سه چرخ دنده را تصور کنید که به ترتیب یکی دیگری را به حرکت می اندازند. این تصویر فرضی، شکل ساده شده نحوه عملکرد "بی ثباتی هسته ای " است.

دو رکن اساسی به حرکت افتادن چرخ دنده اول، حماقت و تکنولوژی است. دونالد ترامپ تصمیم گرفته که با افزایش بودجه نظامی امریکا به 649 میلیارد دلار، یک میلیارد دلار را به نوسازی زرادخانه هسته ای و از جمله ارتقای سیستم دفاع موشکی اختصاص دهد. بنا به گفته او این اقدام به منظور افزایش امنیت آمریکا در برابر حملات احتمالی هسته ای کره شمالی و یا گروه های تروریستی انجام می گیرد.

یکی از کارکردهای این تصمیم که ترامپ به آن توجه ندارد، کاهش آسیب پذیری آمریکا در برابر روسیه و چین است که ستون ثبات بازدارندگی هسته ای میان این سه قدرت اتمی است. زیربنای کارآمدی ثبات هسته ای در وضعیت بازدارندگی، در توانایی بیشتر حمله هسته ای نیست بلکه وجود حد معقولی از آسیب پذیری در برابر تلافی قدرت هسته ای رقیب است.

به عبارت دیگر این ثبات زمانی عمل می کند که ایالات متحده مطمئن باشد که چین و روسیه در برابر ضربه دوم تلافی جویانه آمریکا آسیب پذیر هستند و بطور متقابل چین و روسیه نیز چنین اطمینانی نسبت به آسیب پذیری آمریکا در برابر ضربه دوم داشته باشند. زمانیکه آمریکا می کوشد که با ارتقای سیستم های دفاعی، آسیب پذیری آمریکا را بکاهد، چین و روسیه باید تلاش کنند که به همان اندازه از آسیب پذیری خود در برابر ضربه دوم کمتر کنند و اگر در دستیابی به این هدف موفق نشوند، ناگزیر باید توان خود را برای بالا بردن توانایی ضربه اول و سلب توانایی آمریکا برای ضربه دوم قرار بدهند. این وضعیت با تسریع رقابت های تسلیحاتی ضمن کاستن از اعتماد متقابل، ثبات هسته ای را به هم می زند.

اشتباهی مشابه را دولت ریگان در به راه انداختن جنگ ستارگان انجام داده بود اما خیلی خوش شانس بود که قبل از به کار افتادن مکانیزم های بی ثباتی هسته ای، اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. این تصمیم دونالد ترامپ احمقانه است اما وقتی اثر آن بیشتر معلوم می شود که رکن دوم همزمان به نمایش در می آید؛ یعنی تکنولوژی. حداقل تا اواخر حیات شوروی و بازدارندگی متقابل آمریکا و شوروی، تصور می شد که برخورداری از حتی یک تسلیحات هسته ای می تواند به ضربه دوم اعتبار ببخشد. این برداشت به ثبات هسته ای جهان کمک زیادی کرد اما امروز با به میان آمدن تکنولوژی معادله در حال تغییر است.به زبان ساده، بکار گرفتن تکنولوژی در بهبود عملکرد موشک های بالستیک از جمله دقت در طراحی، تنوع پرتاب گرها، برد پرتاب، توانایی حمل کلاهک های هسته ای و قابلیت ضدرهگیری، نتایج تعیین کننده ای در شدت و دقت ضربه اول و جلوگیری از موفقیت ضربه دوم رقیب دارد.

بر اساس یک تحقیق معتبر، به لطف ارتقای تکنولوژی میزان دقت برخورد در موشک های بالستیک زمین پایه آمریکا از 52 درصد از 1985 به 73 درصد در 2017 تبدیل شده است. این ارقام برای موشک های بالستیک دریا پایه از 9 درصد در 1985 به 80 درصد در 2017 رسیده است. موشک های ترایدنت 2 و مینیوتمن های بهبود یافته به مراتب بهتر از نسل های قبلی می توانند، حجم بالاتری از کلاهک ها را حمل کنند، از رادار بگریزند و با ضریب خطای کمتری به هدف اصابت کنند. به عبارت دیگر، احتمال اینکه اولین حمله هسته ای آمریکا به دقت به هدف اصابت کند، بسیار بیشتر از سی سال گذشته است در طرف دیگر آمریکا سیستم های دفاع موشکی خود را با کمک تکنولوژی به شدت ارتقا داده است. نقطه تمرکز این پیشرفت ها در کوتاه کردن فاصله زمانی آغاز رهگیری تا پرتاپ موشک از زمین و دریاست که از طریق بکار بردن سنسورهای قویتر حرارتی، استفاده از کنترل و نظارت سایبری و تحرک مراکز فرماندهی سیستم دفاعی بدست آمده است.

