یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های فیلم‌های کوبریک این است که بسیار با یکدیگر متفاوتند.کوبریک هیچ‌گاه یک فیلم را دوبار نساخت، اما چیزی که همیشه ثابت باقی ماند، استقبال کوبریک از فناوری‌های پیشتاز زمان خود بود.

محمود حاج زمان: زمانی‌که به فهرست فیلم‌های کوبریک نگاه می‌کنید، نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند این است که هر کدام از فیلم‌های این کارگردان افسانه‌ای تا چه حد با یکدیگر متفاوتند: لولیتا، دکتر استرنج‌لاو، 2001: یک اودیسه فضایی، پرتقال کوکی، غلاف تمام فلزی، چشمان کاملا بسته و تلألو.

به گزارش پاپ‌ساینس، همان‌طور که یکی از بزرگ‌ترین طرفداران کوبریک، استیون اسپیلبرگ زمانی اشاره کرد، کوبریک آفتاب‌پرستی بود که هیچ‌گاه یک فیلم را دوبار نساخت. با این وجود، چیزی که همیشه ثابت باقی ماند، استقبال کوبریک از فناوری‌های پیشتاز زمان خود بود؛ از دوربین‌های پایدار کننده (استدی‌کم) گرفته تا لنزهای ماهواره‌های ناسا و فناوری‌های دیگر.

 

چنگ زدن به آینده، برای فیلم‌برداری از گذشته
یکی از طعنه‌های زیبای فیلم «باری لیندون» کوبریک این است که برای به تصویر کشیدن دقیق ظاهر و حس اروپای قرن هجدهم، کوبریک از یک فناوری پیشرو و آینده‌نگرانه ناسا استفاده کرد. برای فیلم‌برداری از صحنه‌هایی که تنها با نور شمع روشن می‌شدند، کوبریک به شرکت آلمانی زایس اعتماد کرد. این شرکت در آن زمان یک لنز فوق سریع 50 میلی‌متری برای استفاده ناسا در عکاسی ماهواره‌ای ساخته بود. پس از اینکه کوبریک فهمید این شرکت هنوز 6 عدد از 25 لنز ساخته شده را در اختیار دارد، یکی از آنها را خرید و به کمک مهندسی خلاقانه اد دی‌گویلیو، آن را بر روی دوربین 35 میلی‌متری Mitchell BNC خود سوار کرد. از آنجایی‌که لنز f/0.7 زایس دوبار سریع‌تر از هر لنز دیگری بود، کوبریک می‌توانست تنها با نور شمع فیلم‌برداری کند. با توجه به اینکه عمق میدان این لنز تقریبا صفر بود، صحنه‌های زیبایی که با نور شمع گرفته شدند نیاز به صحنه‌پردازی دقیقی داشت تا تصویر فوکوس باقی بماند.
 

راه رفتن روی دیوار
شاهکار کوبریک، «2001: یک اودیسه فضایی»، پیچ و خم فرگشتی را به تصویر می‌کشد که از صحنه «طلوع بشریت» بر دشت‌های آفریقا، به ناگاه به فضاپیمایی قرن بیست و یکمی به فرماندهی رایانه‌ای به نام هال می‌رود؛ سفینه‌ای که گروهی از فضانوردان را به سمت ماه و سپس سیاره مشتری می‌برد تا شاید معمای حضور انسان را در گیتی حل کنند. در طی مراحل پیش تولید، کوبریک درباره اینکه حیات در فضا در آینده نزدیک چگونه خواهد بود تحقیقات زیادی را انجام داد، و در این راه مشاوره‌های زیادی را از صنایع هوافضا، محققان دانشگاهی و آزمایشگاه‌های تحقیق و توسعه (R&D) گرفت. در آن زمان ایده سانتریفوژهای سریعی که با گردش خود می‌توانستند جاذبه‌ای به اندازه گرانش زمین را با استفاده از نیروی گریز از مرکز ایجاد کنند بسیار محبوب بود. بنابراین کوبریک تصمیم گرفت که فضاپیمای دیسکاوری فیلم وی باید یک نمونه برجسته از آن را داشته باشد. وی شرکت مهندسی Vickers را استخدام کرد تا یک سانتریفیوژ 300 هزار دلاری (با حداکثر سرعت دورانی 5 کیلومتر بر ساعت) بسازند. این مجموعه چرخ و فلک مانند به کوبریک اجازه داد تا صحنه‌های معروف خود را در این فیلم بگیرد: صحنه‌ای که به نظر می‌رسد یک فضانورد در یک دایره عمودی قدم می‌زند و یا از دیواره‌های گرد سفینه بالا می‌رود. پودستا، مدیر تولید فیلم که فیلمی همانند Memento را در کارنامه خود دارد، می‌گوید: «به عنوان یک مدیر تولید، من همیشه احساس می‌کردم که سانتریفیوژ بسیار پیشرفته‌تر از زمان خود بود و هنوز هم هست، و تحقیقات مشتاقانه‌ای را که کوبریک انجام داد تا قبول کند آن را بسازد تحسین می‌کنم. هم‌زمان با این کار، دوربین و سیستم‌های پخش صوتی باید به منظور تصویربرداری اصلاح می‌شدند. من هنوز هم تصاویر مربوط به سانتریفیوژ را با حیرت نگاه می‌کنم.»
 

