۰ نفر
۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۳۰
می‌خواستیم حق خودمان را از ورزش بگیریم

مجتبی عابدینی و مربی خود پیمان فخری در کافه خبر حاضر شدند. کسانی که با شگفتی‌سازی ما را در بازی‌های المپیک تا صبح بیدار نگه می‌داشتند، درباره موفقیت بزرگ‌شان در شمشیربازی گفتند.

مهری رنجبر - فاطمه پاقلعه نژاد-احسان خراسانی: خبرگزاری خبرآنلاین برای اینکه بفهمیم رسیدن به جمع 4 نفر پایانی شمشیربازی المپیک چه حسی دارد، باید صبر می کردیم تا شگفتی سازی مجتبی عابدینی تمام شود و او به ایران برگردد. این کار بزرگ تیم شمشیربازی ایران انگیزه ای می خواست که در تک تک قدم های عابدینی حس می شد. قدم هایی که با فریاد های مجتبی بعد از هر پیروزی ترکیب شده بود و از او یک چهره به یاد ماندنی ساخت. چهره ای که در طول مبارزه زیر کلاه قرار می گرفت. اما بعد از هر برد با یک لبخند غرور آفرین جای بیشتری در ذهن دنیای ورزش باز می کرد. مجتبی عابدینی و پیمان فخری بعد از این افتخار آفرینی در کافه خبر حاضر شدند و با ما درباره این شگفتی سازی هم صحبت شدند.

صحبت را از پیامد های افتخار آفرینی مجتبی عابدینی شروع کنیم. اینکه چنین استقبالی از سوی مردم چه حال و هوایی داشت؟

پیمان فخری: بازخورد صعود مجتبی به مرحله نیمه نهایی فوق العاده بود. همه یک طور خاصی با شمشیربازی گره خوردند و پیگیر کار ما بودند. بعد از حذف خیلی وضع روحی بدی داشتیم. اما وقتی به دهکده برگشتیم و پیام های مردم برای مجتبی را خواندیم، جان تازه ای گرفتیم. حداقل شما وضعیت ما را می دانستید. یعنی اطلاع داشتید که بچه ها چقدر خوب بودند. المپیک به نوعی جایی بود که ما صدای خودمان را به گوش دنیا رساندیم. حتی به جرئت می توان گفت ژیلاگی که مجتبی او را برده بود، به شدت از ما می ترسید. می دانست اگر به مجتبی بخورد کار سختی دارد. چون فقط بازی مجتبی عابدینی را نمی توانند پیش بینی کنند. خیلی ها به ما می گفتند که نگران آنالیز شدن توسط حریفان نیستید؟ اینطور نبود. چون مجتبی تنها کسی بود که نمی شد بازی او را خواند. المپیک جایی برای خالی شدن بغض مجتبی بود. بعد از باخت در نیمه نهایی وقتی در حال گریه کردن بودیم، آقای سجادی به ما گفت: « چرا گریه؟ » دلیلش این بود که ما می خواستیم حق خودمان را از ورزش بگیریم. حق ما را که کسی نمی دهد. پس ما مجبور بودیم خودمان کاری برای شمشیربازی کنیم. که خدا را شکر تا اندازه ای موفق شدیم.

وقتی آقای عابدینی به نیمه نهایی رسید، تازه آن موقع در همه جا پخش شد که او چه ورزشکاری است، چه افتخاراتی دارد و البته چه قهرمان هایی را شکست داده است. چرا قبل از المپیک صحبتی از شما نبود؟

پیمان فخری: از ما خبر بود. اما صدای مان به جایی نمی رسید. همه فکر می کردند که ما هم یک اتفاق ساده هستیم. اتفاقی که در بازی های معمولی آسیایی یا جهانی با یک قهرمانی همراه است و دیگر هیچ فایده دیگری ندارد. ما می دانستیم و همه برنامه مان را روی بازی های درجه یک آسیا و المپیک گذاشتیم. از بازی های آسیایی شروع کردیم که موفق هم بودیم. از پیروزی برابر چین آغاز شد که آن هم با درخشش فوق العاده مجتبی همراه بود. تا رسید به المپیک. تنها کسی که باور داشت فقط خودمان بودیم. حتی آن موقع خیلی ها می گفتند ما کمی باور داشتیم. ولی قانع نمی شدیم. الان است که دیگر همه دیدند و فهمیدند ما چه کردیم. اتفاقا روز بازی مجتبی همه به سالن آمدند. از آقای سجادی گرفته تا دیگر مسئولان و حتی ورزشکاران کاروان ما که آنجا بودند. به نوعی عادت داشتند مثل رشته های دیگر زود حذف شویم. ولی وقتی مجتبی شروع کرد، آنها هم ماندگار شدند. حتی زنگ می زدند و خیلی ها را برای دیدن بازی ها به سالن دعوت می کردند.

