۰ نفر
۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۱

خاورمیانه این روزها بحث داغ ساکنان کاخ سفید است.

 

 باراک اوباما رئیس‌جمهور جوانی که با شعار تغییر موفق به تصاحب کرسی قدرت در کشورش شد حالا پس از حضوری صد روزه عزم خود را جزم کرده‌است تا برای نخستین بار خود شخصاً تلاش برای مهار بحران در منطقه را رهبری کند. ژستی سیاسی که پیش از او جورج بوش جمهوری‌خواه هم تلاش بسیاری برای ثبت موفقیت آن به نام خود کرده‌بود اما در این راه ناکام ماند و وادار به ترک کاخ سفید پیش از تحقق این رؤیا با سابقه‌ای بالغ بر نیم قرن شد. حالا اوباما ظرف چند هفته آینده یک بار میزبان رهبران اسرائیل و فلسطین در کاخ سفید خواهد بود و یک بار هم مهمان مصری‌ها در قاهره. مصر اصلی‌ترین متحد ایالات متحده در مناقشه میان اسرائیل و فلسطین است و کاخ سفید به کارآیی قاهره در حل این بحران بسیار امیدوار است. اما آنچه که آقای اوباما نباید در هیچ کدام از این دیدارها فراموش کند بسیار زیاد است. سخنانی که باید گفته شود تا تمایل ایالات متحده به حل این مناقشه را به تصویر بکشد و آنچه که باید در سکوت دفن شود تا مبادا به اعتبار و آبروی ایالات متحده ضربه بزند. شش مورد است که رئیس‌جمهوری باید در دیدار با حسنی مبارک از مصر، محمود عباس از فلسطین و نتانیاهو از اسرائیل همواره به یاد داشته باشد.

 لطفا برای حل مناقشه فلسطین - اسرائیل، ایران را بهانه نکنید

 

دولت جدید روی کار آمده در تل‌آویو مهارت بسیاری برای خرید زمان دارد. نتانیاهو از نخستین روزهای حضور در انتخابات و پس از آن راه‌یابی به دفتر نخست‌وزیری اصرار داشت که اولویت سیاست خارجی ایالات متحده و اسرائیل حل مناقشه فلسطین و اسرائیل نیست بلکه این پرونده هسته‌ای ایران است که باید در اولویت قرار بگیرد. نوعی بازی نه چندان ماهرانه برای سرباززدن از نشستن پای میز مذاکره با فلسطینی‌ها. همزمان اما در جهان عرب اوضاع به گونه دیگری است. رهبران عرب بر این باورند که ایالات متحده باید برای موفقیت در پرونده هسته‌ای ایران ابتدا مناقشه میان اسرائیل و فلسطین را حل کند. شاید موضع ایران در برابر حوادث فلسطین اندکی در این دو نوع مذاکره تأثیر داشته باشد اما حقیقت این است که هم اعراب و هم تل‌آویو در این خصوص اغراق می‌کنند. اوباما باید در مسیر حل مناقشه فلسطین و اسرائیل گام بردارد بی‌آنکه فکر پرونده هسته‌ای ایران را در سر داشته باشد. نیم قرن مناقشه میان اسرائیل و فلسطین با توسل به زور بیگانه است و تنها راه برای مهار آن دیپلماسی است. همزمان پرونده هسته‌ای ایران هم موردی نیست که به راحتی و یک شبه حل و فصل شود. هر دو پرونده به مدت زمان زیادی برای حل و فصل نیاز دارند.

 به راهکارهای بی‌پایان تن ندهید

 

سالهاست که هر بار سخن از مذاکره به میان می‌آید نخستین اولویت‌ها واژه‌هایی است کلیشه‌ای مانند اعتماد‌سازی میان طرفین و گام‌های کوچک برای آشتی میان اعراب و اسرائیل نظیر راه‌اندازی سفارتخانه‌های این رژیم در کشورهای عربی. اعراب تاکنون بارها تأکید کرده‌اند که به دنبال طرح جدیدی برای صلح نیستند. هر طرحی که مطرح شود باید بر اساس اصل تشکیل دو کشور مستقل در کنار هم باشد. البته زمان هم برای آنها اهمیت دارد. نیم قرن است که اعراب می‌گویند زودتر و هیچ‌کس اهمیتی به این زمانبندی نمی‌دهد. این بار اوباما نباید اشتباهات رؤسای جمهور گذشته ایالات متحده را تکرار کند. برداشتن گام‌های کوچک و ناچیز کافی است. هر گام کوچکی که برداشته می‌شود باز دردسرها پشت سر هم قطار می‌شوند. پس بهتر است برای اجتناب از همین دردسرهای کوچک برای یک بار هم که شده باید به قلب مشکلات یورش برد. اوباما دیگر نباید وقت خودش را هدر دهد. اگر اوباما هم بخواهد طبق میل اسرائیلی‌ها برای فلسطینی‌ها پیش‌شرط بگذارد باید چهار سال دیگر در حالی از قدرت وداع کند که هنوز در خاورمیانه بحرانی وجود دارد به نام مناقشه اسرائیل - فلسطین.