تصویرسازی آینده
برای خلق تمثالی از آینده، کوبریک نیاز داشت تا چیزهایی مربوط به آینده را در فیلم اودیسه فضایی خلق کند. برای رهایی از محدودیت‌هایی که ممکن بود آن دنیا را دروغین جلوه دهد، کوبریک نسخه اولیه‌ای از روش تبلیغاتی قراردادن محصول (Product Placement) را استفاده کرد: شرکت Hamilton ساعت‌های مچی را طراحی کرد، Vouge برای طراحی لباس، گریم و مدل موی بازیگران انتخاب شد، و IBM مسئول سیستم‌های رایانه‌ای شد. حدود 40 شرکت محصولات خود را در فیلم قرار دادند، و در عوض اجازه یافتند تا در تبلیغات خود از نام فیلم استفاده کنند. با قرض گرفتن از بخش تحقیق و توسعه شرکت‌های بزرگ آن زمان، کوبریک توانست از برخی از آخرین فناوری‌های موجود در زمان خود برای محقق ساختن رویای خود استفاده کند.
 

شکافی به سوی بی‌نهایت
اولین نمای کیهانی فیلم اودیسه فضایی جایی است که بومان در حال پیچ و تاب خوردن در منظره‌ای معوج و خیال‌انگیز از فضا دیده می‌شود؛ نمایی که به لطف تکنیک Slit Scan ایجاد شد که کوبریک پیشرو آن بود. متخصص جلوه‌های ویژه فیلم، داگلاس ترامبل این روش را با قرار دادن قطعه بزرگی از شیشه با یک شکاف عمودی 120 سانتی‌متری، در جلوی تکه‌های ضدنور متحرک الگوهای گرافیکی خلق کرد. دوربین که سوار بر روی ریل در یک اتاق تاریک قرار داشت، قادر بود اشکال تغییر یافته‌ای را از میان این شکاف فیلمبرداری کند. تصاویر روان پریشانه به وجود آمده از سوی عموم بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
 

عکاسی کنترل حرکت
فیلم اودیسه فضایی کوبریک پیشرو استفاده از چیزی بود که بعدها عکاسی کنترل حرکت(Motion Control Photography) نام گرفت. فضاپیمای مدل استفاده شده در فیلم در طول ریل‌های دقیقی حرکت داده می‌شد که عوامل فیلم را قادر می‌ساخت تا دقیقا مسیر حرکت آن را بارها و بارها تکرار کنند؛ در نتیجه می‌توانستند عناصر چندگانه یک صحنه از فیلم را بعدا به تصویری که تماشاگر می‌دید اضافه کنند. جرج لوکاس بعدها این تکنیک را به نقطه اوج خود رساند، زمانی‌که توانست رایانه‌های قدرتمند جدید زمان خود را به خدمت بگیرد و صحنه‌های کنترل حرکت مجموعه جنگ ستارگان خود را خلق کند.
 

نسخه اولیه پرده سبز
فیلم اودیسه فضایی بستری برای خلاقیت سینمایی بود، فیلمی که 205 جلوه ویژه جداگانه داشت. جدا از تکنیک Slit Scan، یکی دیگر از بزرگ‌ترین نوآوری‌های فیلم استفاده آن از تکنیکی بود که Front-Projection نام داشت و برای صحنه «طلوع بشریت» از آن استفاده شد. فیلمبرداری در آفریقا بسیار گران و زمان‌بر بود، بنابراین کوبریک به جای آن از فناوری Front-Projection جدیدی استفاده کند که تصویر واضح‌تری در مقایسه با روش‌های متداول Rear-Projection فراهم می‌کرد. یک پروژکتور بزرگ تصویری از دشت‌های آفریقا را با استفاده از یک آیینه دو طرفه نیمه‌شفاف بر روی صفحه نمایشی که از میلیون‌ها زبانه شیشه‌ای ساخته شده بود می‌انداخت. از آنجایی‌که زبانه‌ها تنها نور را از یک جهت بازتاب می‌کردند، تصویر تابیده شده بر روی بازیگران و اشیاء دیده نمی‌شد، و تنها در پس‌زمینه وجود داشت. سپس دوربین از تصویر ترکیبی فیلم می‌گرفت، در حالی‌که چشم‌انداز تابیده شده به صورتی واقعی در پشت بازیگران دیده می‌شد.
 

پذیرنده مشتاق دوربین پایدار کننده
کوبریک دوربین پایدارکننده (Steadycam) را ابداع نکرد، اما یکی از نخستین پذیرندگان مشتاق آن بود. کوبریک دوربین جدید را برای خلق جلوه‌های مسحورکننده فیلم وحشت خود، «تلالو» استفاده کرد. کوبریک تصمیم گرفت تا صحنه‌ها را به نحوی طراحی کند که از مزایای آزادی عمل دوربین بیشترین استفاده را بکند، که نقطه اوج آن استفاده سنگین از دوربین آزمایشی آن زمان طی صحنه معروف پرچین مارپیچ است. در حالی‌که تصویربرداری دوربین‌های دستی متداول آن زمان به گونه‌ای بود که گویا بر روی یک زمین تپه ماهور گام بر می‌دارید؛ طراحی لرزه‌گیر دوربین پایدار کننده به کارگردان امکان جدیدی برای فیلم‌برداری طولانی، پیوسته و متحرک می‌داد، بدون اینکه نرمی و پایداری فوکوس فیلم از بین برود. در پرتو فیلم «تلالو»، دوربین پایدار کننده به سرعت به یکی از تجهیزات استاندارد فیلمبرداری مبدل شد.
 

کارگردانی نگران جزئیات
توجه زجرآور کوبریک به جزئیات تنها محدود به زمان فیلمبرداری نبود. کوبریک این نامه را خطاب به آپاراتچی‌های سالن‌های سینما نوشته است و به آنها درباره نحوه رفتار صحیح با فیلم «باری لیندون» توصیه‌هایی کرده است. پودستاو می‌گوید: «وی در تمام جنبه‌های فیلمسازی یک متخصص بود.»

53275

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • 0 IR ۱۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
    40 0
    خدایش بیامرزد. استنلی کوبریک نمونه عالی یک کارگردان مولف و تاثیر گذار بود.