فلسفه، هندسه و معماری

گفتم: پس هندسه نیز اگر روح را به توجه به‌سوی هستی راستین مجبور سازد برای منظور ما سودمند خواهد بود، ولی اگر اثرش این باشد که توجه روح را به جهان گذران کون و فساد معطوف کند سودی برای ما نخواهد داشت. گفت: راست است. گفتم: کسی که در هندسه مختصر تعمقی کرده است منکر این نکته نمی‌تواند بود که این علم غیر از آن است که ارباب حرفه می‌گویند. پرسید: مقصودت چیست؟ گفتم: کسانی که هندسه را حرفه خود ساخته‌اند اصطلاحاتی ساده و پیشه‌ورانه به‌ کار می‌‌برند و در‌باره هندسه چنان سخن می‌گویند که گویی فنی از فنون عادی است و همه گفتارشان درباره تربیع و تمدید و جمع و مانند آنهاست حال آنکه منظور از پرداختن به هندسه رسیدن به آن شناسایی است که من و تو باید درباره‌‌اش توافق کنیم. پرسید: مقصودت کدام شناسایی است؟ .....

آنچه از نظر شریف میگذرد مقدمه کتاب جدیدالانتشار فلسفه،هندسه و معماری چاپ دانشگاه تهران می باشد:

گفتم: پس هندسه نیز اگر روح را به توجه به‌سوی هستی راستین مجبور سازد برای منظور ما سودمند خواهد بود، ولی اگر اثرش این باشد که توجه روح را به جهان گذران کون و فساد معطوف کند سودی برای ما نخواهد داشت.
گفت: راست است.
گفتم: کسی که در هندسه مختصر تعمقی کرده است منکر این نکته نمی‌تواند بود که این علم غیر از آن است که ارباب حرفه می‌گویند.
پرسید: مقصودت چیست؟
گفتم: کسانی که هندسه را حرفه خود ساخته‌اند اصطلاحاتی ساده و پیشه‌ورانه به‌ کار می‌‌برند و در‌باره هندسه چنان سخن می‌گویند که گویی فنی از فنون عادی است و همه گفتارشان درباره تربیع و تمدید و جمع و مانند آنهاست حال آنکه منظور از پرداختن به هندسه رسیدن به آن شناسایی است که من و تو باید درباره‌‌اش توافق کنیم.
پرسید: مقصودت کدام شناسایی است؟
گفتم: شناسایی آن هستی که هرگز دگرگون نمی‌شود، نه شناسایی موجوداتی که تابع زمان‌اند و گاه پدید می‌آیند و گاه از میان می‌روند.
گفت: دراین‌باره توافق کامل داریم، زیرا هندسه جز شناسایی موجود جاوید لایتغیر نیست.
گفتم: بنابراین هندسه دانشی است که روح آدمی ‌را به‌سوی هستی سرمدی رهبری می‌‌کند و از این ‌رو مکتبی است مقدماتی برای اینکه دیدگان روح ما که اکنون به دنیای ظواهر و سایه‌‌ها دوخته شده‌اند متوجه جهان حقیقت شوند.

