراد میگویند محقق در حالی که ضبط و احیای نسخ، تحقیق نیست؛ تحقیق کاری است که نظریاتی براساس مبانی و اصول ارائه میدهد و در واقع مجتهد تاریخ است و علامه جعفر مرتضی یک مجتهد و صاحبنظر در عرصه تاریخ بود بنابراین سیرهپژوهی با سیرهنگاری تفاوت دارد.
منبع: ایکنا
نظر شما