 فکر نکنید می‌توانید استراتژی‌های شکست‌خورده را رنگ و لعاب بخشید

 

هر قدمی که در طول سالهای گذشته برای حل این معضل برداشته شده است در حقیقت محکوم به شکست بوده است. ذات تمامی این حرکتهای به ظاهر مثبت، با موفقیت ناآشنا بوده‌است. حالا احمقانه است اگر اوباما شعار تغییر سر بدهد و باز بر همان طبلی بکوبد که جورج بوش هشت سال با درآوردن صدای آن تنها مسیر را ناهموارتر کرد. تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین در برابر حماس، به انزوا کشاندن حماس و تحریک نیروهای امنیتی فتح در برابر حماس همه و همه یک بار آزمایش خود را پس داده و اشتباه بودن آن اثبات شده‌است. حالا اگر اوباما هم همین اشتباهات را مرتکب شود دیگر جایی برای پیروزی نمانده است. نمی‌توان همان مسیری را رفت که گذشتگان رفته‌اند و به رسیدن به مقصدی متفاوت امیدوار بود.

 جنگ سرد میان اعراب مانعی سر راه تحقق صلح اسرائیل - فلسطین

 

آنچه در خاورمیانه و جهان عرب می‌گذرد قابل توجه است. رهبران عرب شاید در کنفرانس‌های منطقه‌ای دستان هم را به نشانه مودت می‌فشارند اما حقیقت پشت پرده چیز دیگری است. بسیاری از اعراب از حسنی مبارک و دولت مصر به واسطه سالها تعلل در برقراری صلح و امتیازگیری از ایالات متحده برای پذیرفتن این پست دلخوشی ندارند. یکصدای واحد از جهان عرب به گوش نمی‌رسد و این خود قرار گرفتن در مسیر صلح میان فلسطین و اسرائیل را سخت‌تر می‌کند. جهان عرب نسبت به ایالات متحده بسیار بدبین است. این یعنی مانعی بزرگ بر سر راه اوباما حتی اگر او تمام عزم خود را برای پیروزی در این حوزه جزم کرده‌باشد. اوباما نمی‌تواند شعار حاکمیت افکار میانه‌رو بر عقاید افراطی سر دهد و دربرابر دیکتاتوری‌های جهان عرب از خود نرمش نشان دهد.

 غزه را فراموش نکنید

 

اوباما از نخستین روزهای حضور در قدرت ترجیح داد تا در برابر آنچه در غزه گذشت سکوت کند و البته به گونه‌ای رفتار کند که گویا آنچه در غزه رخ می‌دهد اهمیت چندانی ندارد. همه این موضع‌گیری‌ها اما یک دلیل دارد: مردم غزه مظلوم نیستند چرا که مظلومیت آنها یعنی عدم حمایت از دولت محمود عباس! اما غزه همچنان ناآرام است. ساکنان آن همچنان رنج می‌برند. حالا آنچه در غزه می‌گذرد برای اعراب و افکار عمومی جهان عرب و مسلمانان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و البته از تحولات کرانه‌باختری هم مهم‌تر است. اوباما باید به سخنان زیبای خود در خصوص بازسازی غزه جامه عمل بپوشاند. او نباید برای حمایت از محمود عباس ساکنان غزه و حماس را قربانی کند. جهان آنچه را که باید در طول نیم قرن گذشته آموخته است. حالا وقت آن است که یک نفر جرأت کند و آموخته‌هایش را به مرحله عمل درآورد.

 فرمولی قابل اجرا برای تشکیل دولت ائتلافی در فلسطین بیابید

 

نگفته پیداست که هیچ کس در شرایط فعلی جرات مذاکره مستقیم با حماس را ندارد. اما می‌توان برای کمرنگ‌تر کردن دامنه اختلاف‌ها اندکی انعطاف‌پذیری از خود نشان داد. در این میانه اگر هم حماس نشانه‌هایی از تعامل را از خود نشان دهد می‌توان به برداشتن گام‌های بعدی امیدوار بود. به هر حال آنچه که مهم است تشکیل دولت ائتلافی قدرتمند در فلسطین است. دولتی که نماینده واقعی مردم فلسطین باشد و از قدرت کافی برای حضور در مذاکره‌ها برخوردار باشد یعنی همان مؤلفه‌هایی که دولت فعلی به رهبری محمود عباس از انجام آن ناتوان است. دولتی که بتواند از آتش‌بس سخن بگوید و البته مقدمات تحقق دائمی آن را هم فراهم کند. شاید عدم تمایل ایالات متحده به حماس کار را به آن جا رسانده است که ترجیحاً حقیقت هم تحریف می‌شود اما ادامه این راه باز هم به بن‌بست منجر خواهد شد. ساکنان خاورمیانه هم مانند اروپایی‌ها از باراک اوباما انتظارهای بسیاری دارند. تمامی نگاه‌ها به کاخ سفید دوخته‌شده‌است. دیگر زمانی برای نشستن و گوش فرادادن نمانده است، آن هم در شرایطی که همگان لباس‌رزم پوشیده‌اند و می‌خواهند عمل کنند. اعراب تنها روزنه‌ای را برای اوباما باز گذاشته‌اند تا اثبات کند که شعار تغییر تنها در حرف نبود. اوباما تا بندباز ماهری نباشد یارای عبور از این روزنه‌اش نیست.

فارین پالیسی 13 می‌

ترجمه: سارا معصومی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 8460

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =