به گزارش خبرآنلاین، امام موسی صدر در سال 1973 گفت و گویی با روزنامۀ صوت الخلیج در هتل هیلتون کویت درباره مسائل مهم اسلام و مسلمانان انجام داده است.
امام صدر در این گفت و گو به عنوان یک روحانی دینی و رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، دیدگاه های خود را دربارۀ مذاهب دینی، اسلام در لبنان، ارتقای سطح جهان اسلام و تقریب مذاهب اسلامی مطرح کرده است. بخش هایی از پرسش و پاسخ های این مصاحبه را در ادامه می خوانید.
مذاهب اسلامی متعددند و همگی در خدمت اسلام هستند، ولی برخی از آنها در آموزهها و احکام با یکدیگر تفاوتهایی دارند، هرچند جوهر همۀ آنها یکی است. آیا دیدگاهی وجود دارد که به یکپارچهسازی این مذاهب اسلامی دعوت کند؟
واژۀ «مذهب» همان طور که پیداست، به معنای راه است، زیرا اسم مکان از «ذهاب» (رفتن) است. معنای مذاهب اسلامی این است که اینها راههایی هستند برای رسیدن به اسلام و درک ابعاد آن و انجام شعایر آن و اجتهاد برای پیاده کردن احکام آن به شکلی دایمی و مترقی.
بر این اساس، اوج متعهد بودن به مذهب در این است که بُعد و حد واقعی مذهب را برای آن قایل باشیم و در آن زیادهروی نکنیم، چرا که هدف، اسلام است و مذاهب، تنها وسیله و راه هستند و مسلمان متعهد، هدف را فدای راه و روش نمیکند.
مبنای کلی این است. در مورد مذهب اسلامی شیعه یا آنچه مذهب اهل بیت مینامیم نیز امیدواریم همواره مذهبی باشد که مخلصانه در خدمت اسلام است.
تردیدی نیست که مذاهب اسلامی، با وجود آنکه در اصول و مبانی کلی مشترک هستند و یک کتاب و یک قبله دارند، تفاوتهایی در آموزهها و احکام دارند و این تفاوتها، در چارچوب خود، نه تنها وحدت مسلمانان را بر هم نمیزند، که راه اجتهاد را برای آنان هموار میکند.
اگر اسلام قالبی ثابت و همیشگی داشت، مانعی بر سر راه به کارگیری فکر و اندیشه بود و مؤمن در برابر آن خاشع بود و تسلیم میشد؛ ولی وقتی در فهم حکم دینی، دیدگاههای گوناگون مطرح باشد، انسان مسلمان اجازه دارد اجتهاد کند و فکر خود را به کار گیرد و همواره برای تشریع احکام تلاش کند تا پاسخگوی نیازهای فزاینده و گوناگون همۀ عصرها باشد. این یکی از معانی این سخن رسول خدا (ص) است که: «اِختِلافُ أُمَّتی رَحمَة.» (اختلاف امت من رحمت است.) این امر با مقایسۀ آرای گوناگون فقهی در یک موضوع واحد روشن میشود.
نکتۀ دیگر، بازتاب یافتن این آرای گوناگون در شعایر اسلامی است. تفاوت در [اعتقادات] مسلمانان، به عاملی برای ابراز اختلاف میان آنها تبدیل میشود و غالباً تودههای مردم توانایی آن را ندارند که از این گوناگونی در عملکرد، برای زیبایی و غنای امت بهره بگیرند. با ورود عناصر غیردینی همچون نادانی، فرصتطلبی و سیاستورزی، این مظاهر گوناگون به عواملی برای ایجاد بیزاری و دشمنی یا حداقل جدایی میان گروههای اسلامی تبدیل میشود.
از این رو، محافل اسلامیِ مسئول، اهتمام گستردهای به حل این مسئله دارند و تلاشهای متعددی در این زمینه انجام دادهاند؛ از جمله: تأسیس «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة» در قاهره که سابقهای چهل ساله دارد؛ تدوین موسوعههای فقهی برای بحث تطبیقی در آرای فقهی؛ مطالعه در اصول فقه تطبیقی و برپایی کنفرانسهایی با حضور علما و اندیشمندان و مسئولان از همۀ مذاهب و کشورها.