                                                                                               افلاطون، جمهوری، کتاب هفتم

مقدمه
در تعریف و دسته‌بندی یونانیان از فلسفه و حکمت، در حالی که نظر و عمل و نیز عالی و سافل، توأمان محور این تقسیم و تعریف بودند، دانشی چون هندسه در کنار موسیقی، حساب و نجوم، میان علوم مجرد چون الهیات و علوم مجسم چون طبیعیات قرار گرفت. این نگرة یونانیان به هندسه قطعاً متأثر از رویکرد ایرانیان و مصریان بود که از طریق فیثاغوریان، یونانی شده و هویتی اسطوره‌ای ـ فلسفی یافته بود. رسالة تیمایوس افلاطون، این فیلسوف بزرگ یونانی که آلفرد نورث وایت‌هِد تمامی ‌فلسفه‌ورزی‌های غرب را تنها حاشیه‌ای بر فلسفه او می‌دانست و خود البته سر در آستان ارادت فیثاغوریان داشت، یکی از مهم‌ترین رساله‌های تاریخ فلسفه در نسبت میان فلسفه و هندسه و البته کاربرد عملی این هندسه یعنی معماری است. خدا در این رساله با عنوان دمیورژ، مهندس و نیز معمار عالم است، خداوندی است که با دو مثلث عالم را نظم و شکل می‌دهد. این معنا به‌صورت تفصیلی در یکی از فصول این کتاب مورد شرح و تحلیل قرار گرفته، اما تردیدی نیست چنین رویکردی نه‌تنها حضور هندسه را به‌عنوان یکی از ارکان فلسفه قطعی می‌ساخت بلکه آن را تا حد تقدس نیز فرامی‌برد. سنتوری‌ها در معماری یونانی که پیشانی بنا محسوب شده و دربردارنده مضمون و محتوای معابد یا معانی مقدسی بودند که بنا مجِسّم آن بود، در شکل مثلث ظاهر شدند؛ شکل مقدسی که فیثاغوریان آن را بنیادی‌ترین و در عین حال مقدس‌ترین شکل می‌دانستند، شکلی که جامع عناصر و صور عالم از نقطه وحدت در رأس این مثلث تا جهان گشوده و متکثر در سطح قاعده آن بود.
اندیشه یونانی نسبت میان فلسفه، هندسه و معماری را بسیار جدی انگاشت و دقیقاً از همین روست که ویترویوس در کتاب بسیار مهم و سرنوشت‌سازش، تاریخ معماری غرب، از ضرورت مطلق فلسفه‌دانی معماران سخن گفت: «معمار باید به اقسام مختلفه علوم آراسته باشد، چون با قوه تمیز او است که تمامی ‌آثار دیگر هنرها به محک درمی‌آیند. این معرفت زاییده علم و عمل است. عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است. ... و علم ... قدرت بیان و نمایش مهارت معمار است بر اساس اصول تناسب. [معمار] باید هم بالذات بااستعداد باشد و هم مستعد تعلیم یافتن. نه استعداد ذاتی بی‌تعلیم و نه تعلیم بی‌استعداد ذاتی هنرمندی کامل تواند ساخت. وی [باید] تعلیم یافته باشد، ماهر در [کار] با قلم، هندسه آموخته، تاریخ بسیار بداند،‌ اندیشه فیلسوفان را به دقت دریافته باشد، موسیقی بفهمد،‌ اندکی از طب بداند، نظرات مردان قانون را بداند، و با نجوم و علم صور فلکی آشنا باشد».
ویترویوس هریک از عناوین فوق را در کتاب‌هایش به تفصیل شرح داده و به ما نشان می‌دهد که حوزه دانش معماری در زمان وی چقدر گسترده بوده ‌است. فلسفه، مجموعه صفاتی در جان و جهان معمار و معماری ایجاد و ظاهر می‌ساخت که در آن دوران بسیار مهم و از خصوصیات ذاتی معماری به شمار می‌رفته است. وی همچنین می‌افزاید: «فلسفه، معمار را بامناعت می‌سازد و نه خودبین، و خاضع، عادل و درستکار می‌سازد بدون آزمندی. این اهمیتی به‌سزا دارد، زیرا اثری نمی‌تواند به درستی خلق شود بدون صداقت و راستی. [معمار] نباید آزمند باشد و خاطر خویش را با ‌اندیشه کسب درآمد مشغول نماید، لکن وی باید با اعتبار مقام خویش را حفظ کند با کسب خوش‌نامی». ویترویوس معتقد است به‌علت گستردگی دانش معماری هرکس نمی‌تواند به آسانی خویش را معمار بخواند، مگر اینکه در تمام این علوم ممارست کرده باشد: «... چون این مبحث دامنه‌ای گسترده دارد، ... من فکر می‌کنم کسان حق ندارند خویش را عجولانه معمار بدانند، بی‌آنکه از کودکی از پله‌های این علوم بالا رفته باشند و بدین‌سان، پرورش‌یافته با دانش هنرها و علوم مختلف، به اوج سرزمین مقدس معماری برسند».
