«وضع اقتصادی چطور است؟ راضی هستید یا نه؟» این پرسش را از مردمی میپرسم که سه سال پیش در شرایطی که امید چندانی به بهبود نداشتند، پای صندوقهای رأی رفتند. آن روزها که قیمت دلار لحظهای بالا میرفت و مردم از ترس آنکه ساعتی بعد کالاها گرانتر شده باشد، داراییهایشان را به کالا تبدیل میکردند. روزهایی که دلالی، اعتبار داشت و تولید روسیاه بود. اوضاع اقتصادی آنقدر درهموبرهم بود که مردم مجاب شدند برای فرار از آن، به دولتی متفاوت رأی دهند. حالا سال پایانی دولتی است که با وعده بهبود و بهروزی مردم سر کار آمده بود. دولتی که میراث «محمود» را گرفت و حالا در تیررس منتقدان اقتصادی است.
اما با وجود این حجم انتقادها آیا مردم از وضع اقتصادی امروزشان راضی هستند؟
آمارها چه میگویند؟
اعداد و ارقامی که بهشکلی مستقیم با سفره مردم سروکار دارند، چه تغییری کردهاند؟
و نظر کارشناسان اقتصادی چیست؟
گزارش پیشرو دنبال یافتن این پرسشهاست.
باز هم انتخابات ریاستجمهوری در راه است و از همین حالا که حدود یک سال به آن مانده، جناحهای سیاسی، آرایش انتخاباتی به خود گرفتهاند. برای مردمی که در تنگنای اقتصادی هستند، شاید چندان تفاوتی نکند که کدام دولت و از کدام جناح سر کار میآید. مردمی که دغدغه نان دارند و بیکاری را لمس میکنند، اهمیتی به شعارهای انتخاباتی نمیدهند. در این میان رسانهها و اقتصاددانان منتقد دولت، شروع به انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت کردهاند. هرچند مقایسه آمارها از ابتدای کار دولت تاکنون روند مثبتی را طی کرده است اما انتقادهای اقتصاددانان ریشههای ساختاری دارد. ریشههایی علمی که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
تصمیم گرفته شده برای لمس آنچه بر خانوادهها میگذرد، از خود مردم درباره وضع کنونی اقتصاد و زندگیشان بپرسد. از همینرو با چند شماره تلفن تصادفی در نقاط مختلف تهران تماس گرفته و سه سؤال واحد از همه مشارکتکنندهها پرسیده شد.
نخست آنکه آیا در انتخابات دور پیش ریاستجمهوری شرکت کردهاید یا خیر؟
دیگر اینکه آیا اکنون که سه سال از عمر دولت یازدهم میگذرد، از شرایط اقتصادی راضی هستید یا خیر؟
و در آخر هم اگر پاسخ بله یا خیر است، چرا؟
هرچند تعداد نمونههای انتخابشده، (حدود شش شماره که حاضر به پاسخگویی شدند) و سطح جغرافیایی تحت پوشش (تهران) کمتر از آن است که بتوان براساس آن قضاوت کرد اما این پرسش و پاسخ، تصویری ساده از نوع نگاه مردم بهدست میدهد.
این گزارش میدانی برخلاف گمان قبلی نگارنده، نشان میدهد که مردم از وضع امروز اقتصادشان احساس رضایت نسبی دارند. اینکه «چرا» با وجود رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ بیکاری بیش از ١١درصدی و نرخ تورم حدود ٩درصدی، باز هم مردم از وضع اقتصادی احساس رضایت میکنند، در حوصله این گزارش نمیگنجد؛ هرچند تحلیلی دمدستی بهروشنی نشان میدهد آنچه در سالهای پیش از این دولت بر مردم گذشته، آنقدر سخت بوده که اکنون مردم از همین وضع هم رضایت دارند.
از ارقام نخستین شماره تصادفی بر میآید که مربوط به غرب تهران است؛ مرد پشت خط میگوید در انتخابات گذشته شرکت نکرده اما امروز گمان میکند وضع اقتصادی خانوادهاش نسبت به چهار سال پیش بهتر شده است. او میگوید: وضع اقتصاد پس از روحانی بهبود پیدا کرد اما هر سال که جلو آمدیم، نسبت به سال قبل از خود افت کرد. او گمان میکند امسال وضع از سه سالی که گذشت، بدتر هم میشود. توضیح میدهد که حالا دولت برای انتخابات آماده میشود و به دلیل تلاشی که برای رأیآوردن میکند، دستبهعصاتر عمل خواهد کرد. مرد میگوید: اگر جایی هم راندمان دولت پایین بوده، به حساب عوامل بازدارندهای میگذارد که آقای روحانی و تیمش ناگزیر با آن مواجهاند و آنقدر وضع در دولت احمدینژاد بد بوده که نمیتوان از این دولت انتظار داشت معجزه کند. او میگوید یکسری وزرا به این دولت تحمیل شدند که خب از این جهت هم به دولت حق میدهیم نتواند همه آن کارهایی را که دوست داشته انجام دهد. مرد البته به وضع بیکاری و رونق تولیدیها و مسکن هم اشاره میکند و میگوید: گرچه در اینها دولت موفق ظاهر نشد اما امروز راحتتر میتواند برای خانهاش خرید کند. پرداخت هزینههای دکتر و بیمارستان هم راحتتر از پیش است. او میگوید: اگر بخواهد به دولت نمرهای بدهد، حتما نمره قبولی خواهد داد و بین رضایت و نارضایتی، رضایت را انتخاب میکند؛ چراکه مخالفان، گرچه تعدادشان کمتر است اما قدرتشان بیشتر است. برای همین هم هر دولتی که سر کار آید، با مافیایی قدرتمند مواجه است که نمیتواند از پسش برآید؛ هرچند این دولت مثل قبل، کشور را دچار تنشج نکرد و توانست با آرامش اوضاع نابسامان را مدیریت کند.