پس با اینکه مدال نگرفتیم؛ ولی آن اتفاقی که باید می افتاد، افتاد؟

پیمان فخری: اتفاق که افتاد. اما امیدواریم که دو، سه ماه دیگر فراموش نکنند که ما در سطحی هستیم که می توانیم در این رشته جزو بهترین ما باشیم. واقعا این دوره خیلی حیف شد. من می دانم که مجتبی از همه چیز گذشت و حقش طلا بود. اما حیف ...

شما گفتید ژیلاگی حسابی از مجتبی می ترسید. فکر کنم آه همین شمشیرباز مجارستانی دامن مجتبی عابدینی را گرفت!

پیمان فخری: نمی دانم آه او گرفت یا نه. ولی می دانم هر بار با هم بازی کردند مجتبی برد. آخرین بار در کره بود که مجتبی او را هر طور شده برد. دقیقا مثل هومر در همین بازی ها کار کرد. اما باز هم مجتبی موفق شد.

از همان بازی اول اصلا در بعضی صحنه ها مشخص بود که امتیاز را باید به ما می دادند، اما بازی را متوقف می کردند و دوباره از نو شروع می شد. یعنی اینکه دوست داشتند شما را هرطور شده متوقف کنند. ولی نتوانستند. حتی آقای فخری گفته بودید که « اگر دستشان به مجتبی می رسید او را خفه می کردند! »

مجتبی عابدینی: بازی اول من با یک اوکراینی بود. رئیس کمیته داوران المپیک هم برای این کشور است. در حین انجام بازی در سالن راه افتاد و با داد به داور اصلی مسابقه که از روسیه بود می گفت « چی کار داری می کنی؟! » اما من فاصله ای به وجود آوردم که دیگر از دست داور هم کاری بر نیامد. ما قبل بازی هم می دانستیم که شاید چه اتفاقاتی بیفتد. به خاطر همین برنامه ریزی هایی داشتیم. حتی علی پاکدامن هم از همین موضوع ضربه خورد. بنده خدا مدام استرس داوران را داشت که نکند بخواهند او را حذف کنند. اما وقتی یک بازیکن کوچک، بازیکن بزرگی را می برد همه ما می دیدیم که پس می شود.

پیمان فخری: ما با مربی روسیه که صحبت می کردیم، می گفت ایران که کشور کوچکی است، خیلی خوب کار کرده است. اما بعد مکث کرد و اصلاح کرد که کوچک از نظر شمشیربازی! حتی من دیروز وقتی یک مصاحبه داشتم درباره اینکه بالاخره باید چه کاری انجام دهیم؛ گفتم ما باید ورزش خودمان را گنده کنیم. وقتی من با 3 نفر به مسابقات می روم در برابر یک تیم 30 نفره ... . ما قبل از المپیک برای برگزاری مسابقات قهرمان جهان که چهارم شدیم به ریو رفتیم. فقط من بودم و 2 نفر دیگر! از قضا به آمریکا هم خوردیم. در برابر تیمی بازی کردیم که یک گروه 25 نفره بود. اما باز هم موفق به پیروزی شدیم.

اما همین رفتن آقای عابدینی به جمع 4 تیم کار خودش را کرد. یعنی به حد قابل توجهی شمشیربازی ما در دنیا مطرح شد.

مجتبی عابدینی: بله این اتفاق که افتاد. رفتن به جمع 4 نفر المپیک نگاه دنیا را عوض می کند. اما این روند ناداوری ها وجود داشت. قبلا بیشتر بود. اما ما روز به روز خودمان بهتر شدیم. ولی هنوزاین اتفاقات وجود دارد. شما اگر بازی شمشیرباز کره ای با ژیلاگی را ببینید، متوجه می شوید چطور او را حذف کردند.

در کل برای بزرگ تر شدن ورزشی مثل شمشیربازی که در المپیک های قبلی نتیجه ای نگرفته و تازه الان با مجتبی عابدینی مطرح شده، چه باید کرد؟

پیمان فخری: منظور من از بزرگ بودن چند جانبه است. شاید تنها کاروانی که در پشت صحنه هم تنها بود، ما بودیم. باید نگاه جامع تری به ورزش بشود. چانه ورزش را به گونه ای کم گرفتند. حالا ببینید در این شرایط جای شمشیربازی کجاست؟

فکر کنم این خیلی حس خوبی باشد که کسی مثل شما چهارم شود و دستش از مدال کوتاه بماند، اما طوری در دل مردم جا شود که آنها را صبح بیدار نگه دارد.

مجتبی عابدینی: دقیقا. شبی که برگشتیم 15 هزار کامنت از مردم رسیده بود. در بازی آخر وقتی ضربه نهایی را خوردم انگار همه دنیا روی سرم خراب شد. 4 سال همه چیز را برای این المپیک گذاشته بودم. اما نشد که با طلا برگردم. ما روزی که از لندن داشتیم با آقای فخری برمی گشتیم، به هم قول دادیم که در ریو فقط برای مدال بجنگیم. حق مان هم مدال بود. همه این آرزو ها روی سرمان خراب شد. اما دلداری های مردم خیلی ما را آرام می کرد. خیلی ها نوشتند با گریه شما گریه کردیم. با خنده شما خندیدیم. ولی توقع خود ما فقط طلا بود. یک صحنه ای بعد از بازی با فرانسه بود که من به جمع 4 تیم رسیدم، در آغوش پیمان بودم خیلی ها پرسیدند آنجا به هم چه می گفتید؟ ما آنجا فقط همه فکرمان این بود که برویم برای طلا. نشد ولی باز هم خدا را شکر می کنم که این استارت خیلی خوبی بود. ما تمام تلاش خودمان را کردیم که شمشیربازی را در دنیا نشان دهیم. انشالله در دوره های بعد به مدال برسیم. ما در این بازی ها طوری بودیم که اصلا به داور فکر نمی کردیم. فقط و فقط همه تمرکز مان روی کار خودمان بود.

شبی که شما به دهکده برگشتید با آقای فخری صحبت می کردیم، می گفت که اصلا نخوابیدیم ...

مجتبی عابدینی: درست است. تا 5 صبح در بالکن نشسته بودیم و حرف می زدیم و پیام های مردم را می خواندیم. همه چیز را مرور می کردیم. 4 سال شب های مسابقات با کلی استرش گذشت. هیچوقت یادم نمی رود در بازی های کره که آخرین بازی های انتخابی بود، هم من و هم آقای فخری استرس شدیدی داشتیم. اما هیچکدام بروز نمی دادیم. در آنجا همه حریفان من بالا رفته بودند. خیلی ناداوری ها هم صورت می گرفت.

پیمان فخری: از بین مجتبی و یک روس و یک ایتالیایی و یک بلاروس، دو نفر باید صعود می کردند. رقابت بین شان خیلی نزدیک بود. با وجود همه ناداوری ها که وجود داشت. می دانستیم که آنجا دیگر پول های سنگین می دهند. مثلا ورزشکار بلاروس نیازی به برد نداشت، به نفع ایتالیا کنار کشید. ما ولی اصلا از این جور چیز ها نداشتیم. نه پولی خرج می کردیم و نه کسی را داشتیم. فقط خودمان بودیم که می خواستیم حق مان را بگیریم. فراموش نمی کنم. شب قبل از آن بازی ها قرص خواب خوردم که این یک شب فقط بگذرد. قرص را خوردم. وقتی بیدار شدم فکر کردم صبح شده است. اما تازه ساعت 2 بود! انقدر استرس زیاد بود می گفتم خدایا پس چرا زمان نمی گذرد که این بازی تمام شود؟ اما جالب اینجاست که من در المپیک خیلی اعتماد به نفس داشتم. مثل روز برایم روشن بود. به همه هم گفتم فقط دعا کنید روز مجتبی باشد. دیگر همه چیز تمام است. من به آقای باقرزاده گفتم اگر مجتبی بازی اول را رد کند حتما به جمع 4 نفر نهایی می رسد. قول مدال ندادیم. اما از خودمان مطمئن بودیم.

توقعات بالا رفته است. همین الان همه انتظار مدال در توکیو 2020 دارند!

پیمان فخری: ما ترسی نداریم. می دانیم که حتی 2020 هم خوب بازی می کنیم. اتفاقا دیروز به مجتبی می گفتم توقعات انقدر رفته بالا که اگر در توکیو مدال نیاوری همین 15هزار نفر ...

آقای عابدینی شما هم بدون استرس بودید؟

مجتبی عابدینی: نه. من اتفاقا شاید استرسی ترین ورزشکار باشم که تبدیل به مریضی هم شده است. اما در ریو بحث از این نظر متفاوت بود که نمی دانستم اضطراب است یا استرس. اما وقتی به ایران برگشتیم، فهمیدم همان اضطراب خوب است. اما قبل از بازی ... با یک گرجستانی تمرین داشتم. کلکسیون فن را روی من زد!

پیمان فخری: یعنی شمشیرباز گرجستانی تا می خورد مجتبی را زد! اما به او گفتم اصلا نگران نباش و این به هیچ وجه چیزی نیست که تو در میدان اصلی به نمایش خواهی گذاشت. چون شمشیربازی خیلی تمرکز می خواهد. مثلا همان گرجستانی بازی دومش را باخت و مجتبی تا نیمه نهایی رفت.