بدین‌سان فلسفه و معماری در کتابی که آن را انجیل معماران می‌خوانند و اصول بنیادی مطرح در آن یعنی استواری و استحکام، قابلیت و سودمندی و نهایت زیبایی را اصول مقدس معماری می‌دانند، در کنار هم قرار گرفتند. ویتروویوس در کتاب اول خود به تعاریف پرداخت و کتاب‌های دوم و سوم را به اصل اول یعنی فرمیتاس، کتاب‌های چهارم و پنجم را به اوتیلیتاس و کتاب‌های ششم تا نهم را به اصل ونوستاس یا همان زیبایی و تزیین و نهایت کتاب دهم را به نتیجه‌گیری‌های کلی اختصاص داد.
تمامی‌ تاریخ غرب در طول سرگذشت فلسفه و هنر خویش بیانگر مطلق این معنا است؛ همچون معماری گوتیک و وامداری‌اش از آرای دیونیسوس مجعول، یا لئون باتیستا آلبرتی و مدرسه معماری‌اش بر بنیاد حوزه نظری پرسپکتیو و ریاضیات و تا این اواخر تحلیل مهم‌ترین فیلسوف قرن بیستم از معماری یونانی و قدرت آلِتیا یا اظهارکنندگی‌اش: «هیدگر در سرآغاز كار هنري اين معنا را شرح مي‌دهد. وي معبد يوناني را بنايي پابرجا بر سينه صخره‌ها مي‌داند كه پيكرة خدا را در خود پنهان دارد؛ جايي كه به‌واسطة معبد، خدا در معبد حضور دارد، اما معبد و حريم آن در نامتعين ناپيدا نمي‌رود. معبد گرداگرد خود، رشته و سلسله‌نسبت‌هايي را سامان و وحدت مي‌دهد كه از آنها، انسان چهره حوالت خود را، از زايش و مرگ، شكر و شكايت، پيروزي و شكست، پايندگي و فروپاشي نصيب مي‌برد. ... معبد با برجا ايستادگيش، به چيزها ديدار چيزها را مي‌دهد و به مردم چشم‌داشت آنان را از خود. اين همان آشكارگي حقيقت است كه در آثار هنري روی می‌دهد.»، و از حوزه معماران نیز، بزرگی چون لوکور بوزیه که در قرن بیستم خود را وامدار نسبت میان فلسفه و معماری و ملتزم بدان می‌دانست. سعی او در تعریف معماری با کلماتی چنین ساده و روشن این اعتقاد را نشان می‌دهد: "شما سنگ، چوب و بتن را به کار می‌گیرید و با این مصالح خانه‌ها و محل‌ها را می‌سازید، این یعنی ساختمان‌سازی، که کاردانی و مهارت در کار است. ولی ناگهان، شما در قلب من تأثیر می‌گذارید. به من خوبی می‌کنید. من خوشحال می‌شوم و می‌گویم «این زیباست». این یعنی معماری، هنر در آن وارد می‌شود. خانه من قابل استفاده است. از شما متشکرم، همان‌گونه که بایستی از مهندسین راه‌آهن، یا خدمات تلفن متشکر باشم. شما در قلب من تأثیر نگذاشته‌اید. ولی فرض کنیم دیوارها به طرف آسمان سربلند کرده‌اند به‌طوری که مرا تحت تأثیر قرار می‌دهند. منظور شما را درمی‌یابم. حالت فکری شما لطیف، سرد، زیبا یا باشکوه بوده است. این را سنگ‌هایی که برپا داشته‌اید به من می‌گویند. شما مرا به آن مکان جلب می‌کنید. و چشمان من آن را می‌نگرند. آنها چیزی را می‌بینند که نمایشگر یک فکر است. فکری که نه با صدا یا کلام بلکه تنها به‌وسیله اشکالی که در رابطه معینی با یکدیگر قرار دارند آشکار می‌شود. این اشکال به‌گونه‌ای هستند که در نور به وضوح نمایان می‌گردند. روابط بین آنها لزوماً ربطی به قابل استفاده بودن یا در خور تشریح بودن ندارد و آنها آفرینش ریاضی ذهن شما هستند. آنها زبان معماری‌اند. با استفاده از مصالح خام و شروع از شرایطی که کما بیش متکی بر سودمندی هستند، شما روابط معینی را به وجود آورده‌اید که احساسات مرا برانگیخته‌اند این یعنی معماری".