اینبار سرانجام خانمی پشت خط است که حاضر میشود در این گزارش مشارکت کند. پیش از این، هر خانمی که تلفن را پاسخ داده، حاضر نشده در گفتوگو شرکت کند. اعداد نشان ميدهد با محلهاي در شرق تهران تماس گرفتهام. از قضا با اقتصاد سروكار دارد و تيتروار نكاتي را ميگويد؛ او هم مانند قبليها در انتخابات دور پيش شركت نكرده است، اما از وضع امروز راضي است. ميگويد: اولين و مهمترين نكته امروز اقتصاد ايران، اين است كه آرامش بر فضا حاكم است. سه سال پيش قيمتها لحظهاي بالا ميرفت و هيچكس نميتوانست برنامهريزي خاصي براي پولهاي نقدش، سرمايهگذارياش و... كند. اين زن تأكيد ميكند: آنچه در مذاكرات هستهاي رخ داد، بهراستي بر وضع اقتصادي اثرگذار بوده و بايد به دولت كمي زمان داد تا همه آثار و ابعاد مثبت برجام ديده شود. او درباره گراني هم توضيح ميدهد: گراني چيزي نيست كه امروز و ديروز با آن مواجه شده باشيم. اين قصه سر دراز دارد.
زن پشت خط نميخواهد صحبت كند؛ هر چه ميپرسم ميگويد: خدا را شكر. آخرين لحظات، زماني كه نااميد ميخواهم خداحافظي كنم، شروع ميكند به صحبتكردن. سفره دلش را ميگشايد. خودش ميگويد: خانم، ما نعمتآباد هستيم؛ بياييد محله ما را ببينيد. ببينيد اصلا كسي هست كه راضي باشد؟ نان نداريم بخوريم؛ انگار ما آدم نيستيم. ميگويد: شوهرش بيخبر تركشان كرده است. پسر بزرگش كه ٢٢ساله است، كارگري ميكند و خرجشان را ميدهد. از قصه چشمان ضعيف دختر پنجسالهاش ميگويد و اينكه نميتوانسته براي دخترش عينك بخرد. ماجراي مدرسهرفتن دختر هفتسالهاش هم كه حكايت خود را دارد. زن ناله ميكند، هيچچيز فرقي نكرده، هميشه وضعشان همين بوده و از اين به بعد هم قرار نيست فرقي كند. فقط آرزو ميكند دخترانش شوهر پولدار كنند تا از اين وضع خلاص شوند.
«احساس رضایت میکنم؛ دولت بهتر از این نمیتوانست عمل کند». مرد پشت خط، خطاب به من میگوید: «خانم بیایید روراست باشیم، به نظر من تحویلگرفتن خرابه و بازسازیاش کار هر کسی نیست. چرا سطح توقع مردم بالا باشد؟ ما بدتر از اینها را دیدهایم». از ارقام شماره برميآيد كه مربوط به مناطق جنوبي تهران باشد، اما مرد پشت خط توليدكننده است. میگوید: اواخر دولت پیش قیمتها لحظهای بالا میرفت و با مشکلی جدی توانست از ورشکستگی پیشگیری کند. تولیدی فرش ماشینی دارد و او هم در انتخابات گذشته شرکت نکرده است، اما میگوید به نظرش بهتر است همین دولت دوباره کار را به دست بگیرد تا بتواند همین وضع را پیش ببرد.
خوب روشن است كه شمارهاي از شمال تهران را گرفتهام. زن پشت خط گيج و منگ از سؤالم، ميگويد: وضع اقتصادي...؟ نه... تغييري نكرده است. چطور مگه؟ اوضاع كه خوب است. چرا بايد تغيير كند؟ تأكيد ميكنم: «منظورم نسبت به سه چهار سال پيش است؛ به نظرتان اين دوره با دوره پيش تفاوتي در اوضاع نيست؟» باز هم با مكث و تعجب ميگويد: نميفهمم مگر قرار است چيزي تغيير كند؟ همهچيز خوب است ديگر. او و خانواده در انتخابات گذشته شركت كردهاند.