سیستم دفاع موشکی ایجیس( Aegis) در لهستان و تاد (THAAD ) در کره جنوبی است که مراکز فرماندهی آنها برای روی کشتی های آمریکا در دریای سیاه و اقیانوس آرام است. تکنولوژی برتر امریکا، تاثیر مستقیمی بر توانایی هسته ای و در نتیجه تضعیف منطق بازدارندگی و ثبات هسته ای میان چین، روسیه و آمریکا گذاشته است. اوج حرکت چرخ دنده اول، تکاپوی چین و روسیه برای جبران عقب ماندگی از برتری اتمی آمریکا از راه تقویت سیستم دفاع هسته ای و یا بالا بردن توانایی حمله هسته ای است.

این واکنش، احتمال خطای محاسباتی و شلیک هسته ای را به شدت افزایش می دهد.مجموعا، احتمال وقوع یک حادثه اتمی در یک پنج ضلعی ( پنتاگون آخر الزمان) وجود دارد : 1- کره شمالی و آمریکا 2- آمریکا و چین 3- روسیه و آمریکا 4- چین و هند 5- پاکستان و هند

بی ثباتی هسته ای، چرخ دنده دوم را به حرکت می اندازد که عبارت است از "گریز هسته ای" برای کشورهایی که از عملکرد بازدارندگی قدرت های اتمی و یا نجات از مهلکه جنگ اتمی میان آنها مطمئن نیستند و اکنون با یک رژیم درهم پاشیده کنترل تسلیحات کشتار جمعی، دستان بازتری برای تعقیب تسلیحات اتمی دارند. برای این کشورها عاقلانه تر است که تسلیحات هسته ای خودشان را داشته باشند تا آنکه به چتر اتمی قدرت های بزرگ اعتماد کنند. 5 کشور در صدر لیست کشورهایی هستند که در آستانه گریز هسته ای قرار دارند: آلمان، ژاپن، کره جنوبی، ایران و عربستان سعودی. همه این کشورها به استثنای ایران از متحدان امریکا هستند که در وضعیت بی ثباتی هسته ای جهانی، اعتمادشان به درست عمل کردن چتر اتمی آمریکا به حداقل خواهد رسید. ایران هم در وضعیت خصومت با آمریکا و اسرائیل اتمی در یک جنگ ناشی از بی ثباتی هسته ای جهانی، نسبت به گریز هسته ای وسوسه خواهد شد.

در ادامه، چرخ دنده دوم، چرخ دنده سوم را به حرکت می اندازد که عبارت است از حملات پیشگیرانه قدرت های هسته ای به کشورهایی که متهم به گریز هسته ای هستند. احتمالاً روسیه با حمایت فرانسه و بریتانیا، نامزد حمله پیشگیرانه به آلمان است؛ چین با حمایت ضمنی یا صریح روسیه نامزد حمله به ژاپن و کره جنوبی، اسرائیل با حمایت همه همسایگان ما در حمله پیشگیرانه به ایران و عربستان سعودی است. هرچند که احتمالا روسیه ترجیح خواهد داد که با مذاکره ایران را از دستیابی به تسلیحات هسته ای منصرف کند. بنابراین در یک معادله ساده و خلاصه، بی ثباتی هسته ای در روابط چین، روسیه و آمریکا، میزان بی اعتمادی به گریز هسته ای ایران را به تناسب افزایش می دهد و انگیزه برای حمله پیشگیرانه به ایران را بالاتر می برد؛ تا زمانی که برجام به دقت اجرا شود، این بی اعتمادی و انگیزه ها کمتر خواهد بود اما بعد از خاتمه عمر برجام، ایران یکبار دیگر در صفحه رادار جهانی قرار خواهد گرفت.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 683077

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 15 =