این معماری کاملاً مبتنی بر ذهن است. ذهنی آفریننده و خلاق. باز به تعبیر لوکوربوزیه: «اینکه معماری در لحظه‎ای از خلاقیت به وجود می‎آید، یک حقیقت انکارناپذیر است. زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواسته‎هایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالی‎تر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی، برانگیخته می‎شود و آماده می‎گردد تا توانایی‎های شاعرانه‎ای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمی‎انگیزانند و به ما لذت و سرور می‎بخشند». ظهور این خلاقیت ضرورت ‌اندیشیدن فلسفی را کاملاً اجتناب‌ناپذیر می‌سازد و یا به عبارتی ضرورت آشنایی با روح هندسه یا جایگاه فلسفی هندسه در میان دانش‌های یونانی را. لوکوربوزیه با بیان جملاتی چنین، ادراک فلسفی و زیبایی‌شناسانه خود از فلسفة هندسه و معماری را به تماشا می‌گذارد: «... مکعب‌ها، مخروط‌ها، کره‌ها، استوانه‌ها یا هرم‌ها از فرم‌های اصلی و مهم به‌شمار می‌آیند و به سادگی تفوقشان معلوم است شکل آنها برای همه ما معلوم و متمایز و بدون ابهام می‌باشد. به همین دلیل است که آنها فرم‌های زیبایی هستند، زیباترین فرم‌ها.» و این معانی بدون تردید ریشه در آرای افلاطون در تیمایوس دارد: «هنگامی‌که از زیبایی اشکال سخن می‌گویم مرادم آن نیست که عامه مردم در نظر دارند، مانند زیبایی تن‌های موجودات زنده یا تصاویری که نگارگران از آنها می‌سازند. بلکه مقصود من، اگر بتوانی سخنم را دریابی، اشکال راست و اشکال گرد، و سطح‌ها و جسم‌هایی از آن قبیلند که به یاری خط‌کش و پرگار و گونیا به ‌وجود آورده می‌شوند. می‌گویم این اشکال مانند دیگر چیزها، نسبت به چیزی یا در ارتباط با چیزی زیبا نیستند بلکه همواره و فی‌نفسه زیبا هستند و زیباییشان ناشی از طبیعتشان است و لذتی که برای ما فراهم می‌کنند هیچ‌گونه وجه اشتراکی با لذت خاراندن تن ندارد».
●●●
چنین پیوندی میان فلسفه، هندسه و معماری در تمدن اسلامی ‌و به‌ویژه در اثر ‌اندیشمندانه فارابی یعنی احصاءالعلوم بسیار آشکار و روشن ظاهر گردید و نه‌تنها معماری را از افتادن به ورطه حرمت‌ها و حلیت‌ها نجات بخشیده و بستری برای نظریه‌پردازی معماری در تمدن اسلامی ‌فراهم ساخت بلکه سبب ظهور شگفت‌انگیزترین معماری‌ها در قالب مکاتبی چون مکتب رازی، مکتب خراسان، مکتب تیموری و مکتب اصفهان در معماری اسلامی ‌گردید. فارابی در احصاءالعلوم، علوم را به پنج بخش تقسیم نمود: زبان، منطق، علوم تعلیمی، علوم طبیعی و علوم مدنی، و برای علوم تعالیم (ریاضیات) هفت بخش بزرگ برشمرد: علم عدد (عملی و نظری)، علم هندسه (عملی و نظری)، علم مناظر، علم نجوم، علم موسیقی (علمی‌و عملی)، علم اثقال و علم حیل.