اين مخاطب هم در انتخابات پيشين شركت كرده است؛ بهشدت هم از اينكه در انتخابات شركت كرده، راضي است و ميگويد باز هم براي رئيسجمهورشدن روحاني تلاش ميكند. توضيح ميدهد: ما انتظار خرابيهاي بيش از اين را داشتيم، اما نقطه قوت تيم روحاني، اميدي بود كه در كشور تزريق كرد. حداقل الان به آينده و بهترشدن وضع فعلي اميد داريم؛ چيزي كه سه سال پيش نداشتيم. جلوي شيب صعودي و عجيب تورم گرفته شده و اوضاع بسيار بهتر از قبل است.
نقد علمي، رضايت شخصي
یافتن اقتصاددانی که همطیف اقتصاددان دولتی باشد، اصولگرای منتقد نباشد و بتواند تصویری شفاف از فضا ترسیم کند، دشوار به نظر میرسد. به تعبیر روشنتر، اقتصاددانی که به اقتصاد آزاد گرایش داشته باشد (نهادگرا یا سوسیال نباشد) و تصویری به دور از سوگیری جناجی از اقتصاد امروز، بهدست دهد.
به هر روی «پویا جبلعاملی» در گفتوگویی تلفنی میگوید: به گمان مهمترین عملکرد مثبت دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی بوده است، نه اقتصاد. همان عملکرد مثبت در بهثمررسیدن مذاکرات هستهای، امروز جواب داده و رفتهرفته اثرش بر اقتصاد پررنگتر هم خواهد شد. او اما تأکید میکند دولت هرقدر در حوزه دیپلماسی مثبت عمل کرده است، در حوزه اقتصاد، توفیقی در آن اصلاحاتی که وعدهاش را داده بود، به دست نیاورده است. جبلعاملی ادامه میدهد: نه در یکسانسازی نرخ ارز، نه اصلاحات اساسی ساختار بانکی و همه مشتقاتش و نه تغییری در بروکراسی دولتی که پیشتر وعدهاش داده شده بود. این اقتصاددان تأکید میکند: هرچند در کنترل تورم، به نظر میرسد دولت موفق عمل کرده؛ اما واقعیت آن است که کاهش نرخ تورم، ناشی از کاهش انتظاری تورم بوده است، نه عملکرد مثبت دولت در این حوزه. به گفته جبلعاملی از عملکرد وزارت نفت البته در رسیدن به سطح تولید پیش از تحریمها، بهراستی میتوان دفاع کرد.
از او میخواهم بهعنوان یک شهروند و نه یک اقتصاددان، بگوید امروز احساس رضایت میکند یا خیر؟ میگوید: نوع نگاه من به موضوع اقتصاد خواه ناخواه علمی است؛ اما بله؛ احساس رضایت میکنم. چون اوضاع نسبت به قبل، واقعا بهتر شده است.
سخن اعداد
با همه نارضايتي علمي كارشناسان، اعداد و ارقام كلان، حكايت از بهبود وضع اقتصادي در شهريورماه امسال نسبت به شهريورماه سال ١٣٩٢ دارند. آنطوركه جداول بانك مركزي و مركز آمار ايران حكايت ميكند، نرخ رشد اقتصادي كه زمان تحويل دولت به روحاني منفی ٦,٨ درصد بود حالا به حدود يك درصد رسيده است. نرخ تورم هم كه آن روزها چيزي حدود ٣٥ درصد بود، امروز ٨.٨ درصد است و نرخ بيكاري كه در تابستان سال ١٣٩٢ حدود ١٠.٤ درصد بوده، امروز به ١١ درصد رسيده است. نکته آنجاست که به گفته مسعود نیلی، مشاور رئیسجمهور روحانی در برنامه پایش دولت احمدینژاد بین سالهای ١٣٨٥ تا ١٣٩٠ تنها ٧٠ هزار شغل ایجاد کرده است. درست به همین دلیل است که نرخ بیکاری ١٠.٤درصدی میتواند محل شک باشد.
گذشته از همه اينها قيمت دلار كه لحظهاي جابهجا ميشد اطمينان همه اقشار جامعه را از آرامش اقتصادي سلب كرده بود. اين بالارفتنهاي لحظهاي قيمت دلار، «جريان پولسوزان» را در كشور ملموس كرده بود. جريان پولسوزان به جرياني گفته ميشود كه در آن مصرفكننده از نگهداري هر نقدينگي اجتناب ميكند و در تلاش است تا بهسرعت پول خود را به كالا تبديل كند. از اينها گذشته در آن سالها هيچكس حاضر نبود سرمايهاش را در توليد و صنعت سرمايهگذاري كند و همه منابع به سمت دلالي و فعاليتهاي غيرمولد مانند بازارهاي دلار و سكه ميل كرده بود. در همان اوضاع و احوال بود كه قيمت دلار هرروز ركورد ميزد. اين ارز تعيينكننده در بازار داخلي ايران از حدود هزارو ٢٠٠ تومان در سال ١٣٩٠ به حدود سههزارو ٧٠٠ تومان در خردادماه سال ١٣٩٢ رسيده بود. امروز اما قيمت همين ارز روندي آرام دارد و بالا و پايينشدنهايش بيش از ٣٠، ٤٠ تومان نيست. اين ثبات نسبي و آرامش در بيشتر بازارها ديده ميشوند و آمارها هم اين را ثابتميكنند.
3939
نظر شما