دو سال قبل به نشست «مجمع پژوهشهای اسلامی» پیشنهاد دادم کمیتهای برای مطالعه دربارۀ امکان یکپارچهسازی شعایر اسلامی مانند اعیاد و مناسبتها و اعمال عبادی و اذان تشکیل شود. من ایمان کامل دارم که تحقق چنین هدفی امکانپذیر است و میتوانم به کسانی که به این مسئله اهتمام دارند، اطمینان دهم که صِرف آشنایی مسلمانان با یکدیگر و آشنایی مذاهب با یکدیگر، بهترین وسیله برای به وجود آمدن باور کامل و اعتماد کامل و محبت صادقانه میان همۀ مسلمانان است، چراکه دور بودن از یکدیگر و نشناختن مذاهب، عامل ناسازگاری و بدگمانی و تردید میشود و این، مجالی مناسب برای فرصتطلبان و بدخواهان برای توهمزایی در میان مسلمانان نسبت به یکدیگر است. ولی وقتی خورشید معرفت طلوع کند، هر مسلمانی میبیند که برادر مسلمانش مکمّل وجود اوست و از کیان اسلام حمایت میکند و قلب او با محبت اسلام میتپد و عقل او در راستای منافع این امت میاندیشد. از این رو، من به آینده بسیار خوشبینم، چراکه ابزارهای لازم برای آشنا کردن مسلمانان با یکدیگر روز به روز افزایش خواهد یافت.
جنابعالی فرمودید سیاست باعث جدایی و دشمنی میان مسلمانان میشود. منظور شما از سیاست چیست و آیا سیاست و اسلام از یکدیگر جدا هستند؟
منظور من از کلمۀ «سیاست» در این گفتوگو، سیاستِ غیراسلامی است، یعنی دخالتهای غیرمسلمانان، یعنی استعمارگران و نویسندگان غرضورز و برخی از شرقشناسان و همچنین برخی حاکمانی که از اختلاف میان مسلمانان و ایجاد دشمنی ساختگی در درون امت همچون ابزاری، برای تحکیم موقعیت و تقویت شکوه و قدرت خود، سوء استفاده میکنند. تاریخ آکنده از نمونههای فراوان از این قبیل است.
برخی از کسانی که با فرقهگرایی تجارت میکنند، رواج کالای خود را در جنجال آفرینی میبینند. ولی سیاست به معنای درست آن، یعنی تدبیر امور مردم، جزو ارکان اصلی هر نظامی است. و میدانیم که اسلام نیز، نظام اجتماعی تکاملیافتهای دارد. از این رو، نمیتوان از سیاست به معنای حقیقی آن انتقاد کرد.
چگونه میتوان بین پیشنهاد شما درمورد یکپارچه کردن عیدها و اختلاف افق در کشورهای اسلامی سازگاری برقرار کرد، بهویژه در کشورهایی که از یکدیگر دور هستند؟
اختلاف افق تأثیری حتمی بر واجبات مرتبط با افق و زمان طلوع و غروب خورشید دارد؛ مانند زمان نمازهای صبح و ظهر و عصر و حتی وقت نماز عید و زمان روزه گرفتن و افطار کردن. اما مناسبتهایی که به خود روز مربوط میشود، مانند عیدها و روزهای هفته و مناسبتهای عمومی اسلامی، میتواند یکپارچه باشد؛ مانند روز جمعه و شنبه و دیگر روزهای هفته که در همه جای دنیا با وجود تفاوت ساعتها، یکی است.
دیدگاه مذاهب اسلامی در مورد امکان یکپارچه کردن عیدها متفاوت است، ولی اخیراً اجتهاد، ما را به اتفاق نظر بیشتر علما، از همۀ مذاهب، برای یکپارچه کردن عیدها رسانده است. مرجع بزرگ اسلامی، آیت الله ابوالقاسم خویی فتوا داده است که ثابت شدن عید در یک منطقه سبب ثابت شدن آن در همۀ مناطق میشود. از علمای گذشته نیز صاحب جواهر و مرحوم نراقی در کتاب المستند و برخی دیگر از علما به این دیدگاه متمایل هستند و به آن توجه دارند. مذاهب حنفی و مالکی و حنبلی، از دیرباز چنین دیدگاهی داشتهاند. علمای بزرگ شافعی در عصر ما نیز با این دیدگاه موافقت کردهاند. بدین ترتیب، راه را برای یکپارچه کردن اعیاد هموار کردهاند. این کار وقتی تحقق مییابد که بتوانیم گام دوم را برداریم و از ابزارهای علمی جدید برای دیدن هلال ماه و اثبات وجود آن در افق با زاویهای مشخص استفاده کنیم. به نظر من این گام نیز به برخی از مناقشات پایان میدهد؛ بهویژه پس از آنکه مرجع بزرگ اسلامی، آیت الله محسن حکیم (قدس الله سره) نیز فتوا داد و مجتهدان و علمای بزرگ جهان اسلام با آن موافقت کردند.