تعریف فارابی از علم حیل بسیار قابل توجه است و به یک عبارت تعریفی است از هنر که ایده را در فرم ظاهر می‌سازد. فارابی علم حیل را این‌گونه تعریف می‌کرد: شناختن راه تدبیری که انسان با آن بتواند تمام مفاهیمی ‌را که وجود آنها در ریاضیات با برهان ثابت شده است بر اجسام خارجی منطبق سازد و به ایجاد و وضع آنها در اجسام خارجی فعلیت بخشد. این علم از دیدگاه او اقسامی‌ دارد که عبارتند از: علم حیل عددی (همچون جبر و مقابله) و علم حیل هندسی. فارابی علم حیل هندسی را به پنج بخش تقسیم می‌کند: اول، علم معماری یا مهندسی ساختمان. دوم، علم تعیین مساحت اجسام. سوم، علم حیل ساختن آلات نجومی، آلات موسیقی و فراهم ساختن وسایل برای صنایع عملی. چهارم، علم حیل مناظریه و پنج، علم حیلی که در ساختن ظرف‌های عجیب و تهیه ابزار برای صنایع بسیار مورد استفاده واقع می‌شود. چنانچه دیدیم فارابی معماری را ازجمله علوم حیلِ هندسی می‌داند و در پایان این بخش برای تمامی ‌اقسام حیل هندسی چنین جمله‌ای می‌آورد: «همین‌هاست که مبادی و مقدمات صناعت مدنی عملی است و در مورد اجسام و اشکال و اوضاع و ترتیب و ‌اندازه‌گیری آنها به‌کار می‌رود، مانند اموری که در صنایعی چون بنّایی و نجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد».
●●●
قصد این مقدمه تطویل سخن با ارائه شواهد و مدارک دیگر در تبیین نسبت میان فلسفه و معماری نیست، زیرا فصول این کتاب به تمامی‌ درصدد تبیین و بیان همین معنایند، لیک درصدد ایضاح این سخن است که معماری یک بیان است، یک اظهار و مهم‌تر بستری برای آشکارگی و انفتاح یک معنا (به تعبیر هیدگر)، بنابراین هویتی نظری و کاملاً فلسفی دارد. این ویژگی نه‌تنها مبتنی بر تاریخ فلسفه بلکه در قدرتی است که معماری در آشکار ساختن هویت یک ملت، فرهنگ یا تمدن دارد.
در این کتاب و در چهارده عنوان، بنیان‌های نظری معماری و شهر (که کالبد ظهور معماری است) مورد توجه و شرح قرار گرفته است؛ از نسبت میان فلسفه و معماری گرفته تا نسبت دقیق میان نظر و عمل در ‌اندیشه اسلامی ‌و نیز استفاده از امثله هندسی و عددی در تصویرگری دقیق نسبت میان حق و خلق در حکمت اسلامی ‌و تأثیر این معانی بر معماری اسلامی، به‌علاوه ابوابی دیگر که هم تبیین آداب معنوی معماران و بنایان را مورد توجه قرار می‌دهد و هم جمال معنوی شهر را. امید آنکه در توجه وافی به لزوم احیای نسبت میان فلسفه و معماری و ظهور دانش‌های میان‌رشته‌ایی چون فلسفه معماری مؤثر و مفید باشد.

 

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 632587

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =