کشوردر حال
حاضر با مسألههایی روبرو است که تأثیر منفی بر کیفیت زندگی حال و آینده مردم
دارد. مصرف بیرویهی
آب و تهدیدات محیط زیستی، دو مسأله بسیار مهم و مورد اجماع مردم و مسئولان
است. بیکاری و رکود
اقتصادی، مورد اتفاق کارشناسان اقتصادی است. انتقاد به کیفیت کالاهای ساخت داخل،
میل به استفاده از کالاهای خارجی را افزایش داده و منجر به کاهش تولید و در پی آن
، تشدید بیکاری شده است.
ارزش سالانهی
قاچاق کالا موسوم به تجارت سیاه، ارقامی بین 15 تا 40 میلیارد دلار اعلام میشود
که حتی اگر عدد کوچکتر را مبنا قرار دهیم آثار زیانباری بر اقتصاد ملی وارد میکند. در حوزههای
فرهنگی و اجتماعی، چالشهای متعددی متوجه خانوادهها و جامعه است. بحران هویت،
شکاف بین نسلها و افزایش مسائل خانوادگی و...
پرسش این است که جایگاه و وظایف روابطعمومیها در میان سازمانهای مسئول برای کاهش و یا حل مسائل و ارتقای کیفیت زندگی مردم کجاست و چیست؟ آیا میتوانند در حل این مسألهها مشارکت کرده و نقشآفرینی کنند؟ آیا سازمانهای مسئول و تخصصی، از شرایط و تخصص لازم برای مسألهیابی، مسأله شناسی و ارائه راهحل در موضوعات مطرح شده و یا موارد مشابه، برخوردارند؟ توان و امکان اجماعآفرینی در سطح سازمان یا فراسازمان را دارند؟ حمایت و اعتماد ذینفعان، متوجه آنها هست؟ ابعاد برخی از این مسألهها چنان وسیع و چندوجهی شده است که حل آنها به اختیارات و امکانات فراقوهای نیازمند است. در چنین وضعیتی، وظیفه و کارکردهای روابطعمومی چیست؟
روابطعمومی، علم و حرفهای است که انتظار میرود نتیجه بکارگیریاش، کاهش یا حل مسائل سازمانها و ذینفعانش شود. در یک نگاه کلیتر، منظور این است که بتواند با عمل آگاهانه و پیوسته و بهرهگیری از توانمندیها و ابزار در اختیارش، مسائل کشور را کم کرده و شرایط زندگی مناسبتر مردم را فراهم کند. قدرت علم را نباید دست کم گرفت اما بستر و مسیری که علم در آن پیادهسازی میشود مهم و تعیین کننده است. آیا دانشگاهها، سازمانها، استادان، مدیران و دانشجویان روابطعمومی، قادر به ایجاد بستر مناسب برای ایفای نقش مؤثر بودهاند؟ انجمنها و نهادهای تخصصی و مهارتی چه کردهاند و در نهایت باید چه کنیم؟
پاسخها نیز همانند پرسشها چندلایه و متنوع خواهد بود. با همت و تدبیر و با پیشگامی انجمنهای تخصصی، میتوان چگونگی نقشآفرینی مؤثر و پیشرویی روابطعمومیها را در حل مسألههای اساسی، تبیین و تدوین کرد.
نظر شما