جنابعالی در این مدت به کشورهای خلیج سفر کردهاید. برداشت شما طی این مدت چه بوده است؟
تردیدی نیست که وضع اعتقادی و رفتاری مسلمانان کشورهای خلیج از هر طبقه ای، بهتر از دیگر کشورهاست. ولی دو عامل اصلی را باید در این منطقه در نظر گرفت: یکی پیشرفت سریع و شگفتآور در وضع اجتماعی و دوم طمعورزیهای فزاینده بین المللی و جریانهای فکری بیگانهای که آنها را پوشش میدهد و به صورتی روزافزون در این منطقه گسترش مییابد.
این دو عامل، مسلمانان این منطقه را بر آن میدارد که در زمینۀ آموزش و آگاهی بسیار بسیار تلاش کنند و این، مسئولیت بزرگی است که رهبران بزرگ اندیشۀ اسلامی در جهان باید در تحقق آن مشارکت کنند تا این منطقه پشتوانهای نیرومند برای مسلمانان جهان باشد و خدای نکرده، محنت تازهای بر آنان نباشد.
نظر اسلام دربارۀ احزاب اسلامی چیست؟
کار حزبی دارای صورتها و شکلهای گوناگونی است و نمیتوان دربارۀ آن حکم کلی داد. سؤال را باید این گونه مطرح کرد: وظیفۀ اجتماعی و سیاسی انسان مسلمان در این زمان چیست؟ اینجاست که پاسخ روشن را در قرآن کریم و سنت مطهّر مییابیم که به انسان مسلمان دستور میدهند به امور عمومی مسلمانان، اعم از اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، اهتمام ورزند. این بدان معناست که انسان مسلمان باید برای به سعادت رساندن این امت به گونهای متناسب و هماهنگ با رویدادها و شرایط تلاش کند تا این هدف مقدس تحقق یابد.
در لبنان مذاهب متعددی وجود دارد و به خاطر جریانهای فکری موجود در لبنان، فضاهای دینی متفاوتی وجود دارد. نقش این مذاهب چیست؟
لبنان کشوری آزاد و مرکز نشر اندیشههاست. در لبنان تفکرات و جریانهای گوناگونی وجود دارد. برخی از مناطق لبنان استعمارزده است و برخی دیگر غیراستعمارزده. اندیشههای اسلامی نیز مانند اندیشههای مسیحی، از نظر شکلگیری و تحول با یکدیگر متفاوتاند. در لبنان شانزده مذهب اسلامی و مسیحی وجود دارد و همۀ این مذاهب در به جا آوردن شعایر دینی و آموزش فرزندان و ادارۀ اوقاف و مؤسسهها و ادارۀ امور دینی خود آزاد هستند. همۀ این مذاهب نیازمند مؤسسهای مرکزی هستند تا این مسئولیتها را بر عهده بگیرد. این گونه مؤسسات مرکزی تشکیل شده است. آخرین آنها، مجلس اعلای شیعیان است که سه سال و نیم پیش تأسیس شد و در زمینۀ آموزش دینی در مدارس و رسیدگی به امور اقلیتهای لبنانی در خارج از کشور و برنامهها و مناسبتهای دینی فعالیت میکند. با توجه به کمبود امکانات مالی دولت، این مؤسسهها نقش مهمی در کمک به دولت دارند. باید در زمینههای اجتماعی و بهداشتی و فرهنگی به دولت کمک کرد و در عین حال باید روابط میان مذاهب مختلف حفظ شود تا به تنش میان پیروان مذاهب و میان همکیشان آنها در خارج از کشور نینجامد. این کار بسیار حساس و دقیق است.
راه ارتقای سطح جهان اسلام چیست؟
باید اسلام را به شکلی درست و به گونهای که پاسخگوی نیازهای فزایندۀ معاصر و همگام با رشد و ترقی دنیای امروز باشد، ارایه کرد. دنیای امروز از مشکلات اقتصادی و اجتماعی رنج میبرد. از این رو، باید اسلام را با زبان روز و به شیوهای علمی در مقابل تجربههای خُرد ارایه کرد تا افکار عمومی بتواند بهدرستی تصمیم بگیرد. همچنان که باید در کاستن از مشکلات جهانی و ارایه راهحلهای موفقیتآمیز و تأثیرگذار مشارکت کنیم.
/6262
نظر شما