مجتبی عابدینی: من خیلی اضطراب داشتم. ولی پیمان گفت برو خوب بازی کن. همینطور هم شد. ضربه اول را که به حریف اوکراینی زدم، انگار به بازی برگشتم. روحیه گرفتم و آن روز دیگر روز من شد. اما باز هم می گویم حیف که با مدال تمام نشد.

چون روز تولدت هم بود انرژی مثبت زیادی داشتی.

مجتبی عابدینی: آن روز همسرم تماس گرفت، گفت اینجا همه برای تو جمع شده اند. ختم قرآن خوانده اند، دعا می کنند. فقط برای اینکه تو موفق شوی. این انرژی ها همه منتقل می شد. من واقعا 4 سال فشار تحمل کردم. سفر های طولانی مدت که شاید بین آنها من فقط 3 ساعت فرصت داشتم تهران باشم. دوباره باید به کشور دیگری سفر می کردم. برای اینکه هرطور شده می خواستیم 2 سهمیه را بگیریم. بعد از قهرمانی آسیا ولی فهمیدیم ما خیلی بهتر از این ها هستیم.

اینکه آخرین المپیک تان نیست؟ قصد خداحافظی که ندارید؟

مجتبی عابدینی: نه من هیچ حرفی از خداحافظی نزدم. فقط قبل المپیک هم گفتم چون این اولین بار بود که در دوران ورزشی ام روز تولدم مسابقه دارم، قرار شده بود که با مدالی که می گیرم هدیه خوبی به مردم بدهم. وگرنه هیچ حرفی از خداحافظی حتی بعد از مدال طلا هم نبود.

از کی دوباه کارتان را شروع می کنید؟!

پیمان فخری: فعلا که اصلا حرفش را نزنید. علی پاکدامن چند روز پیش به من می گفت که از 2-3 روز دیگر شروع کنم؟! گفتم اصلا تا مدتی سمت من نیایید!

مجتبی عابدینی: فعلا در استراحت هستیم. من به علی می گفتم آنقدر که تو را دیدم، در این مدت همسرم را ندیدم!

آقای فخری نکته جالب درباره شما این بود که در مربیگری خیلی بیشتر از دوران بازی تان استرس داشتید.

پیمان فخری: چون اصلا در زمان بازی ما در شمشیربازی چیزی نبودیم. دغدغه مان المپیک نبود. نهایت غرب آسیا یا بازی های آسیایی برای ما مهم بود. ولی الان با این درخشش اهمیت المپیک مشخص شد. شما فراموش نکنید علی پاکدامن همین آمادگی که مجتبی داشت را دارا بود. من اتفاقا به خود شما گگفته بودم که مجتبی عابدینی مثل هادی ساعی است. یعنی قدر المپیک را می داند. به علی هم می گفتم که استرس بی مورد است. کاری نکن که 4 سال حسرت امروز را بخوری. چون المپیک درست همان جایی بود که ما می خواستیم خودمان را نشان دهیم.

شاگرد خوبتان مجتبی است!

پیمان فخری: نه اتفاقا مجتبی باعث شده که بقیه با انگیزه شوند. مثلا الان اگر بازی های کشوری بگذاریم این بنده خدا را می کشند! یعنی شاید مجتبی سوم شود. چون همه می خواهند جلوی این کسی که تا نیمه نهایی المپیک رفته، خودشان را بسنجند. پس با تمام توان شرکت می کنند و این خودش خیلی باعث پیشرفت است.

علی پاکدامن چرا انقدر ساده حذف شد؟

پیمان فخری: فکر کنم استرس علی را گرفت. چون خیلی آماده بود. من اصلا قبول ندارم که چون المپیک اولش بود این اتفاق افتاد. جو هم روی علی تاثیر گذاشت. حالا که مجتبی به جمع 4 نفر رسید و این پیامد ها را دیده، می داند که از این به بعد اگر یک جا بخواهد دیده شود، آنجا المپیک است.

 چند نفر می توانید مثل مجتبی عابدینی داشته باشید؟ چون الان مثلا هیچ نوجوانی نمی بینیم که در حال رفتن به کلاس شمشیربازی باشد!

پیمان فخری: الان البته خیلی بهتر شده است. از وقتی بازی های آسیایی شمشیربازی را نشان دادند، نه مثل الان ولی باز هم گفتند این ها چقدر خوب بودند. بعد تصاویر شمشیربازی در صدا و سیما آرشیو است. آنها هم مدام اسلحه اپه را نشان می دادند که رشته ساکنی است. همه فکر می کردند سابر هم همین است. اما سابر رشته ای پرطرفدار، زیبا و حیثیتی برای فدراسیون جهانی است. از این نظر خیلی مهم است. کم کم خیلی ها دارند شمشیربازی را می شناسند.

41257

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 569370

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =